نواصولگرایی روی دیگر اصلاح طلبی
قالیباف گویا هنوز تکلیف خودش با خودش را نمی داند. او هنوز انتخاب نکرده که میخواهد قالیبافی باشد که با کت شلوار و عینک دودی کنار هواپیما عکس انتخاباتی بیاندازد و شعار «زندگی خوب برازنده هر ایرانی سر بدهد» یا با پیراهن دو جیب و چفیه شعار «جهاد ادامه دارد» را مطرح کند و سنگ ۹۶درصدی ها را به سینه بزند. یادداشت اخیر وی در خصوص سیاست خارجی نیز تایید میکند که این خلبان بلندپرواز درحالیکه خاستگاه خود را جریان انقلابی و مبارز می داند اما دل در گرو تفکرات لیبرال ها و جناح مقابل دارد.
محمدباقرقالیباف در یادداشتی با عنوان «ضرورت روزآمد کردن شیوه های مبارزه با نظام سلطه» به بیان دیدگاه خود حوزه سیاست خارجی پرداخته است. این یادداشت را می توان محور اساسی اندیشه وی در خصوص سیاست خارجی دانست. قالیباف در این یادداشت روی دیگر ظریف است با ادبیاتی دیگر.
محور بحث های وی در این یادداشت به FATF اختصاص داده شده است. وی در حالیکه در سراسر یادداشت خود از متضرر شدن ایران در صورت پیوستن به این گروه سخن می گوید اما با این وجود هم حاضر نمیشود به آن «نه» بگوید و به توجیه تراشی خود برای نه نگفتن به آن ادامه می دهد؛ گویی هم خدا را می خواهد و هم خرما را. تا انتهای این یادداشت هم موضع او به صورتی است که خواننده متوجه نمیشود بالاخره موضع وی در خصوص FATF چیست.
قالیباف در ابتدای این یادداشت معترف است «تاکنون آمریکا نتوانسته ثابت کند در صورت نرمش ایران، با حسن نیت متقابل رفتار می کند» وی با تاکید مکرر به بی اعتمادی به آمریکا و دشمنی آنها، مطلب خود را شروع میکند و در ادامه بااشاره به عوض شدن دنیا و پیشرفت های گسترده در حوزه ارتباطات یک سوال را مطرح میکند: «مبارزه ما با آمریکا ادامه دارد اما شرایط هم عوض شده است. سوال بسیار مهم پیش روی ما و جبهه انقلاب از یک منظر نواصولگرایانه این است که روش کارآمد و روزآمد این مبارزه چگونه است؟ اگر قصد ما تسلیم شدن نیست و این کار را خلاف آرمان ها و ارزش های خود می دانیم چه باید بکنیم؟» وی به سرعت بعد از این جملات دیدگاه بینابینی خود را مطرح میکند: «من معتقدم غیر از گزینه تسلیم شدن یا خستگی از مبارزه با حریف یا وارد نشدن به زمین بازی، گزینه های دیگر و شیوه های دیگری از مبارزه و تقابل وجود دارد که می تواند ما را به مقصود برساند؛ هرچند نیازمند طراحی دقیق و فعالیت بیشتر است.»
شهردار سابق تهران هیچ گاه از شیوه مبارزه خود سخن نمیگوید اما اصرار دارد که غیر از تسلیم شدن و مقاومت برای ورود به زمین بازی دشمن(FATF) راه سومی هست که نواصول گرایی به آن رسیده است. قالیباف همچنین در اظهار نظری عجیب میگوید: « ما نمی توانیم از کنار آمریکا و مسائل دیگری نظیر FATF عبور کنیم و آن ها را نادیده بگیریم. به هر حال فشار آن ها وجود دارد و روزبه روز هم بیشتر می شود.»
وی در حالی گفته ناتوان از نادیده گرفتن FATF هستیم که چند خط پایین تر می گوید« تعاملات مالی و بانکی ما را به بهانه های سیاسی و نه به دلایل فنی محدود کرده است» مشخص نیست طرح نواصولگرایانه وی چگونه میخواهد بدون رد کردن FATF و مقاومت در برابر آن و یا حتی پذیرش آن در این بازی سیاسی که اتفاقا فنی هم نیست پیروز شود.
قالیباف با اینکه بارها از مضرات FATF هم می گوید اما کلیت تحلیلش در خدمت حامیان FATF است. چرا که سراغ منتقدین FATF میرود و دیدگاه آنها نسبت به رد کردن FATF را به «مصلحت» نظام نمیداند: «برخی در جبهه انقلاب صادقانه معتقدند حالا که این سازوکارها و معاهدات بین المللی و انواع سازمان های بین المللی رنگارنگ سودی برای ما ندارند اصلاً وارد آن ها نشویم. به قول معروف سری را که درد نمی کند چرا باید دستمال بست. بر اساس آنچه در بالا توضیح دادم این رویکرد در شرایط امروز دنیا به مصلحت جمهوری اسلامی ایران نیست، هرچند دلسوزانه و دردمندانه است»
وی البته توجیه خود را هم در همراهی نکردن با منتقدین ارائه می دهد. قالیباف با اشاره به تحقق نیافتن امر رهبرانقلاب در اقتصادمقاومتی و همچنین مطالبات مردم جهان اینگونه توضیح می دهد که: «هر چند سال یکبار سازوکارها و شبکه های جدیدی در دنیا درست می شود که قدرت و نفوذ خاص خودشان را هم دارند و می توانند اعمال محدودیت کنند. نمونه اش همین سازوکار شبکه ای FATF است. ما اگر کنار بکشیم نمی توانیم این سازوکارهای جدید را بشناسیم و از بروز تهدیدات از طرف آن ها جلوگیری کنیم و این در حالی است که تهدیدات این نهادها، با عدم حضور ما برطرف نمی شود.»
همانگونه که مشخص است دلایل وی از فقر محتوا رنج می برد. او کنار کشیدن ایران از FATF را مانع شناختن سازوکارهای جدید معرفی میکند در حالیکه مخالفت نکردن با لوایح خواسته شده از جانب FATF خود نشان از نشناختن این گروه خطرناک ساخته شده توسط نظام سلطه و در راس آن آمریکا، انگلیس و صهیونیست هاست.
او برای تبیین بهتر نظر خود می نویسد: «اگر ما بعد از سقوط صدام می گفتیم آمریکا آنجا حضور دارد و ما نباید کاری کنیم آیا امروز می توانستیم به توفیقاتی نظیر دفع داعش و حفظ نظام قانونی سوریه دست یابیم؟ این فرصت ها در سایه حضور و طراحی مبارزه روزآمد بوجود آمد. ما باید همین مدل و الگو را با تغییراتی در نظام بین الملل بکار بگیریم. همان الگویی که آن را «روزآمد کردن مبارزه» می نامم.»
نکته قابل توجه اینجاست که جریان انقلابی با نفی لوایح خارجی به دنبال تصویب لایحه داخلی در حوزه مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است. نیروهای انقلابی در پی آنند که از پذیرش لوایح مورد انتظار دشمنان که به بهانه پولشویی مانع دور زدن تحریم های طالمانه و همچنین به نام مبارزه با تروریسم به تضعیف جبهه مقاومت و تقویت تروریست های آمریکایی و صهیونیستی در منطقه بپردازد سر باز بزند و در عین حال منطق متعالی خود در مبارزه با هر گونه فساد و تروریست را نیز به نمایش گذاشته و به صراحت از حامیان واقعی تروریسم و پولشویی اعلام برائت کنند. اما قالیباف با مثال حضور نیروهای آمریکایی در عراق به گونه ای وانمود می کند که گویا منتقدین FATF دست بسته اند و صرفا به رد خواسته های دشمن بسنده کرده اند! اتفاقا بازی طراحی شده توسط جریان انقلابی مترقی، فعالانه و رو به جلو بوده است و آنگونه که توسط قالیباف القا میشود صرفا جنبه سلبی ندارد.
اما وی بازهم راه حل مبهم خود را دوباره اینگونه توصیف می کند: « با حضور هوشیارانه و آماده در عرصه های بین المللی می توانیم برای جمهوری اسلامی فرصت سازی کنیم. می توانیم از دفع تهدید فراتر برویم. البته که لازمه این کار بهره مندی از دیپلمات ها و کارشناسان و متخصصان انقلابی است که هم دنیا را خوب بشناسند، هم به ارزش های بنیادین نظام باور داشته باشند.»
تفسیر اشتباه بیانیه گام دوم
او که مبنای گفتارش در این یادداشت و سایر سخنرانی هایش مشخص نیست صرفا برای تایید سخنان خود از بیانیه راهبردی رهبرانقلاب استفاده کرده و می گوید: «این رویکرد نه به معنای کنار کشیدن است و نه پذیرش خواسته های نظام سلطه. درست منطبق بر اصول و مطالبات رهبری است. کافی است به بیانیه گام دوم و مفهوم نظام انقلابی مراجعه کنید. نظام انقلابی یعنی تلفیق جوشش انقلابی با نظم سیاسی و اجتماعی. ما هم به روحیه انقلابی نیاز داریم هم به نظم. یعنی روحیه انقلابی نباید منجر به بی نظمی شود و در همان حال نظم خواهی نباید به معنای عبور از ارزش های انقلابی باشد.»
قالیباف یا بیانیه گام دوم را به درستی نخوانده یا متوجه چگونگی استفاده از کلمات خود نیست. رهبرانقلاب هیچ گاه از کلمات نظم خواهی به عنوان حفظ نظم ظالمانه امروز نظام بین الملل استفاده نکرده اند. مراد ایشان از نبودن تعارض بین نظم سیاسی-اجتماعی و جوشش انقلابی مربوط به مباحث درون نظام اسلامی به عنوان یک مسائلی داخلی است و ایشان در بخش سیاست خارجی در همان بیانیه گام دوم هیچ گاه چنین کلماتی را به کار نبرده اند. این در حالی است که قالیباف در میانه بحث خود در حوزه سیاست خارجی و FATF از این ادبیات رهبرانقلاب برای تایید سخنان خود استفاده کرده و حاضر به استفاده کردن از بیان ایشان در بخش سیاست خارجی در گام دوم انقلاب نشده است!
اتفاقا موضع رهبرانقلاب در خصوصFATF و نهادها و گروه هایی که در نظام سلطه قوانین خود را پخت و پز کرده اند کاملا مشخص است. مضافا بر اینکه ایشان در بیانیه گام دوم به وضوح پیشنهادات نظام سلطه را شامل فریب و خدعه و دروغ معرفی کرده و فرمودند: «سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایت کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه گر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. »
رهبرانقلاب همچنین حل مشکلات با آمریکا را حل نشدنی معرفی کرده و فرمودند: «در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»
نواصولگرایی قالیباف روی دیگر سکه اصلاح طلبان
اگر از قالیباف انتخابات سال ۸۴ بگذریم شاید بهتر باشد از قالیباف پسابرجام یاد کنیم که مواضع وی تفاوت خیلی زیادی با جریان اصلاح طلبی نداشت؛ هنوز تقدیرهای مکرر وی از توافقنامه ای که رهبرانقلاب آن را خسارت محض معرفی کرده بودند هنوز فراموش نشده است.
چندی پس از آنکه موج کاذب ارسال پیام تبریک به دولت توسط بسیاری از رسانه ها و مسئولان راه افتاد، شهردار تهران نیز برای آنکه از این قافله عقب نیفتد، در صفحه اینستاگرام خود نسبت به این مساله واکنش مثبت نشان داد و نوشت:
خداقوت دوست عزیز
وظیفه خود می دانم از تلاش های مجاهدانه تیم مذاکره کننده ایران و به خصوص دوست عزیزم جناب آقای دکتر ظریف تقدیر نمایم و به همه ی آنها خسته نباشید بگویم. انشالله از امروز نیز همه در داخل کشور با کار و تلاش بتوانیم کام مردم ایران را شاد نگاه داریم.
محمدباقر قالیباف
۹۴/۴/۲۴
این دقیقا همان موضعی بود که قالیباف دقیقا یک روز بعد از توافق ژنو هم آنرا اعلام کرده بود:
«خداوند را شاکرم که توفیق این پیروزی نصیب ملت ایران شد … بنده به سهم خودم به دولت که گام اول را محکم برداشت تبریک می گویم اما باید بدانیم راه پر فراز و نشیب و سختی را در پیش داریم»
و شاید بتوان ریشه همه این نگاه ها درباره شیوه مطلوب سیاست ورزی در حوزه سیاست خارجی را در اظهارنظری قدیمی از قالیباف در سال ۸۴ در اصفهان جستجو کرد که درباره شیوه اداره پرونده هسته ای در آن دوره گفته بود:
«روشی که دولت (اصلاحات) در بدست آوردن این انرژی دنبال کرده است بسیار مناسب و منطقی است و باید همین سیاست دنبال شود»
مذاکره با دشمن؛ ابزار سلطه دشمن یا نوعی مبارزه
محمدباقر قالیباف مهر ۹۵ در اجتماع بسیجیان شهرداری تهران که در محل باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد نظر صریح خود درباره برجام باز هم مطرح کرده و ضمن بیان موافقت خود با برجام مذاکره با دشمن را مبارزه دانسته و افزود:
«بنده با برجام موافق هستم اما باید باور داشته باشیم که مذاکره با دشمن نیز به نوعی مبارزه است؛ باید باور داشته باشیم که دشمن همواره دشمن ماست اما شیوه امروز آن مذاکره با کشور ما است؛ ما باید همواره به سمت امکانات، آسایش و رفاه اجتماعی حرکت کنیم.»این در حالی است که رهبرانقلاب در بیانیه گام دوم مذاکره با آمریکا آن را بی فایده و حتی مضر معرفی کرده اند: «در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.»
مقام معظم رهبری پیش تر از این نیز به سرزنش کسانی پرداخته اند که راه مذاکره را توصیه میکنند. ایشان اول شروع تحمیلات را از مذاکره با دشمن معرفی کرده و فرموده بودند:
«شما وقتی با کسی قهرید، وقتی با کسی حرف نمی زنید، رودربایستی با هم ندارید. در مقابلِ هم، هیچ حالت توقّعی وجود ندارد. اما وقتی با کسی مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه با هم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش با هم زدید؛ در فلان محفل بین المللی نشستید و با همدیگر یک خرده درددل کردید؛ بعد رودربایستی به وجود می آید. آن وقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است. بدبختیهای انقلابهای دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از همین جا شروع شد. مثل کشورهایی که بنده نمی خواهم اسم آنها را بیاورم. امروز هم آن کشورهای بیچاره، غالباً چهره های بسیار بدی دارند. این است که روی مذاکره فشار می آورند. اصرار می کنند که «ایران چرا نمی آید با ما مذاکره کند؟» عدّه ای هم که آدمهایی ساده لوحند، یا نمی دانم، مرعوبند، یا بی اطّلاعند، یا غیر سیاسی اند، در داخل خودمان این حرفها را تکرار می کنند. من نمی دانم می فهمند چه دارند می گویند؟!… خیال می کنند حرف زدن دو نفر آدمِ معمولی است که گوشه ای بنشینند و صحبت کنند. نمی فهمند این مذاکره ای که دشمن این قدر روی آن اصرار می کند، چه خطرات بزرگی برای جمهوری اسلامی دارد. بنده معتقدم که تکرار این حرفها از طرف آنها هم، کار بدی است. من این را عرض می کنم. این نظر بنده است. بنده معتقدم: برای رایج کردن یک گناه در عمل، یکی از راههایش این است که آن گناه را در زبانها رایج کنند. آن قدر بگویند که قبحش از بین برود!»
شهردار تهران آبان ماه ۹۴ در نشست هم اندیشی دیپلماسی شهری در مسیر منافع ملی که با حضور سفرا و روسای نمایندگی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، در محل برج میلاد برگزار شد، با بیان اینکه هر انسان منصفی موفقیت دستگاه دیپلماسی را پایه افتخار کشور می داند، گفته بود:
«بنده هم به سهم خودم هر جا که فرصتی شد و دستی بر قلم بردم سعی کردم تا قدرشناسی کنم. البته، باور دارم که مذاکره محل داد و ستد است و با توجه به شرایط بین المللی امروز، مجموعه برجام در نگاهی کلی بدون شک، موفقیت بزرگی است. هر چند که ممکن است با کار کارشناسی، در بعضی موارد هم اشکالاتی باشد. وقتی به شرایط ایران نگاه می کنیم متوجه می شویم که در شرایطی که آمریکا و صهیونیسم مخالف استفاده از ظرفیت های هسته ای کشور بودند، مسیری در این راه آن هم به طور ویژه برای جمهوری اسلامی ایران باز شد که این امر افتخار بزرگی است و وظیفه خود می دانم بابت تلاش و زحمات این عزیزان تشکر کنم»
این در حالی بود که شهردار تهران چندی پیش از این اظهار نظر در موضع گیری کاملا متفاوت، در جمع تعدادی از دانش آموختگان دانشگاه تهران گفته بود:
«متأسفانه رویکرد مدیریتی دولت در دو سال گذشته شرایط را به گونه ای رقم زده که جامعه حس می کند انرژی مسئولین به جای حل مشکلات آن ها صرف مسئله سازی هایی می شود که هدف از آن وابسته کردن کشور به مذاکرات هسته ای و گریزناپذیر نشان دادن توافق به هر قیمت است. گویی هدف دولت برای دستیابی به توافق، رفع تحریم ها نیست بلکه جلب آرای سیاسی برای پیروزی در انتخابات آتی است … تردیدی در این نیست که قدرت دفاعی و اقتصادی کشور امکان چانه زنی و دستیابی به توافقی باعزت را افزایش می دهد؛ و امروز تأسف انگیز است که دولت با دست خود، خود را در میز مذاکرات خلع سلاح کرده است»
قالیباف در انتخابات ۹۲
محمدباقر قالیباف در کتاب برنامه راهبردی دیپلماسی خود که در ایام انتخابات منتشر کرده بود همین دیدگاه هایی را مطرح کرد که ادعا می کند امروز در خصوص FATF آن را کشف کرده است. وی به گونه ای چالش با قدرت هژمون را نفی کرده و در حمایت از نظم مبتنی بر چند قطبی(در ص ۲۸ این کتاب) نوشته است: «حمایت از چنین نظمی (نظم مبتنی بر همکاریهای چند قطبی) برای جهان نباید به گونه و با گفتمانی انجام پذیرد که تصویر خارجی آن “چالش قدرت هژمون” باشد که هدفی است در حال تحقق؛ یا علاقه به “حاکمیت بی نظمی” که با مبانی عقیدتی نظام اسلامی سازگار نیست»
در خلال همین مناظره تلوزیونی سوم میان کاندیداهای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، سعید جلیلی در همین خصوص یک سوال مهم و راهبری از محمد باقر قالیباف مطرح کرد که تا انتهای مناظره، شهردار تهران ترجیح داد پاسخی به آن ندهد.
در ابتدای مناظره زمانی که قالیباف به قید قرعه پشت تریبون قرار گرفت و از راهکارهای خود برای اداره بهتر سیاست خارجی کشور سخن گفت، جلیلی در مقام نقد نظرات قالیباف به همین گزارش که به عنوان برنامه شهردار تهران در رسانه ها منتشر شده بود اشاره کرده و اظهار داشت:در گزارش شما به عنوان برنامه راهبردی جمله ای ذکر شده که با نگاه شما نمی خواند. اینکه نباید تصویر برخورد ما چالش قدرت هژمون باشد در حالی که ما نگاه هژمون را قبول نداریم. در زمانی که برخی دوستان شعار همراهی با نظم جهانی را دادند در دوره هاشمی ۲ حکم جلب برایشان آمد و در دوره خاتمی به ما گفتند محور شرارت. منافع ملی کشور دقیقا بعد از آن دوران حفظ شد. عده ای نگران بودند نکند به ما حمله شود اما آمریکا هم در افغانستان زمینگیر شد هم در عراق. اگر ما می خواهیم از سلایق جلوگیری کنیم راهش قانون است.
سوال جلیلی از قالیباف از آن جهت حایز اهمیت بود که وی یک موضوع مبنایی و اصولی را مورد سوال قرار داد چرا که انقلاب اسلامی نیز بر مبنای نپذیرفتن هژمون و سلطه نظام حاکم بر جهان ایجاد شد و طبیعی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز در همین چارچوب نه تنها در راستای هژمون حاکم برجهان نیست، بلکه در تقابل و چالش مستقیم با آن تعریف می شود، نکته ای که شعار بنیادین “نه شرقی، نه غربی” نماد آن در ادبیات سیاسی محسوب می شود. قالیباف اما همانطور که بارها و بارها خودش نیز تاکید کرده است، بیشتر یک چهره اجرایی است و نسبت به بسیاری دیگر از کاندیداها نمی تواند ورود جدی و تخصصی به موضوع سیاست خارجی داشته باشد و وقتی وارد چنین بحث های جدی می شود همچون یادداشت اخیر خود نحافت تحلیل او به شدت خواننده را آزار می دهد.
گفتنی است پیش از این نیز قالیباف در ۳ برهه با ارسال پالس تنش زدایی در سیاست خارجی، رویکرد اصلی خود در این باره را به نمایش گذاشته بود. وی در ۱۷ خرداد ۸۴ بنا بر خبری که خبرگزاری فارس منتشر کرد، درباره سیاست خارجی دولت خاتمی در بدست آوردن انر ژی هسته ای می گوید:
“روشی که دولت (اصلاحات) در بدست آوردن این انرژی دنبال کرده است بسیار مناسب و منطقی است و باید همین سیاست دنبال شود.”
وی همچنین با انتشار مقاله ای در مهرماه ۹۱ در همشهری ماه تحت عنوان “دولت توسعه و ضرورت های شکل گیری آن در ایران” آشکارا از لزوم تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی سخن می گوید و می نویسد:
“شرط استفاده از این فرصت ها آن است که دولت موفق شود گونه ای سیاست خارجی معقول را در فضای بیرونی مدیریت کند، سیاست خارجی ای که در آن مسئله زمینه سازی برای توسعه، محور باشد. رهاشدن سیاست خارجی از دیدگاه های تهدیدگرایانه مصرف، گامی مهم در این مسیر است. دولت توسعه گرا در سیاست خارجی خود، به گذر از دیدگاه های احساساتی به سوی واقع گرایی نیازمند است؛ این گذار را می توان رنسانس سیاست خارجی ایران نامید. رنسانسی که در نهایت، میزان تنش با دنیای بیرون را برای ایران کاهش می دهد. این تنش زدایی، بسیاری از فرصت های موجود در محیط بین المللی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد، فرصت هایی که نیاز ضروری ایران در روند توسعه هستند.”
این اظهارات در حالی از سوی شهردار تهران بیان شد که در واقع منطق اصلی آن، دوری از اظهارات “تنش زا” و “بهانه ندادن دست دشمنان” است؛ منطقی که شاید در یک رویکرد سکولار و دور از مواضع انقلابی و دینی، منطقی به نظر برسد اما تاملی در سیره عملی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب نشان می دهد این رویکرد منفعلانه که به بهانه تنش زدایی، در عمل در دولتهای سازندگی و اصلاحات اجرا شد و امروز نیز شهردار سابق تهران آن ها را با همان ادبیات بیان می کند.