مهدی جمشیدی:
گره‌های فراروی ایجاد حلقه‌های میانی

0 ۷۵

مهدی جمشیدی: ۱. نخستین اشکال این است که هنوز درک و فهم درستی از «ماهیّت حلقه‌های میانی» شکل نگرفته است؛ چنان‌که بسیاری تصوّر می‌کنند که حلقه‌های میانی، همان «گروه‌های خودجوش» هستند. این در حالی است که حلقه‌های میانی، از نیروهای «نخبه» و «متفکّر» تشکیل می‌شود که قدرت «راهبری جامعه در لایه‌های کلان» را دارند. پس این‌گونه نیست که «مردمی‌بودن»، شرط کافی برای حلقه میانی شمردن محسوب شود. گروه‌های خودجوش به صورت غالب، بیشتر درگیر «فعّالیّت‌های اجرایی و میدانی» هستند و عقل منفصّل نیستند، اما حلقه‌های میانی بیش از هر چیز، همانند «عقل منفصّل انقلاب» هستند که «می‌اندیشند» و «طرّاحی‌های کلان و راهبردی» دارند.

۲. مانع دیگر این است که همۀ نگاه‌ها به «دولت جوانِ حزب‌اللهی» خیره شده است و بسیاری تصوّر می‌کنند که باید به درون ساختار دولت وارد شوند تا کاری کنند، درحالی‌که رهبر انقلاب برای تحقّق بیانیۀ گام دوّم انقلاب، دو سازوکار معرفی کردند: یکی «دولت جوان حزب‌اللهی» و دیگری «حلقه‌های میانی». باید این فهم در بدنۀ نخبگانی ایجاد شود که حلقه‌های میانی نیز همچون دولت جوان حزب‌اللهی، تعیین‌کننده هستند.

۳. حلقه‌های میانی باید پیرامون «مسأله‌های مشخص» و «چالش‌های محدود» ایجاد شوند و کلّی و عام نباشند. هر جمعی باید مسألۀ معیّنی را برگزیند و دربارۀ آن فکرپردازی نماید تا به نتایج مشخص دست یابد. حکمرانی، دولت اسلامی، جامعۀ اسلامی، بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی، فضای مجازی، پیشرفت، هویّت، انقلابی‌گری، تمدّن اسلامی و … از جمله ده‌ها مسأله‌ای هستند که می‌توانند انتخاب بشوند. حلقۀ میانی، همه‌کاره و کلّی و مطلق نیست، بلکه کارکردهای عینی و محدود دارد.

۴. هر چند حلقه‌های میانی نباید حکومتی و سفارشی شوند و باید به‌واقع، میان مردم و حاکمیّت باشند، امّا در عین حال، با توجّه به وضع موجود، به نظر می‌رسد که باید نهادهای فرهنگیِ رسمی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان تبلیغات اسلامی و … برای «جوشیدن آغازین» و «روییدن ابتداییِ» آنها، چاره‌ای بیاندیشند. هنوز تنبّه و انگیزۀ کافی برای برپایی گستردۀ چنین حلقه‌هایی ایجاد نشده است و بسیاری از «امکان‌های سخت‌افزاری» و «فرصت‌های رسانه‌ای» برای آنها نیز فراهم نیست. نهادهای فرهنگیِ رسمی باید در حدی که «مولّد» و «تحریک‌گر» باشند، قدمی بردارند و به فضای کنونی، رونق و طراوت بدهند. به بیان دیگر، باید بخشی از فرصت‌ها و امکان‌های نهادهای فرهنگیِ رسمی در اختیار حلقه‌های میانی قرار بگیرند تا زمینۀ حرکت فراهم شود. این‌که حلقه‌های میانی، طرف مشورت و گفتگو قرار بگیرند و از آنها طرح و راهکار خواسته شود و میدانی برای کنشگریِ حداکثری آنها به وجود بیاید، شوق صورت‌بندی چنین حلقه‌هایی را در نیروهای فکری و معرفتی ایجاد می‌کند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.