کودک انگاری جوانان چگونه به بحران تشکیل خانواده منجر می شود؟

0 ۳۶۲

براساس سالنامه های آماری سازمان ثبت احوال طی دهه گذشته، میانگین سن ازدواج دختران و پسران ایرانی با افزایش چشمگیری روبه رو شده است؛ به طوری که این رقم در ازدواج دختران از ۲۱.۷ سال، ۱۳۸۳ نزدیک ۳ سال افزایش یافته و به رقم سنی ۲۴.۲ در سال۱۳۹۶ رسیده است. همچنین به استناد همین داده ها، میانگین سن ازدواج پسران از ۲۶.۴ سالِ ۱۳۸۳ با متوسط سنی ۲۹.۱ در سال ۱۳۹۶ ثبت شده است.

بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی معتقدند که افزایش میانگین سن ازدواج تبعات بسیاری به دنبال دارد. آنان واقعیت انکارناپذیرِ بالا رفتن سن ازدواج در جامعه امروزی را سبب تزلزل نهاد خانواده قلمداد می کنند. همچنین به زعم کارشناسان جمعیت، افزایش میانگین سن ازدواج در دراز مدت موجب رشد منفی جمعیت می شود.

در همین راستا در گزارشی ضمن اشاره به آسیب های افزایش سن ازدواج، نسبت به تبعات این پدیده هشدار می دهد. در بخشی از این گزارش آمده است: « از مشکلات افزایش سن ازدواج می توان به شایع ترین آن که امروزه نیز بسیار شاهد آن هستیم یعنی ارتباط آزاد با جنس مخالف، دوستی های خارج از عرف و چارچوب های فرهنگی اشاره کرد. افزایش سن ازدواج، باعث کاهش میل به ازدواج رسمی و شکل گیری پدیده ازدواج سفید یا هم باشی سیاه (زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی) در جامعه شده است».

همچنین، به نظر می رسد بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه برقرار باشد. برخی پژوهش ها نشان می دهند روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان تمتُّع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان کم رنگ کرده است. در تحقیقی که مشکلات و موانع ازدواج جوانان و به ویژه دختران مورد بررسی قرار گرفته، به این نکته اشاره شده است که برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده می کنند. در نتیجه، وجود زمینه های انحرافی و روابط آزاد دختر و پسر را به عنوان یکی از عوامل افزایش سن ازدواج قلمداد می کند.

در همین زمینه، جلالی پور، مترجم کتاب چشم اندازهای جهانی به نقل از آنتونی گیدنز آورده است: «افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی، ازدواج را از دایره شرعی و قانونی خارج می کند و امنیت خانواده را به مخاطره می اندازد. همچنین این پدیده آسیب های دیگری هم چون افزایش طلاق به خاطر ارتباط نامشروع به همراه دارد».

اکثر جامعه شناسان اعتقاد دارند که پدیده افزایش سن ازدواج دختران و پسران، تنها موضوعی فردی نیست بلکه به منزله مسئله ای اجتماعی در بین افراد نمود یافته و تبعات این معضل بر همه افراد جامعه مترتب است. بسیاری از کارشناسان نیز پدیده افزایش میانگین سن ازدواج را نتیجه قانون گذاری های غلط و سنت های نابجا در دهه های گذشته می دانند. به گفته این کارشناسان، زندگی اجتماعی یکی از ضروریات حیات انسان است به گونه ای که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست؛ با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست گذاری اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیادی به وجود می آید. یکی از این مشکلات، افزایش میانگین سن ازدواج دختران و پسران است.

در همین راستا، قانون اصلاح ماده (۱۰۴۱) قانون مدنی موضوع ماده(۲۴) مصوب ۱۳۷۰ در جلسه علنی بیست و هفتم آذر ماه یکهزار و سیصد و هفتاد و نه مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۳۸۱.۴.۱ با اصلاحاتی درعنوان و متن به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده است. بموجب این قانون عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.

طبق مطالب فوق، با مراجعه به داده های مراکز آماری مشخص می شود که پس از تصویب قانون محدودیت سن ازدواج در سال ۱۳۸۱، سن ازدواج هر ساله با افزایش چشمگیری روبه رو بوده است. به این معنا که سیاست گذاران در مجلس ششم با تصویب قانون تعیین سن ازدواج، نقش تعیین کننده ای در ایجاد پدیده افزایش میانگین سن ازدواج ایفا کرده اند.

بطوری که میانگین سن ازدواج دختران پس از تصویب این قانون از ۲۱.۷ سال ۱۳۸۳ به رقم ۲۴.۲ سال ۱۳۹۶ رسیده است.

بنا به این کودک انگاری، نمایندگان مجلس ششم با اتخاذ محدودیت سنی مانع ازدواج دختران بالغ شده اند. در نتیجه این قانون، جامعه با القای واژه کودک، دختران و پسران را از تشکیل خانواده در سن مناسب بازداشته است. همچنین در حالی که سن ازدواج دختران و پسران با افزایش حدود ۳ سال همراه بوده، سن بلوغ افراد در جامعه کاهش یافته است.

با وجود این، مدتی است که حامیان افزایش حداقل سن ازدواج با نادیده گرفتن تبعات قانون گذاری در موضوع سن ازدواج و تاثیرات آن بر عرف جامعه، قصد دارند که مانع ازدواج دختران پیش از ۱۶ سالگی شوند. نکته ای که مدافعان طرح فراکسیون زنان باید توجه کنند این است که با توجه به تحولات زندگی مدرن، نگرش افراد به ازدواج تا حد زیادی تغییر یافته و در صورتی که عرف جامعه دختران و پسران بالغ را کودک فرض کند؛ خانواده ها نسبت به مسئولیت رسیدگی به آسیب ها و نیاز های فرزندانشان در دوران بلوغ سهل انگار خواهند شد.

در نتیجه دختران و پسران بالغ با از دست دادن روحیه خودباوری، ترجیح می دهند سال ها به دور از پذیرش تعهد و مسئولیت، ازدواج خود را به تعویق بیاندازند. این بدین معنی است که والدین به دلیل کودک انگاشتن دختران و پسران بالغ در حمایت از فرزندان برای تشکیل خانواده در سن مناسب کوتاهی خواهند کرد. بنابراین به نظر می رسد قانون گذاری برای کنترل برخی ازدواج های ناصحیح دختران، جامعه را به مسیر افزایش سن ازدواج، بحران تجرد قطعی و ازدواج های سفید سوق خواهد داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.