آموزش طبقاتی و مساله عدالت

0 ۱۷۵

چند روز قبل دوستی متن یک یادداشت را برایم فرستاد و اصرار داشت بخوانم. عنوان یادداشت این بود :«آیا وجود مدارس غیردولتی مصداق بی عدالتی است؟». از تیتر مطلب مشخص بود که احتمالا چه چیزهایی در متن آمده و نویسنده به دنبال چه بوده است. اما وقتی اصرار کرد و اسم نویسنده را گفت، مصمم شدم برای خواندن مطلب. یادداشت را که خواندم کمی افسوس خوردم و چند جمله ای با دوست موردنظر درباره محتوایش صحبت کردیم.

اما امروز اتفاق عجیب تری افتاد. آقای میرلوحی که نویسنده همان یادداشت و نوه مرحوم آیت الله مهدوی کنی و مدیر دبیرستان معارف امام صادق(ع) است، با انتشار بخشی از راهبردهای ابلاغی رهبر انقلاب مدعی شده که مسیرشان «عین عدالت» است و از رهبری «دستور» دارند. فکر می کنم بد نباشد این ماجرا کمی واکاوی شود.

ماجرا احتمالا از دید دوستان به این شکل است: «کیفیت مدارس دولتی ضعیف است، وجود مدارس غیرانتفاعی اشکالی ندارد، مقداری ارتباطات و امکانات وجود دارد، پس می توان برای کمک به نظام آموزش و پرورش، یک مدرسه خصوصی تاسیس کرد.» مقدمات صحیحی است. اما نتیجه چه می شود؟ دقت کنید: «ارتباطات و امکانات خود را فعال می کنیم، در شمال تهران و با حمایت همان دولت و حاکمیت که مدارس ضعیف دارد، مدارس خودمان را می سازیم، تحت عناوین فوق برنامه و خدمات ویژه و … چند برابر ارقام مصوب همان حاکمیت شهریه می گیریم.» همه این ها در حالی است که از حمایت خیّرین و پشتیبانی نهادهای اقتصادی وابسته نیز بهره مندیم. کمک های فراتر از شهریه والدین متمکن و نهادهای دیگر را هم فاکتور می گیریم.

خب حالا اگر کسی اعتراض کرد چه می گوییم؟ پاسخ ها این است: «وجود مدارس غیرانتفاعی در قانون آمده و کمک به دولت است، ما هم یکی از آن ها و اندازه هزینه های تمام شده شهریه می گیریم و خروجی هایمان همه مومن و انقلابی و مدیران آینده نظام و… خواهند بود.» به نظر می رسد کافی است بخصوص اگر بیشتر اصرار کنید با حکم رهبری روبرو می شوید که «دستور» داده اند این مدارس تقویت شود.

خب؛ حالا کمی با دقت بیشتر به نقشه تربیتی کشور نگاه کنیم. در جای جای این کشور، جوانان آتش به اختیار بی ادعا، بدون ذره ای از این ارتباطات و امکانات، در مساجد و کانون های تربیتی دارند کار آموزشی و تربیتی می کنند. لابد عقلشان نمی رسد یا عرضه ندارند که بروند در بهترین نقطه های شهرها و کلان شهرها مدارس چند هزار متری با استخر و زمین چمن بزرگ بسازند. چون از رهبری هم «دستور» برای «تقویت» مجموعه شان ندارد، معلوم نیست مسیرشان «عین عدالت» باشد. و چون برای کارشان هم حقوق نمی گیرند «هزینه تمام شده» ندارند و مجبور نیستند برای تامین مخارج، چند برابر شهریه بگیرند. حالا اگر چندتایشان هم به فکرشان بزند که مدرسه ای تاسیس کنند، برای اینکه به خانواده ها فشار نیاید نصف شهریه را هم نگیرند، با قرض و وام و چک و سفته شاید بتوانند دو سه سالی دوام بیاورند و بعد از آن که رهن و اجاره سه برابر شد باید جمع کنند و بروند اسنپ کار کنند تا بدهی مدرسه را صاف کنند.

در همه این لحظات شاگردان مدارس طبقاتی ما در چه حالند؟ یا زیر کولر گازی مشق انقلابی گری می کنند و با معلم های برند تست می زنند، یا در حالی که خیال شان از بابت دانشگاه و شغل آینده و کار و کاسبی راحت است مشغول بازسازی خانه و مسجد و مدرسه در مناطق محروم و اردوهای جهادی هستند. همین ها بعدا می شوند دانشجوهای بهترین دانشگاه های ما تا باز بروند برای فقرایی که دولت نتوانسته آموزش مناسب بهشان بدهد، خدمت کنند و فرزندان خود را در همین مدارس خودشان ثبت نام کنند و این چرخه را تکرار و تقویت کنند.

من هم با آقای میرلوحی موافقم که رهبری مخالفتی با اصل وجود مدارس غیرانتفاعی ندارند. آقایان اساسا توجه ندارند که هیچ منتقدی آنچنان با اصل وجود مدارس غیرانتفاعی که به دولت کمک کنند مساله ندارد. طبق قانون دولت خودش باید تسهیلات مالی و زمین رایگان و … هم برای تاسیس این مدارس فراهم کند. نه عزیزان! کسی با این چیزها مساله ندارد و آن را بی عدالتی نمی داند که می خواهید ثابت کنید رهبری مخالف مدارس خصوصی نیست!

مساله بر سر تعداد معدودی از مدارس است که نه تنها «غیرانتفاعی» نیستند، بلکه حتی «خصوصی» هم نیستند و «طبقاتی»اند. مدارسی که مواهب مدارس خصوصی فقط برای آن هاست. زمین و پشتوانه حمایتی و اقتصادی و ساختمان خوب فقط برای آن هاست. مدارسی که آخر سال اصل پول شهریه برای شان باقی می ماند و با سود پول ها حقوق یک سال را می دهند و کل شهریه برایشان سود است. وگرنه چه بسیار مدارسی که حقیقتا «غیرانتفاعی» هستند، از قید شهریه شان می گذرند و بسیاری از جوانان جهادی و انقلابی وقت و عمر خود را برای تربیت بچه های مردم می گذارند و ادعاهای آنچنانی هم ندارند. و البته کسی هم نقدی بهشان ندارد.

فکر نمی کنم منظور رهبری از تقویت مدارس امام صادق(ع) این بوده باشد که باز به تعداد بیشتری شعبه از همین مدرسه در شمال تهران افتتاح شود. یا مثلا تقویت مدرسه را مساوی شهریه چندبرابری گرفتن در نظر گرفته باشند و در ادامه هم هر کاری که شما در مدارس تان کردید را پای ایشان بنویسید. تقویت مدرسه به ارتقای سطح آموزشی و تربیتی مدرسه و خانواده هاست یا به زمین چمن و استخر اختصاصی و نمای لوکس و چشم گیر بر خیابان اصلی؟ شما از رهبری «دستور» دارید که ساختمان آن چنانی بسازید و طبقه تشریفاتی خلق کنید؟

آن مدرسه غیرانتفاعی که چند جوان دغدغه مند در شهرستان و جنوب تهران تاسیس کرده اند و چون به معلمان گران قیمت شما – که ضدتربیتی ترین وجه مدارس هستند – دسترسی ندارد، باید از کیفیت آموزشی محروم بماند؟ باید بگوید غلط کردم به فرمان آتش به اختیار رهبری لبیک گفتم و جنگ تربیتی را جدی گرفتم؟ باید فکر کند که دستور گرفتن از رهبری هم طبقاتی شده و فقط مخصوص برخی افراد خاص است؟ باید بین شکست خوردن یا شهریه چند برابری گرفتن و وصل شدن به نهادهای قدرت و ثروت یکی را انتخاب کند تا در این تنازع بقای انقلابی بودن سالم بماند؟ باید برایش اینطور تصویرسازی کرد که مسیر شما در طبقاتی کردن تربیت و آموزش «عین عدالت» است و هر کس اعتراض کرد با تفاسیر کج و معوج از مواضع رهبری دهانش را بست؟

خیر برادر! جوان انقلابی می داند و می فهمد کدام مدرسه غیرانتفاعی دارد به تربیت نیرو برای نظام کمک می کند و کدام دارد فرصت سوزی می کند و ناعدالتی و نابرابری را تشدید می کند. شما و امثال شما در مدارس مشابه قرار بوده به کمک حاکمیت بیایید برای اصلاح و تحول در نظام تعلیم و تربیت، ولی حالا خودتان یک معضل برای عدالت آموزشی شده اید. شما و امثال شما که امکانات دارید، ارتباطات دارید و توان جلب حمایت حاکمیتی هم دارید، بیایید برای معضلات نظام تعلیم و تربیت چاره پیدا کنید، توان خود را برای این مسائل بگذارید نه توجیه وضع موجودی که شاید اگر در حضور رهبری بخواهید از آن دفاع کنید، ناتوان باشید!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.