رئیس دولت اصلاحات تنهاتر از همیشه
اعتراضات به محمدخاتمی به عنوان اصلی ترین مسبب وضعیت فعلی کشور بالا گرفته است. پس از انتقادات حامیان مردمی این جناح و بروز آن در فضای مجازی حالا نخبگان سیاسی این جریان هم به انتقادات جدی از وی می پردازند. چندی پیش هشتگی بی ادبانه توسط خودِ اصلاح طلبان در فضای مجازی راه افتاد. هشتگی که سرخوردگی شدید از وعده های تو خالی این جریان سیاسی را نشان می دهد. این اعتراضات در محافل داخلی اصلاح طلبان هم وجود داشت که اکنون خود را در بدنه نخبگانی به صورت عیان و بی پرده نشان میدهد. نقطه عطف مصاحبه های اخیر فعالین سیاسی حامیان دولت را می توان در اعتراضات شدید به خاتمی دید.
خاتمی: در شگفتم از این دولت و مجلس!
به گزارش رجانیوز: ماجرا از سخنرانی محمدخاتمی رئیس دولت اصلاحات در نیمه مرداد ۹۸ شروع شد. او که در چند سال گذشته و در خصوص بی تدبیری هایی که فقط حرف دیروز و امروز نیست سکوت کرده بود در جمع گروهی از خبرنگاران و اهالی رسانه به دولت و مجلسی که با تَکرار خود قدرت گرفته حمله کرد و گفت: «من در شگفتم که چرا دولتی که برای استیفای حقوق ملت روی کار آمده و مجلسی که داعیه دفاع از ملت و حقوق اساسی آن را دارد -دست کم اصلاح طلبانی که به مجلس راه یافته اند- چرا این ها فریاد نمی زنند و چرا اقدام نمی کنند؟! چرا اخطار قانون اساسی نمی دهد؟!» جالب انکه این اعتراض خاتمی نه به دلیل اعتراض به وضعیت اقتصادی موجود و معیشت مردم که در خصوص زندانی بودن برخی افراد با جرم امنیتی انجام شده است!
او همچنین از دولت و مجلس میخواهد که به دلیل کم کاری و ناتوانی های خود از مردم عذرخواهی کنند: «به نظرم دولت و مجلس محترم همانگونه که در مورد کار ها و اقدام های خوبی که کرده اند و متاسفانه کمتر به مردم گزارش شده، درخور تقدیرند، نسبت به کم کاری ها، خلف وعده ها و کاستی ها نیز باید به مردم گزارش دهند و مردم حق بازخواست دارند.»
این اظهارات اما باعث شد تا انتقاد اصلاح طلبان و کارگزاران از خاتمی، به حرف های درگوشی محدود نشود و بازتاب رسانه ای پیدا کند.
از جالب ترین واکنش ها به اظهارات انتخاباتی خاتمی یادداشت صادق زیباکلام استاد غرب گرای دانشگاه تهران بود. او در مطلبی با عنوان «آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟»، نوشت: «سید مظلوم سرانجام پس از سال ها انتظار زبان به مذمت «فراکسیون امید» و «آقای روحانی» گشود. آنان را متهم بی توجهی نسبت به «مطالبات رأی دهندگان» و «سکوت در قبال پایمال شدن حقوق شهروندان» نمود. ای کاش قبل از پشیمانی گسترده رأی دهندگان اقدام کرده بودند.» زیبا کلام چند ماه قبل تر نیز ناامیدی مردم از اصلاح طلبان را اینگونه توصیف کرده بود: «فراکسیون امید در ایجاد سرخوردگی و ناامیدی بین مردم کم از روحانی نگذاشت؛ بنابراین خیلی از کسانی که سال ۹۴ در انتخابات مجلس شرکت کردند و به «تَکرار می کنم» آقای خاتمی لبیک گفتند، دیگر پای صندوق رأی انتخابات سال ۹۸ حاضر نمی شوند. ۲ بار که سهل است حتی اگر آقای خاتمی ۲۰ مرتبه هم بگوید تکرار می کنم آن اتفاق ۹۴ نخواهد افتاد چون میزان سرخوردگی از فراکسیون امید مجلس اگر بیشتر از آقای روحانی نباشد کمتر نیست»
اما واکنش ها به تحلیل گران سیاسی حامی دولت محدود نشد.
عارف: عاملان تصمیم سال ۹۲، امروز مدعی و طلبکارند/ لازم باشد برخی موضوعات را باز خواهم کرد
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس که یک بار با درخواست خاتمی و هاشمی به نفع روحانی میدان را خالی کرد و بار دیگر با تَکرار رئیس دولت اصلاحات به مجلس رفته است به این اظهارات واکنش نشان داد. وی در پاسخ به این سوال که چرا برخی امروز به آن چه که خودشان انجام داده اند نقدهای را مطرح می کنند به شدت به خاتمی و دولت حمله کرد و گفت: «نمی خواهم وارد بحث دولت شوم؛ اما معتقدم آنهایی که نقد جدی می کنند باید پاسخگوی این ۶ سالی که گذشته است باشند. من خرد جمعی را در سال ۹۲ پذیرفتم و اگر امروز بیش از حد نقد داشته باشم شاید تلقی دیگری شود.جالب است همان دوستانی که عامل تصمیم سال ۹۲ شدند، امروز مدعی و طلبکارند.»
او که روزی خودش معاون اول خاتمی بوده است سفره دل خود از تحمیل افراد به لیست امید را اینگونه باز کرد و حتی تهدید به افشاگری کرد: «همه می دانند لیست امید در چه شرایطی بسته شد و چه کسانی به این لیست تحمیل شدند همان های که امروز ما را در مجلس گرفتار کردند. جالب است این افراد امروز حضور ما را در انتخابات سالانه هیأت رئیسه را نقد می کنند! نمی گویند چه عاملی باعث شد که اینگونه در انتخابات سالانه ورود کردیم. آیا جز تحمیل افرادی به لیست بود؟ حضور این افراد را پذیرفتیم و تمکین کردیم اما حالا مشاهده می کنید که مدعی شده اند! همین جا این را هم تاکید کنم اگر ضرورت داشته باشد و برای ارتقاء جایگاه گفتمان اصلاحات احساس کنم برخی مطالب گفته شود حتما این موضوعات را باز خواهم کرد.»
کرباسچی وارد می شود: اصلاحات رهبر ندارد و پاسخگو نیست
کرباسچی دبیرکل کارگزاران سازندگی که در جریان قتل میترا استاد به افشاگری علیه قبیله گرایی اصلاح طلبان دست زده بود وارد میدان شد تا نظری شبه کارشناسی در خصوص این جریان بدهد. او پاسخگو نبودن خاتمی در خصوص اقداماتش را به این دلیل میداند که وی برای رهبری این جریان انتخاب نشده است. تحلیل وی باعث شد تا بسیاری از کارشناسان از شروع شدن پروژه کارگزاران برای عبور از اصلاحات و عبور از خاتمی صحبت کنند. کرباسچی در سخنانی گفته است: « جریان اصلاحات نه در گذشته که در وضعیت فعلی نیز بمعنای واقعی رهبر نداشته و ندارد اما نیازمند رهبری است که برنامه، خط مشی و استراتژی آن را تعیین کند.. رهبری مفهوم مشخصی دارد، رهبری این نیست که فقط به صورت نمادین بگوییم آقای خاتمی رهبر تشکیلاتی اصلاحات است… موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند ساز و کار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است. اصلاحات از ابتدا تا کنون رهبری نداشته است که اکنون بگوییم نیازمند رهبر جدید است. آقای خاتمی مورد احترام همه بوده و هستند اما آیا به واقع آقای خاتمی اصلاحات را رهبری می کنند؟اینکه زمانی در جریان انتخابات یا در مسئله و حوزه دیگری ایشان اظهار نظری کنند و همه به نظر ایشان احترام بگذارند به معنای رهبری نیست. رهبری یعنی ورود به مسائل، مدیریت و ساماندهی آنها.» کرباسچی در تشریح ویژگی های رهبری یک جریان سیاسی می گوید: «رهبری یعنی اینکه اگر زمانی به مشکلی برخورد کردیم او بیاید و مشکل را حل و فصل کند. اگر نقصی وجود دارد رفع آن نقص توسط رهبری جریان انجام شود. اگر لازم شد در نقاط حساسی حضور یا عدم حضور افراد را مدیریت کند. قبول مسئولیت در زمان های حساسی که باید عواقب یک تصمیم برعهده گرفته شود از نقش های مهم رهبر یک جریان است. رهبری تنها وجه علاقه و احترام از طرف اعضاء و گروه ها نیست و باید تمامی جنبه ها را دنبال کند. نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشته اند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کرده اند. گروه های جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقه مند هستند اما اینگونه نیست که همه با هم توافق کرده اند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند. شاید جمله درست تر این باشد که جریان اصلاحات پیش از آنکه به «رهبرجدید» نیاز داشته باشد از اساس نیازمند «رهبر» است»
همانگونه که واضح است وی به انتخابی نبودن خاتمی برای رهبری جریان اصلاحات و پاسخگو نبودن وی به شدت معترض است. گفتنی است کرباسچی قبلا خاتمی را به دلیل فشارهایش به روحانی برای منصوب شدن نجفی به شهرداری تهران علی رغم گزارش منفی نهادهای امنیتی مورد انتقاد قرار داده بود.
خرازی: بین خاتمی و مشاوران وی و جامعه فاصله زیادی افتاده است
پیش تر از صحبت های خاتمی اما صادق خرازی، فعال سیاسی اصلاح طلب و دبیرکل حزب ندای ایرانیان در پاسخ به سوالی درباره نقش سیدمحمد خاتمی در انسجام اصلاح طلبان با اشاره به فاصله مردم با خاتمی گفته بود: «من فکر می کنم آقای خاتمی نتوانسته جامعه را اقناع کند و این نشان می دهد که بین آقای خاتمی، مشاورین ایشان و عمق جامعه فاصله زیادی افتاده است»
خرازی البته راهکار خود برای افزایش مجبوبیت و کنشگری اصلاح طلبان را اینگونه ذکر میکند: « بهترین سناریو و راه حل این است که اصلاح طلبان بنشینند و صادقانه با مردم حرف بزنند و بگویند که ما اشتباه کردیم. هیچ ایرادی ندارد که بگوییم کجاها راه خطا را رفته ایم. چه اشکالی دارد خردمندان اصلاحات حذف نیروهای مسئله دار اصلاح طلب را خود بر عهده بگیرند؟ یکی از اشتباهات، حمایت غیر مشروط اصلاحات از آقای روحانی بود، ما به ایشان چک سفید دادیم. این شد که هر وقت آقای روحانی به اصلاح طلبان نیاز دارد، به آنها رجوع می کند و هر وقت نیاز ندارد به راحتی از اصلاحات عبور می کند»
خرازی البته انتقاد دیگر به خاتمی را چک سفید امضا دادن به عارف ذکر کرده و میگوید: «مشکل این است که رئیس دولت اصلاحات یک چک سفید به آقای عارف و شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان داده اما عملکرد مثبتی نداشته اند، آنها در مجلس و شورای شهر عملکرد قابل دفاعی نداشته اند و در خیلی موارد تصمیم های اشتباهی گرفته اند.»
چه کسی می تواند کلاف سر درگم اصلاحات را باز کند؟
خاتمی آنگونه که خودش هم اعتراف کرده است محبوبیت خود را از دست داده و دیگر نمیتواند با تَکرار کردن های بدون پشتوانه راه را برای قدرت گرفتن هم فکران خود باز کند. هاشمی رفسنجانی به عنوان ضلع دیگری که می توانست کنش گری فعالی داشته باشد دستش از دنیا کوتاه است. فرزند او هم در شورای شهر کارنامه ای ساخته که یکبار مجبور شده است از مردم عذرخواهی کند. روحانی و عارف نیز که حتی با هم پیمانی با لاریجانی بر دو قوه مهم کشور سلطه دارند نیز توسط افکار عمومی طرد شده اند. این وضعیت قرمز برای صاحب قدرتان امروز و نبودن شخصی مورد اتکا بین این جریان باعث شده است تا اصلاحات و کارگزاران آینده سیاسی به شدت تاریکی برای خود تصور کنند. ترس از آینده شاید اصلی ترین دلیلی باشد که منجر به گلاویز شدن انها و متهم کردن یکدیگر به عنوان عاملین وضع موجود شده است.