رأی ملت؛ پیامی به همه نسل ها: “انقلاب زنده است”

0 ۱۸۹

۱- انتخابات مجلس نهم شبیه ترین انتخابات به ریاست جمهوری نهم بود. سوم تیر، جریانی مردمی به مصاف احزاب شتافت تا گفتمان انقلاب را به پیروزی برساند؛ در مجلس نهم نیز همین گونه شد و این همه در حالی رخ داد که بسیاری از چهره های خوش نام چون لنکرانی، الهام، نادر طالب زاده، سعید قاسمی، پناهیان، وحید یامین پور، ماندگاری و… از کاندیداتوری عذر خواسته بودند. در واقع جبهه پایداری شاید از نیمی از ظرفیت خود استفاده کرد و نتیجه چنین شد. انتخابات مجلس نهم پیروزی تمام عیار گفتمانی بود که این بار، جبهه پایداری آن را نمایندگی می کرد و به واسطه این نمایندگی حتی گمنام ترین چهره های جبهه پایداری هم توانستند رقبای مشهور خود را عقب بزنند. جالب این بود که چهره های مشهور و صاحب نفوذ از چهره های مردمی جبهه پایداری انقلاب اسلامی که برخی از آنها معروفیت چندانی هم نداشتند عقب ماندند؛ برخی با کاهش محبوبیت بیش از ۲۰۰ درصدی مواجه شدند. ۲- انتخابات مجلس نهم دعوای ساختگی “صالح مقبول” و “اصلح نامقبول” را به موزه های عبرت تاریخ فرستاد. نشان داد که اگر به جای حزب سالاری، سهم سالاری و کاندیداهای حزبی، دل سوزان انقلاب به کاندیدای اصلح فکر کنند و برای معرفی اصلح، خالصانه تلاش کنند، موفق خواهند شد، انتخابات مجلس نهم نشان داد تئوری “تنازل و تسامح” که مورد تاکید بعضی از اشخاص بود، وجهی ندارد. به راستی اگر برخی اصول گرایان از همان روز نخست، به جای آنکه خود را هزینه حضور چهره های مسئله دار کنند و؛ روز وشب شان را وقف تخریب جبهه پایداری نمایند، مطابق توصیه ی آیت الله مصباح یزدی؛ برای ارائه لیستی انقلابی و ولایت مدار، همراه و همگام پایداری می شدند، چه می شد؟ آیا تخریب شبانه روزی جبهه پایداری به خاطر ایستادن پای گفتمان امام و رهبری به نفع انقلاب بود؟ ۳- انتخابات مجلس نهم نشان داد که می توان رقابت درون گفتمانی کرد و فضای داغی برای مشارکت بالای مردم هم ایجاد کرد. برخی از همان روز نخست می گفتند که مردم دوقطبی متحد و پایداری را ساختگی خواهند دانست و مشارکت به حداقل خواهد رسید و نیز می گفتند؛ اساسا رقابت درون گفتمانی به صلاح نیست. نتیجه انتخابات نشان داد می توان با رقابت درون گفتمانی، دعوایی را که پیش تر بین خارج نظام و داخل نظام تعریف می شد، به درون نظام و بر سر انتخاب خوب و خوب تر کشاند. ۴- نتیجه انتخابات مجلس نهم نشان داد خبری از “لولو” نیست یا حداقل اینکه دیگر آن “لولو”ی غدار گذشته نیست! می گفتند ممکن است یک روز مانده به انتخابات در فیس بوک و… اصلاح طلبان همه را دعوت به رأی دادن به کاندیداهای نه چندان مشهورشان کنند و آنها هم از خداخواسته همگی به یک باره به صحنه بیایند و برای همین باید از ماه ها قبل به خاطر این احتمال عجیب و غریب بر سر لیست مشترک حزبی وحدت کرد! انتخابات مجلس نهم نشان داد با این احتمال ها و تئوری بافی ها، نمی توان از انتخاب اصلح عدول کرد و از گفتمان انقلاب عقب نشست. انتخابات مجلس نهم نشان داد که اساسا برخی تحلیل ها از جایگاه اصلاح طلبان نادرست بود و حتی طیف خاکستری هم باز به نفع اصول گرایان فعال شد. نتیجه انتخابات مجلس نهم نشان داد برخی اصول گرایان می خواستند با ترساندن خواص از غول انحرافات، جبهه پایداری انقلاب اسلامی را حذف کنند. ۵- بطلان آنچه درخصوص مقبولیت ها گفته می شد و مثلا در باب پایگاه رأی دوستان بیان می شد؛ در انتخابات مجلس نهم ظاهر شد. رأی نزدیکان به دیدگاههای شهردار در تهران و رقابت آنان با چهره های بعضاً جوان جبهه پایداری انقلاب اسلامی مانند خطیبی و کفایتی را؛ باید در این خصوص مدنظر داشت! به این ترتیب می توان بار دیگر بر تحلیلی که به اضافه شدن قالیباف در ترکیب ۸+۷ حجیت می بخشید، نگریست و در خصوص آن قضاوت و بازنگری کرد. خوب این مسایل بحمداله کمک شایانی می نماید که بسیاری از طرز تلقی های ناصحیح از میان برداشته شود و واقعیت را به خوبی در منظر دید قرار می دهد ؛واقعیت آنچه که از صندوق های رای مردم به دست آمد. ۶- انتخابات مجلس نهم نشان داد نه تنها مردم جایی برای فتنه گران در میان خود نمی بینند، بلکه مثل همان روزهایی که صف نهضت آزادی از صف ملت جدا شد و این جریان به معیار حق و باطل تبدیل شد، مردم هم امروز به فتنه به مثابه یک مرز تمیز میان خوب و بد و معیاری برای شناخت افراد نگاه می کنند. مع الوصف؛ کسانی که در مواجهه با فتنه انقلابی ترند، محبوب تر هستند و یا کسانی که برای فتنه گران دل سوزی می کنند، یا در مقابل آنان صراحت لازم را ندارند بین مردم از جایگاه کمتری برخوردار هستند. این پیام روشنی است برای اصلاح طلبان و نواصلاح طلبانی که می خواهند از بطن اصول گرایی به پیشواز اصلاح طلبی جدید بروند. ۷- انتخابات مجلس نهم نشان داد تاریخ مصرف حزب سالاری تمام شده است. انتخابات مجلس نهم نشان داد که دوباره عصر انقلابی گری است. در شرایطی که کشورهای عربی مملو از شور انقلابی هستند،«انقلابی که سرمنشاء آن روحیه ضداستکباری و روحیه اسلامی و ضد دیکتاتوری و ضدطاغوت در ایران بود» مردم ایران نیز نگاه شان به سوی انقلابی ترهاست. مردم درپی گفتمان سوم تیرند؛ دنبال گفتمان خدمت اند و نه گفتمان قدرت. انتخابات مجلس نهم؛ پایانی بر حاکمیت بینش هایی بود که در عمق شان خبری از تقوا و انقلابی گری نیست. محمد مهدی تهرانی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.