«فهمیده »های نسل چهارم انقلاب

0 ۱۳۸

ماجرای رویارویی ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران صهیونیست و انصراف از مبارزه با آنها مربوط به امروز و دیروز نیست؛ بعد از انقلاب اسلامی، ورزشکاران ایرانی در یک اقدامی که به مرور به یک اتفاق یکپارچه تبدیل شد، از رویارویی با حریفان خود از رژیم اشغالگر قدس سر باز می زنند، چیزی که بارها و بارها درباره آن شنیده ایم و چه قهرمانانی که به مدال نقره بسنده کردند به همین دلیل.

این ماجرا فراتر از مدال طلاست؛ چیزی مثل تفاوت میان قهرمانی و پهلوانی. اینکه به خاطر مظلومیت یک ملت که سال هاست زیر فشار و گلوله و بمب و ظلم صهیونیست های غاصب هستند، از مدال بگذری و آرمان از مدال برایت ارجحیت داشته باشد از آن جنس اتفاقاتی است که در دنیا چنان که باید فهمیده نمی شود؛ همان طور که لابد هم روزگاران پوریای ولی نمی توانستند بفهمند دلیل شکست پوریا در برابر حریف هندی اش چه بود؛ حریفی که مادرش داشت برای پیروزی او دعا می کرد و پوریا این دعای مادرانه را پیش از مسابقه شنیده بود.

جریان «فهمیده» های نسل چهارمی

ولی چندسالی است که گستره این رویارویی فراتر رفته و نوجوانان نسل چهارم انقلاب هم وارد این ماجرا شده اند؛ نوجوانانی که شاید به نظر برسد به اقتضای سن و سال خود درک کاملی از وقایع سیاسی بین المللی ندارند، ولی تصمیماتی می گیرند که همه مردم حیرت زده می شوند، تصمیمات سختی که منجر به پیروزی های بزرگ شده است و با افتخار آنها را می توان بزرگمردان ایران خطاب کرد.

رهبر معظم انقلاب بارها بر این مساله تاکید کرده اند که نسلهای سوم و چهارم انقلاب اگر بیشتر از نسل اول و دوم به آرمانهای انقلاب معتقد نباشند، اعتقادشان کمتر نیست. حتی فراتر از این ایشان در جایی می فرمایند:«من به جوان امروز – در صورتی که انگیزه و ایمانش درست باشد – اعتمادم و امیدم بیشتر است تا به جوان آن روز.» در همین دیدار اخیر ایشان با معلمان هم این تعابیر باز هم تکرار شد. رهبر انقلاب در جایی از سخنانشان که به دستاوردهای آموزش و پرورش بعد از انقلاب اشاره می کردند فرمودند: ««هزاران دانش آموز و معلم شهید، و نسل سوم و چهارم انقلاب که با وجود زمینه های گوناگون برای مفاسد اخلاقی در دنیای امروز، با انگیزه مجاهدت، محکم و استوار در مقابل دشمن می ایستد و برای اعزام به دفاع از حرم اصرار می کند»، «جوانان فعال در اردوهای جهادی و دلدادگان به معنویات و اهل دعا، توسل و پیاده روی اربعین» در همین آموزش وپروش تربیت شده اند»

نوجوانانی که به حق میتوان آنها را «فهمیده» های نسل چهارم نامید. نکته مهم اینجاست که دیگر این «فهمیده» ها، تک ستاره نیستند؛ یک جریان پویا هستند که در عرصه های مختلف علمی، ورزشی، هنری، سیاسی و حتی حضور در میادین نظامی خودشان را به رخ می کشند.

ضربدر قرمز بر اسرائیل؛ با عشق!

در مورد عدم مسابقه با ورزشکاران رژیم جعلی صهیونیستی نکته اینجاست که علی رغم القائات رسانه ای غربیها و غربزده ها، هیچ اجبار و فشاری به این نوجوانان از سوی حاکمیت وارد نشده و نمی شود.

در نمونه آخرین این رخدادها نوجوانی ۱۶ ساله از سیرجان با پول شخصی خود به مسابقات بین المللی اعزام شده و در رقابتی سنگین با شکست سه حریف از روسیه، بلغارستان و ترکیه به فینال رسیده و در فینال به حریفی از رژیم صهیونیستی برخورد کرده و بی درنگ در کوتاه ترین زمان و حتی بدون مشورت با بزرگترها، تصمیم گرفته در برابر حریف صهیونیست قرار نگیرد و به مقام دوم مسابقات بسنده کرده است.

نکته جالب اینکه این اتفاق برای چند ماه پیش است و به جز خانواده، دوستان و اطرافیان این نوجوان هیچکس از آن خبر نداشت اما خیلی اتفاقی در دیدار دانش آموزان با دبیرکل اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان در چند روز پیش، پرده از آن برداشته شد.

یا مثلا در مورد آرین غلامی شطرنج باز نوجوان کشورمان، وقتی به منش او در خارج از میدان مسابقه و به سخنان و مواضعش نگاه می کنیم کاملا مشخص است که رفتار او در مسابقه برگرفته از عقیده شخصی اش است. جالبتر آنکه برعکس آنچه القاء می شود، او پس از امتناع از مسابقه با حریف اسرائیلی، در مراحل بعد به تیم ملی دعوت هم نشد و او را حذف کردند!

یا در مورد علیرضا فیروزجا دیگر نوجوان شطرنج باز ؛ او رسیدن به مقام سوپراستاد بزرگی را در سن ۱۷ سالگی به خاطر امتناعش از رویارویی با ورزشکار صهیونیست، از دست داد اما با افتخار از کار خودش یاد کرد.

در ادامه بخشهایی از سخنان این سه ورزشکار فهمیده آمده است.

نقره طلایی

آرین غلامی در مسابقات برق آسای جام ریلتون سوئد با کسب هفت امتیاز نایب قهرمان شد. این شطرنج باز ایرانی که تا دور هفتم در تمام دورها به پیروزی رسیده بود، در دور هفتم از رویارویی با نماینده رژیم صهیونیستی سرباز زد و یک امتیاز از دست داد و در نهایت نایب قهرمان شد.

غلامی در مورد این تصمیمی که گرفت، اظهار داشت:

«مسابقات ریلتون کاپ در دو بخش استاندارد و برق آسا برگزار شد که من در بخش استاندارد توانستم عنوان استادبزرگی را کسب کنم از مرز درجه ریتینگ ۲۵۰۰ هم گذشتم. در بخش برق آسا هم از ۶ مسابقه موفق به کسب ۶ امتیاز شده بودم و یک امتیاز از سایرین جلو بودم.

در بازی هفتم قرار شد با نماینده رژیم صهیونیستی روبرو شوم که تصمیم گرفتم با وی بازی نکنم. این موضوع موجب شد یک امتیاز از دست داده و نایب قهرمان شوم، اما هدف بزرگی برای این کارم داشتم که برایم مهمتر از هر عنوانی بود. هدفم این بود که از مردم مظلوم فلسطین حمایت کنم.»

غلامی متولد ۱۳۷۹ در قائم شهر است که در سال ۱۳۸۹ به عنوان جوان ترین استاد فیده شطرنج ایران دست یافت. وی قهرمانی زیر ۸ سال جهان را در اواخر سال ۲۰۰۹ در آنتالیای ترکیه بدست آورد.

امتناع نابغه

خبر کوتاه بود اما غافلگیرکننده؛ در جریان برگزاری دور سوم مسابقات بین المللی شطرنج «کرنگ» در آلمان در فروردین سال جاری علیرضا فیروزجا مرد شماره یک شطرنج کشورمان حاضر به بازی برابر نماینده رژیم صهیونیستی نشد.

برای کسی که نام فیروزجا و شهرتش در شطرنج را شنیده باشد و از سن و سالش خبر داشته باشد، سخت است تا این خبر را باور کند. اما خبر، واقعی است.

خارجیها به او لقب «نابغه» را داده اند. او کسی است که ۶ مدال طلا در ۱۵ سالگی در مسابقات آسیایی کسب کرده است؛ کارش به قدری خوب است که حتی به او پیشنهاد پذیرفتن تابعیت کشورهای دیگر را هم داده اند. اما به قول خودش به این چیزها فکر هم نمی کند. او اسفند پارسال در مسابقات تیمی جهان ستاره تیم ایران بود. ملی پوش ۱۷ ساله کشورمان در ۹ دیداری که با حریفانش داشت، به ۷ پیروزی رسید تا به مدال طلای میز چهار مسابقات قهرمانی جهان دست پیدا کند.

حالا او، حریف اسرائیلی اش را به حساب هم نیاورده و مدال طلا و کسب عنوان سوپر استاد بزرگی را فدای اعتقاد و کشور و انقلابش کرده است.

دفاع از مظلوم روی سکو

این بار، نوجوان ۱۶ ساله سیرجانی سر و صدا به پا کرده است. او چندماه قبل، با هزینه شخصی به مسابقات بین المللی کیوکوشین کاراته IFK کاپ اروپا ۲۰۱۸ بلغارستان می رود. او در این مسابقات که ۱۸ تیم و ۴۰۰ بازیکن به رقابت پرداختند پس از شکست حریفانی از کشورهای روسیه، بلغارستان و ترکیه به فینال این مسابقات راه پیدا می کند اما چون حریف فینال او از رژیم صهیونیستی بود با انصراف از این مسابقات، مدال نقره می گیرد. اما این همه افتخارآفرینی او نیست. بقیه ماجرا را از زبان خودش بخوانید:

«در لحظه تصمیم گرفتم. بدون اینکه با کسی مشورت کنم و یا حرف های دیگری در من تاثیر داشته باشد. البته شاید تصمیم سختی باشد ولی این تصمیم برای من خیلی ساده بود، زیرا راه و هدفم را مشخص کرده بودم. به اعتقاد من همبازی شدن با رژیم صهیونیستی یعنی ارزش قائل شدن به آن کشور و من برای کشور کودک کش ارزشی قائل نیستم که بخواهم با آن هم بازی شوم و به قولی عطایش را به لقایش بخشیدم. کاپ قهرمانی را هم به آنها بخشیدم زیرا ارزش های انقلابم و مملکتم و رهبر عزیزم برای من بیشتر از اینها ارزش دارد.

بعد از اینکه من انصراف دادم، نوجوان صهیونیست نزدیکم آمد و گفت «این مدال طلا حق تو است و می خواست مدالش را به من بدهد». من هم وقتی دیدم یک صهیونیست از حق و حقوق صحبت می کند به او گفتم «اگر به حق و حقوق پایبند هستید به کشورت برو و حق و حقوقی که ۷۰ سال است دارید از مردم فلسطین ضایع می کنید را به آنها پس بدهید». صهیونیست ها خیال کرده اند ما با سن و سال نوجوانی مان متوجه نمی شویم که مردم فلسطین را از خانه و کاشانه شان بیرون کرده اند و این همه کشته و مجروح که هر روز خبرش منتشر می شود حاصل ظلم همین صهیونیست هاست. البته این مکالمه از طریق مترجم رد و بدل شد و مترجم ها نیز در جریان هستند.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.