نقطه آغازین یک چالش
علی خضریان: در میان روزها و ایام تاریخ ساز انقلاب اسلامی که یادگار دوران مبارزه و همچنین تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی است که هرکدام در جای خود عبرت آموز و حامل خاطراتی از گذشته این کشور است، روز سیزدهم آبان به لحاظ تلاقی حوادث تاریخی که به شکل عجیبی به هم متصلند، دارای ابعادی متنوع تر و پیام هایی عمیق تر و بنیانی تر است و از آن می توان به عنوان نماد مبارزه ملت ایران با دخالت و زیاده خواهی آمریکا یاد کرد، فلذا ایجاد محدودیت زمانی برای پرداختن به آن و نگاه مناسبتی صرف به آن می تواند مانع از درک بهتر ابعاد مختلف آن شود.
واقعیت اینکه ایران به سه دلیل برای غرب و خصوصا آمریکا در طول تاریخ حائز اهمیت بوده است؛ اول اینکه ایران در منابع زیرزمینی از جمله نفت و گاز دارای شرایط ممتازی بود؛ دلیل دیگر رابطه ویژه ای بوده است که محمدرضا پهلوی با رژیم صهیونیستی داشت و در زمانی که سفارتخانه رژیم اشغالگر قدس در یک کشور اسلامی غیرمعمول بود، رژیم صهیونیستی در تهران سفارتخانه داشت و ایران به این رژیم نفت می فروخت؛ سوم استفاده از ظرفیت ایران برای اعمال سیاست های آمریکا در منطقه بود که با بهره گیری از نیروی نظامی ایران در خدمت اهداف آمریکا عمل می کرد و در حالی که برای حفظ تمامیت ارضی کشور در مواردی همچون موضوع اعلام استقلال بحرین از ایران هیچ ورودی نداشت، اما وقتی برای تامین منافع آمریکا نیاز بود در عمان ورود نظامی شود، سربازان ایرانی این کار را می کردند و شاه ایران گوش به فرمان آمریکایی ها بود؛ برهمین اساس ایران در سال های پیش از انقلاب از منظر سیاست خارجی آمریکا در دسته کلاینت یا همسو قرار می گیرد و برای حفظ این وضعیت و نزدیک تر کردن آن به خود، برخلاف طرح ادعاهای حمایت از دولت های دموکرات، دولت محمد مصدق در ایران -که نیم نگاهی هم به مبانی آمریکایی در اداره جامعه داشت- را سرنگون می کند و از دولت برآمده از کودتا نیز حمایت می کند؛ این موضوع به خوبی نشان می دهد دولت آمریکا برخلاف اینکه مدعی است همواره با یک نگاه ارزش مدارانه به لیبرال دموکراسی نگریسته و گسترش و ایجاد آن را در سراسر جهان را به کمک قدرت سخت و نرم خود مورد توجه قرار داده است، روابط خود در حوزه سیاست خارجی با دیگر کشورها را براساس تامین منافع خود در آن کشورها سامان می دهد و درصورتی که سرنگونی یک دولت برآمده از رأی مردم و به قدرت رسیدن یک دولت کودتا تامین کننده اهداف این کشور باشد، در حمایت از آن کودتا تردید به خود راه نمی دهد.
این اقدام آمریکایی ها البته در ادامه منجر به افزایش سلطه بر ایران نیز شده و ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد در شرایطی ویژه تر به خدمت رسانی به آمریکایی ها مشغول می شود که یکی از این موارد را می توان در قضیه به کرسی نشاندن قانون کاپیتولاسیون از سوی آمریکایی ها در ایران مشاهده کرد؛ قانونی که معنایش این بود که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر آمریکایی ای که در آن سال ها ساکن ایران بودند، اگر هر جنایتی می کردند، دادگستری و دستگاه قضایی ایران حق نداشت به آنها بگوید بالای چشم تان ابروست و باید قضاوت درباره آن جنایت زیر نظر آمریکایی ها انجام می شد! به خوبی می توان این خوش خدمتی و زیاده خواهی آمریکایی ها را که باعث شد ایران دوره پهلوی در دسته کشورهای همسو از منظر آمریکایی ها قرار گیرد، مشاهده کرد که اتفاقا همین ماجرا باعث شد فریاد امام(ره) در قم بلند شود و این قانون را تقبیح کند تا رژیم وابسته نیز برای تامین منافع آمریکا اقدام به دستگیری و سپس تبعید یک مرجع دینی به ترکیه در ۱۳ آبان ماه سال ۴۳ کند؛ موضوعی که به خوبی موضع امام خمینی(ره) را پیرامون آزادی فردی و در قامت اجتماعی با مفهوم استقلال روشن کرد و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ضربه بسیار بزرگی به سیاست های منطقه ای آمریکا بود که متاسفانه حتی خیلی از نخبگان سیاسی نیز در آن مقطع ابعاد تاثیرات جهانی انقلاب اسلامی را درک نکردند و معتقد بودند یک دغدغه و دلخوری با شاه داشتند و فکر می کردند با انقلاب، شاه را بیرون کردند و حالا در دنیا باید با همه کشورها حتی آنهایی که مانع انقلاب و همراه پهلوی بودند کار کنند تا آنها هم در محیط جهانی نظام جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند؛ طرح این موضوع خدای ناکرده بی احترامی به این افراد نیست، بلکه درک همه ابعاد انقلاب اسلامی در نقطه ابتدایی آن کار هر کسی نبود و در آن مقطع درک نکردند با انقلاب اسلامی چه دسته گلی به آب دادند؛ اما امام(ره) به خاطر شخصیت و هوش ذاتی، هدایت های الهی و بصیرتی که به خاطر تقوا پیدا کرده بود، مسائل و فضای بین الملل را به خوبی می فهمید؛ پیروزی انقلاب اسلامی در همان بدو امر باعث شده بود ایران در دسته کشورهای غیرهمسو با آمریکا قرار بگیرد؛ چراکه انقلاب اسلامی در یک کلام باعث خلع یک آدم آمریکایی از قدرت شده بود و این خود کار کمی نیست، به طوری که در اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یعنی فوریه ۱۹۸۰، واشنگتن پست یک سری گزارش در رابطه با انقلاب را با عنوان «?How Lost Iran» (چه کسی ایران را از دست داد؟) منتشر می کند که گویی ایران ارث پدر آمریکایی ها بوده و از دست رفته است.
آمریکا این همه سرمایه گذاری، شبکه سازی، ساواک و… را درست کرد و برای اداره این کشور مستشار فرستاد و پیروزی انقلاب اسلامی همه اینها را به هم زده است و با این شرایط ایران دیگر نمی توانست در دسته کشورهای همسو با منافع آمریکا باقی بماند. این مطلبی است که باعث آغاز دشمنی آمریکایی ها با ایران شد که بخشی از آن در اسناد لانه جاسوسی و برنامه ریزی های آمریکا برای مقابله با انقلاب اسلامی اعم از دخالت مستقیم آمریکا در کودتاها، تقویت جریانات جدایی طلب، جاسوسی در کشور تا تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی که همگی مربوط به پیش از ۱۳ آبان ۵۸ است موید این نکته مهم است که این دشمنی ها نه تنها ارتباطی با تسخیر یک جاسوس خانه ندارد، بلکه توانست بخشی از اقدامات آنها را خنثی کند. لذا برای درک دشمنی های آمریکا با انقلاب اسلامی وقتی نقطه آغازین و موضوع اصلی چالش درست فهمیده نشود، ممکن است تصمیماتی اتخاذ شود که نه تنها کمکی به حل آن نمی کند، بلکه آن چالش را عمیق تر کرده یا در جهت مغلوبه شدن در آن پیش رود.
از همان زمان پیروزی انقلاب تاکنون حتی برخی دوستان نیز به دلیل اینکه مباحث بین المللی و مناسبات سیاست خارجی آمریکا را خوب متوجه نمی شدند، فکر می کردند می توانند با برخی امتیاز دادن ها و انجام یک سری دیدارها و لبخندها زمینه تغییر در سیاست های آمریکا را فراهم کنند؛ حتی این افراد بعضا با نیت خوب معتقد بودند نمی شود با دنیا دعوا کرد و دور کشور دیوار کشید بلکه نیاز به تعامل است. آمریکا کشوری قدرتمند است و باید در فضای دوقطبی، حمایت یک قطب را داشت. اتفاقا گذر زمان نشان داد که اشتباه بزرگ شان هم همین بوده است و یکی از نقاط برجسته و متمایز کننده امام خمینی (ره) این بود که ابعاد بین المللی انقلاب اسلامی را می دانست و برای همین باور داشت برای باقی ماندن ماهیت حکومت تازه تاسیس راهی جز مقابله با زیاده خواهی های آمریکا وجود ندارد؛ چراکه از منظر آنها کشوری همچون ایران نه تنها باید سیاست خارجی خود را تغییر دهد و در موضوعات متعدد ازجمله هسته ای، قدرت نظامی و منطقه ای را واگذار کند، بلکه باید اصل آن حکومت که منجر به چنین سیاست هایی شده به صورت ریشه ای تغییر کند.
در این میان خطای بزرگ تر اینکه مبانی سیاست خارجی آمریکا را که به طور علنی مکتوب هم شده است، به دسته بندی ها و افراد مختلف در صحنه قدرت آمریکا تنزل داده شود و سرنوشت کشور معطل انتخابات آمریکا و به بود و نبود یک رئیس جمهور گره بخورد و با آدرس غلط چالش با آمریکا به فردی همچون ترامپ گره بخورد؛ در حالی که برخلاف این حرف ها توسط کسانی که به جناح رقیب رئیس جمهور آمریکا دل خوش کرده اند، در حال حاضر اکثریت مجلس نمایندگان را جریان رقیب رئیس جمهور آمریکا در اختیار دارد که برخی برای انتخابات ۲۰۲۰ روی آن جریان حساب باز می کنند، اما مشاهده می شود همین جریان قانونی که آمریکا را ملزم به ماندن در برجام کند، تصویب نمی کنند. از سوی دیگر، برای درک بهتر از تاریخ موازی ایران درصورتی که امام(ره) تحلیل جریانی که فکر می کرد می توان با آمریکا کنار آمد را می پذیرفت، می توان در برخی انقلاب ها و تحولاتی که طی ۱۰ سال گذشته در منطقه به وقوع پیوست، مشاهده کرد که چطور برخی سران دولت هایی که پس از انقلاب بر سر کار آمدند، احساس می کردند باید با گفت وگو و رفت وآمد با آمریکایی ها این پیام را به آنها منتقل کرد تا بپذیرند مواضع آنها در دوران پیش از قدرت گرفتن ارتباطی به دوران قدرت ندارد و قابلیت کار با آمریکا را دارند و حتی در به رسمیت شناختن آمریکا به عنوان کدخدا عمل خواهند کرد. برای این امر برخی از آنها متعدد با سفیر و مقامات دولتی آمریکا دیدار کردند، حتی برای نخست وزیر رژیم صهیونیستی نامه فرستادند و فکر می کردند این طور نزد غربی ها پذیرفته می شوند؛ اما همگان دیدند که در فرصت مناسب، آمریکا چطور این سران را به زیر کشید و به این امتیاز دادن ها دل خوش نشد. در مقابل اما سابقه ۴۰ سال گذشته نشان می دهد جمهوری اسلامی با بهره گیری از منطق مقاومت که از امام راحل به یادگار مانده است، در چالشی که با آمریکایی ها به دلیل زیاده خواهی آنها داشته، توانسته ضمن افزایش اقتدار و عزت خود، زمینه افول آمریکا را هم در میدان عمل رقم بزند. امروز موضوع چالش جمهوری اسلامی نسبت به ۴۰ سال گذشته تغییرات جدی پیدا کرده است. یک زمانی اگر آمریکا به خود اجازه می داد هواپیمای ایرانی را در خلیج فارس هدف قرار دهد، امروز این جمهوری اسلامی است که اجازه نمی دهد پهپاد آمریکایی حریم هوایی ایران را در آب های خلیج فارس بدون هزینه نقض کند. امروز پس از حذف لانه جاسوسی آمریکا در ایران، این جمهوری اسلامی است که در سطح منطقه و کیلومترها دورتر زمینه خروج نیروهای آمریکایی را فراهم کرده است.