بخش اول:: عمـّار انقـلاب

0 ۵۰
سهراب مقدمی شهیدانی: تعابیر بلند رهبر معظم انقلاب پیرامون توصیف شخصیت برجسته آیت‌الله مصباح پس از رحلت این عالم رباّنی نیز همچنان ادامه داشته و ایشان، علامه مصباح را شاگرد شایسته امام(ره) و استاد فکر می‌دانند که برای جوانان می‌تواند مرجع و ملجأ باشد. اخیراً در دومین سالگرد رحلت این عالم مبارز و انقلابی، رهبر انقلاب در دیدار با خانواده ایشان تصریح فرمودند: «بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیّت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهت‌گیری ایشان و راه ایشان است.»
کتاب «عمار انقلاب؛ حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی، از هنگام تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(۱۳۵۷-۱۳۱۳)» در آستانه دومین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی، توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در معرض انتشار قرار گرفته است. این اثر به قلم سهراب مقدمی شهیدانی نگارش یافته و در آن برای نخستین‌بار برخی‌ ناگفته‌های تاریخی و اسناد تازه‌یاب منتشر شده است که بسیاری از ابهامات تاریخی را حل و فصل می‌کند. رویکرد تبیینی و مستندنگارانه کتاب، موجب آن شده که حیات‌نامه آیت‌الله مصباح یزدی را در دل تحولات تاریخی پیرامونی روایت کند و از این رو، خوانندگان با مطالعه این اثر به اطلاعاتی گسترده دست می‌یابند که آنان را به دل تاریخ پرحادثه دهه ۴۰ و ۵۰ خواهد برد. به همین مناسبت، روزنامه کیهان برای آنکه سهمی در زنده نگه داشتن جهت‌گیری و راه این عالم برجسته داشته باشد؛ بخش‌هایی از کتاب تازه منتشر شده «عمّار انقلاب» را از امروز در صفحه پاورقی تقدیم نگاه مخاطبان گرامی می‌نماید.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان مهم ترین رخداد قرن ۱۴ هجری‌ است که مناسبات پیچیده قرن بیست و یکم میلادی را بر هم زد، مکاتب انسان‌مدار معاصر را به چالش کشید و انسانِ حیرت‌زده عصر مدرن را با حقایقی جدید و متعالی آشنا کرد. اهالی انقلاب اسلامی خود را در دامنه کوهی می‌دیدند که قله آن «حکومت علوی» بود. از شعارها و آرمان‌ها گرفته تا روش‌ها و برنامه‌ها، همگی به امید تحقق حکومت علوی سامان یافت.در طلیعه گام دوم انقلاب اسلامی، بازخوانی رخدادها و تبیین ناگفته‌های گام نخست، ضروری‌ است و صدالبته، ارائه روایت‌های ناروا و دروغین توسط دشمن، این ضرورت را تشدید می‌نماید. در بین تمام مقولات و مسائل تاریخ تحولات انقلاب اسلامی، روایت شخصیت‌های تاریخ‌ساز از اهمیت راهبردی برخوردار است، چنان که در بازکاوی تاریخ حکمرانی علوی نیز چنین است. از همین رو، همچنان‌که نمی‌توان و نباید از نقش شخصیت‌های راهبردی در حکومت علوی به سادگی گذشت، نقش شخصیت‌های مؤثر در نهضت امام خمینی(ره) که الهام گرفته از نهضت نبوی و حکومت علوی است، نیز نباید مغفول افتد.
با مطالعه ماهیت و کارنامه چهره‌های علوی، می‌توان برای آنان نظیری در این دوران یافت؛ از طلحه و زبیر که بگذریم، نباید از مالک و عمار به سادگی عبور کنیم. اینان هر یک ظرفیت تبدیل شدن به یک الگو در طرح کلی انقلاب اسلامی را دارا هستند. «مالک» مطیع است و گوش به فرمان، خط شکن است و پیشتاز و مردِ میدان. خصوصیت مالک درهم پیچیدن طومار دشمن در معرکه‌های واقعه است. کارویژه «مالک»، در مقابل دشمن روشن می‎شود و به هنگام جنگ. اما وقتی به لشکر خودی برگردیم، این «عمار» است که چهره بارز و خط‌نگهدار و میداندار می‌شود. کارویژه «عمار» در دلِ لشکر خودی معلوم می‌شود.
عمار روشنگر است تا مسیر برای خودی‌ها معلوم باشد و مهم‌تر آن‌که میان خودی و غیرخودی جدایی بیفتد. «عمار» که باشد، «مالک» به سهولت شمشیر خواهد زد. شناخت «مالک»ها کار دشواری نیست و درک اهمیّت حیاتیِ وجودشان هیچ سخت نیست. از این رو غالباً در بزرگداشت آن ها سنگ تمام گذاشته می‌شود، البته حق هم همین است اما شناخت «عمار»ها خود کار دشواری است. ارزش و منزلت جهاد عمار نیازمند سطح قابل توجهی از شناخت است.
انقلاب اسلامی ایران «مالک» کم نداشت و در بزرگداشت آنها نیز مردم کم نگذاشتند. آخرین جلوه آن شهادت سردار سرافراز اسلام و علمدارِ جبهه جهانی مقاومت، حاج قاسم سلیمانی بود و بزرگداشت مردم از آن شهید، برای مردم دنیا اعجاب‌آور بود.
اما مقام و منزلت عمارها معمولاً دچار غفلت می‌شود. انقلاب اسلامی تا زمانی که عمارهای خود را می‌شناسد و در تکریم آنها می‌کوشد، از آسیب مصون است. آیت‌الله مصباح یزدی بهترین جلوه از شخصیت «عمار» در دوران انقلاب اسلامی است. عمر این عالم فرزانه در «جهاد کبیر» و «جهاد تبیین» خلاصه می‌شد.
جامعه ایرانی، و خصوصاً جامعه انقلابی باید نسبت به مقام «عمار انقلاب» آگاه باشد و در جهت شناخت او به جدّ و جهد بکوشد. رازِ آن پیامِ بلندبالای رهبری معظم انقلاب اسلامی در پاسداشت شخصیت و کارنامه آیت‌الله مصباح یزدی را شاید در همین چارچوب باید فهمید؛ آری! امام خامنه‌ای برای آیت‌الله مصباح یزدی سنگِ تمام گذاشت، چنان‌که امام خمینی(ره) در شهادت آیت‌الله مطهری(ره) سنگِ تمام گذاشته بود. علامه مجاهد، آیت ‌الله محمدتقی مصباح یزدی(ره) در زمره مفاخر حوزه علمیه شیعی در دوران معاصر و از جمله نوادر زمانه ما بود که در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی تبحّر داشت. گنجینه دانش ایشان در آثاری عمیق و متنوع و نیز تربیت شاگردانی فاضل، تبلور یافته است. گذشته از سلوک علمی، مقام معنوی این بزرگمرد نیز حائز اهمیت ویژه است؛ او اگرچه هرگز ادعای سیر و سلوک نداشت و به شدّت از مطرح شدن خود به عنوان یک معلّم طریقت و تهذیب پرهیز داشت اما اهل اطلاع، به مراتب والای عرفانی و اخلاقی ایشان واقف بودند و بدان تصریح دارند.
خصلتِ کتمان و کم‌گویی ایشان پیرامون کارنامه علمی و سیاسی خود، نیز ریشه در همان تهذیب نفس داشت و البته موجب آن شده که ابعاد مختلفی از خدمات و مجاهدت‌های سیاسی و فکری و فرهنگی ایشان، ناگفته باقی بماند و امروز، دشواریِ بازخوانی حیات‌نامه فکری و سیاسی ایشان، دوچندان گردد. به واقع شخصیت معنوی این فقیه مجاهد موجب شده که در سال‌های عمر بابرکت خود، کتمان پیشه کند و مجاهدت‌های خاموش او، در پس پرده اخلاصش پوشیده بماند؛ آن‌چنان که امروز حتی در حلقه مریدان و خوشه‌چینان خرمن معرفت و معنویت او، بسیاری از ابعاد مبارزاتی و سیاسی زندگانی او مخفی مانده است، چه رسد به سایر طبقات از حوزه و دانشگاه و عموم مردم شریف و قدرشناس ایران اسلامی.
مرزبانی عقیدتی و سیاسی یکی از بزرگ‌ترین شاخصه‌ها در زندگانی سیاسی ایشان است. افشای ماهیت پیچیده التقاط و انحراف و نفاق، موجب واکنش و تهاجم مستمر این تبار انحراف به شخصیت بی‌بدیل آیت‌الله مصباح بود. در سایه ترور شخصیتی این مجاهد کبیر، شبهات و شایعات خلاف واقعِ بسیاری به حافظه تاریخی ملت ایران، خصوصاً محافل نخبگانی، وارد شد. این وضعیت، مسئله غبارزدایی از حافظه تاریخی و تبیین حقایق در مورد کارنامه و پیشینه سیاسی آیت‌الله مصباح را به عنوان یک ضرورت مغفول، نمایان می‌سازد.
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.