جبهه پایداری؛ پشتوانه روحانیت

0 ۴۶۲

حال این که درصد و ضریب حمایت و تلمذ گفتمان پایداری از این ساختار تا چه حدی باشد قابل توجه است. البته تردیدی نیست که جبهه پایداری تبعیت خالصانه و عقلانی از روحانیت با بصیرت دارد. در این رابطه دو نکته راباید روشن کنیم. نکته اول این که مبنای اصلی جبهه پایداری حرکت در مسیر ولایت با محوریت روحانیت است و تلاش این جبهه در رهنمود گرفتن از علمای بصیر ، انقلابی و ولایتمدار است و ازمنویات حضرت آیت الله مصباح و حضرت آیت الله خوشوقت بیشترین بهره را می برد ؛ ثانیاً، دبیر این جبهه نیز یکی از روحانیون خوش نام بوده و در هسته مرکزی این جبهه هم چندین روحانی مطرح و خوش فکر حضور دارند و علاوه بر آن در استان ها و شهرستان ها، پرچم جبهه پایداری با محوریت روحانیت برافراشته شده است. از سویی در همایش های استانی نیز شاهد حضور معنا دار روحانیت معزز هستیم و شاهد بودیم که در همایش های استانی جبهه حضور روحانیت بسیار پر رنگ بودمع الوصف عده ای سعی در القای این شائبه دارند تا مگر با استفاده از این عناوین موجب تخدیش ذهن دوستان اصولگرا را فراهم آورند ، طریق دیگری که در پیش گرفته اند نکته سنجی ویژه ای است تا با بدست آوردن و جعل مسائل آن را در بوق و کرنا کنند همانند موارد قبلی که سعی در القای آن داشتند مانند حمایت جریان انحرافی از این جبهه و… نکته دوم این که حضرت آیت الله مهدوی کنی شخصیت ارزنده ای است و باید شأن ایشان حفظ شود. این مسأله مورد تأکید حضرت آیت الله مصباح نیز هست؛ تا جایی که اطلاع داریم ایشان به طور جدی به دوستان توصیه می کنند به گونه ای سخن نگویید که به آیت الله مهدوی کنی جسارتی حتی ظریف صورت گیرد و این مورد توجه دوستان جبهه پایداری است. به هر تقدیر روشن است پایگاه اطلاع رسانی جبهه پایداری که زبان گویای این جبهه است ، خویشتنداری پیشه نموده و بسیاری از توهین ها و تهمت ها را پاسخی نمی دهد تا مگر خدای ناکرده برداشت خاصی و یا سوء استفاده ای صورت نگیرد که لطمه ای به اصل وحدت وارد آورد. اما از سویی ؛ کسانی که انتظار حضور آنها در کانون اصلی جبهه متحد نمی رود بیشترین هجمه ها را بر علیه شخصیتهای مطرح و حتی روحانیون این جبهه داشته اند و روزی نمی شود که در سایتهای و روزنامه های زنجیره ای خود مطلبی بر علیه این دوستان عنوان نکنند؛ که صد البته به جهت انچه که از بطن کردار جبهه به نظر می رسد ؛ این مجموعه هجمه ها را خیر می داند و بر صحت اصول خود ایمان می آورد چون از جانب کسانی مورد حمله قرار می گیرد که در آزمونهای مسیر انقلاب نه تنها تجدید شده اند بلکه اکثرا مردود شده اند و این هجمه ها باعث می شود هرچه بیشتر صف اعضای جبهه با انها مشخص شود و مردم نیز آنقدر درک بالا و شعور سیاسی برخوردارند که خود خوب را از بد تمیز دهند… در زمینه دغدغه وحدت؛ به این نکته باید توجه کرد که اختلاف سلیقه امری طبیعی است و نباید مایه نگرانی شود، به خصوص وقتی که بنا باشد مبنای عملکرد ما تکلیف مداری و حجت گرایی باشد، همان گونه که آیت الله مصباح نیز در دیدار با یکی از تشکل های دانشجویی فرمودند، بعضی اوقات انسان وظیفه ای را احساس می کند، اما شرایط به گونه ای نیست که بتواند دیگران را با خود همراه کند، چرا که وقت تنگ است و اگر تعلل کند، فرصت از دست می رود، در چنین شرایطی، انسان ولو این که تنها باشد، باید وظیفه خود را انجام دهد و فشارها و حتی بدگویی ها را تحمل کند. پس از گذشت مدت زمانی، همه متوجه می شوند که این تصمیم درست بوده است. بعد نمونه هایی را از سیره عملی امام خمینی(ره) ذکر می کنند که ایشان در مواردی، به تنهایی و حتی با وجود مخالفت بعضی از بزرگان، وظیفه ای را که تشخیص دادند، عمل کردند و بعداً معلوم شد که تصمیم ایشان درست بوده است.البته وحدت با هر شخص و جریان و گروهی طبق آموزه های قران نهی شده است وشرایط خاص خودش را دارد که در مطالب قبلی به عرض رسانده ام. نمونه بارز این مسأله را عملکرد شهید شیخ فضل الله نوری در جریان مشروطیت می دانم. در آن شرایط که تب مشروطه خواهی همه جا را فرا گرفته بود، حتی علمای بزرگ نجف و تهران از مشروطه خواهان حمایت می کردند، شیخ فضل الله بر اساس وظیفه شرعی، در مقابل انحراف مشروطه ایستادند و همه تهمت ها، تخریب ها و حتی شهادت را با آغوش باز پذیرفتند؛ اما با گذشت اندک زمانی معلوم شد که میدان داران واقعی تحریف مشروطه، جریانات دنیا طلب و منحرف بودند و حمایت علمای بزرگ از مشروطه نیز ناخواسته در واقع به پیش برد اهداف آنان کمک می کرده است. در دوران حاکمیت اصلاح طلبان هم که به دین و ارزش های اسلام و انقلاب توهین می شد، آیت الله مصباح همه هستی خود را در دفاع از انقلاب و ارزش های آن گذاشته و از هجمه ها و اهانت ها نهراسیدند. این درحالی بود که در آن شرایط، برخی کسانی که امروز خود را در جرگه اصول گرایان می دانند و داعیه اصولگرایی دارند و در اصل اصولگرا نما و مهره های خاکستری پشت پرده فتنه هستند ؛ ساکت بوده و حتی ایشان را از وظیفه نهی از منکر، نهی می کردند وبیشترین هجمه ها در روزنامه های زنجیره ای بر علیه ایشان بود.که آرشیو این روزنامه ها خود موید این نکته می باشد. برخی برای این که تعارض جبهه پایداری با منویات مقام معظم رهبری را القا کنند، می گویند که عملکرد جبهه پایداری باعث طرد بسیاری از یاران انقلاب می شود و این با سیاست جذب حداکثری که مقام معظم رهبری فرمودند، منافات دارد.که این نظر صحیح نیست به چند دلیل که ذکر می کنم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی ؛ بر اساس مطالبات و دغدغه های مقام معظم رهبری شکل گرفته است و تولی به حصن مستحکم ولایت را سرلوحه کار خود قرار داده است. شعارهای این جبهه بر گرفته از فرمایشات معظم له است و خطوط قرمزی را که برای خود برگزیده، همان است که ایشان در بیانات خود مطرح کرده اند. نکته مهم این است که تمسک به کلام ایشان باید حقیقی باشد نه برای توجیه عملکرد حزب یا گروه خاص. سیاست جذب حداکثری که ایشان مطرح کردند، کلام بسیار حکیمانه ای است، که متأسفانه برخی دوستان برای توجیه عملکرد نادرست خود و حذف رقیب از صحنه و عده ای از روی ناآگاهی، فرمایش ایشان را در جای نادرست به کار می برند. توضیح این که در جامعه اسلامی، افراد حقوق فراوان دارند و حاکمیت اسلامی ملزم به رعایت این حقوق است. اولین و بدیهی ترین آن، حقوق فردی است، مانند حق حیات و حریم خصوصی و آزادی. در جامعه اسلامی، کسی نمی تواند بی جهت به حریم شخصی کسی تعرض کند و یا بی جهت کسی را به زندان اندازد. در رتبه بعد، حقوق اجتماعی مانند حق فعالیت سیاسی و اقتصادی و… است. بر این اساس افراد مجازند در جامعه به فعالیت سیاسی و اقتصادی بپردازند و کسی نباید مانع فعالیت آنان شود. البته روشن است در صورتی که افراد، خود زمینه محرومیت خویش را از این حقوق فراهم کنند، حکومت وظیفه ای در این زمینه بر عهده ندارد. به عنوان مثال اگر شخصی به مال و ناموس مردم تعرض کند، خود حق حیات آزادانه را از خودش سلب کرده است. یا کسی که در عرصه اقتصادی، اموال عمومی را اختلاس کند، یا در عرصه سیاسی، امنیت جامعه را مختل می کند، زمینه سلب حقوق اجتماعی خویش را فراهم آورده است. حاکم اسلامی در مقام مدیریت کلان جامعه، موظف است حداکثر امکانات و شرایط را برای افراد جامعه مهیا کند که بیش ترین تعداد مردم از حقوق خود برخوردار باشند. بر همین اساس، مقام معظم رهبری فرمودند سیاست ما جذب حداکثری است، مگر کسانی که خود مایل باشند از کشتی نظام پیاده شوند که در این صورت نظام دیگر تعهدی در قبال آنان بر عهده ندارد. همان طور که دیدید این سخن، به مدیریت کلان جامعه از سوی حاکم اسلامی اشاره دارد و ربطی به رقابت، همکاری و یا ائتلاف گروه ها و جریانات در عرصه سیاسی ندارد. نکته ای را که برخی فراموش کرده اند، این است که برخی اصول گرایان با هدف اینکه افرادی را جذب کنند، سوابق آنها را در فتنه به فراموشی سپرده اند، و متأسفانه به آنان نقش محوری نیز داده اند. در این مکانیزمی که برای انتخابات مجلس طراحی شده است، در نهایت حرف همین عده به کرسی می نشیند، در چنین شرایطی باید دید ما مخالف را جذب کرده ایم یا مخالف در ارکان تصمیم گیری نفوذ کرده است . به نظر می رسد، برخی بین دو موضوع خلط کرده اند، یک بار صحبت محاکمه و طرد از عرصه فعالیت سیاسی است، در اینجا ممکن است کمی مدارا کنیم و تا به توطئه گر بودن آنها یقین پیدا نکرده ایم، آنها را طرد نکنیم، حتی چه بسا این مدارا مطلوب نیز باشد و سیاست جذب حداکثری مربوط به همین جا است، اما گاهی سخن بر سر سپردن مسئولیت های حساس و کلیدی به این اشخاص است. در اینجا به حکم اینکه مومن از یک نقطه دوبار ضربه نمی خورد ، عقل حکم می کند که مجاری و مصادر قانونگذاری را در اختیار کسانی که عملکرد مشکوک داشته اند و بعضا متهم به کمک مالی به جریان فتنه هستند و ارتباط پیدا و پنهانی با کانون های قدرت و ثروت دارند، نسپریم و به عنوان معتمد، آنها را طرف مشورت خود قرار ندهیم. امیدواریم امور به گونه ای پیش رود که آسیب پذیری در اصولگرایی به حداقل برسد آنچه صلاح است پیش رو قرار گیرد. یا اولی الابصار امیررضا آل حبیب

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.