«اختلال در دستگاه محاسباتی» چگونه منجر به خسارت محض می شود؟
روزهای داغ تیرماه بود و ماه مبارک رمضان. یکسال از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و روی کارآمدن دولت «تدبیر و امید» گذشته بود. حسینیه امام خمینی(ره) تهران، طبق سنّتی هرساله، شاهد یک دیدار بود؛ دیدار کارگزاران نظام با حضرت آیت الله خامنه ای
حضّار شاهد بودند که رهبر انقلاب، از نوعی «اختلال» سخن می گویند. اختلالی که دو طرف داشت؛ یک سوی آن «شیطان» و سوی دیگر، انسان. اختلالی که شیطان در دستگاه محاسباتی انسان ایجاد می کند.
«در ادبیّات مذهبی ما، ماه رمضان، ماه تقابل شیطان و رفتارهای شیطانی از یک سو، و رفتارهای رحمانی و اطاعت و عبودیّت از سوی دیگر است… مسئله، مسئله ی تقابل شیطان و تقابل تقوا است. کار شیطان اغوا کردن است؛ اغوا یعنی چه؟ یعنی ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه ی شما – شیطان این است دیگر – نقطه ی مقابل، کارکرد تقوا است؛ سعی شیطان این است که شما را اغوا کند، یعنی دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد؛ یعنی انسان را دچار خطای در محاسبه کند.»
اگرچه مرسوم است رهبر انقلاب ابتدای بیانات خود را به توصیه های اخلاقی اختصاص می دهند؛ امّا آنچه آن روز در دستور بود فراتر از توصیه های اخلاقی متعارف بود. قرائن، حکایت از این داشت که آیت الله خامنه ای در حال ترسیم یک راهبرد و یک نقشه راه هستند.
رهبر انقلاب در ادامه، از بازوهای شیطان برای عملیات خاص خود(ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی انسان) رونمایی کردند و با پلی که به صدر اسلام زدند، یک لایه دیگر از مقصود خود را شکافتند:
«تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه ما، از راه تهدید و تطمیع است؛ از یک طرف ما را می ترساند: آیه ی شریفه ی قرآن در سوره ی مبارکه ی آل عمران [میفرماید]: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین.(۱۳) در قضیّه ی غزوه ای که بعد از اُحد اتّفاق افتاد – که آمدند شایعه کردند که دشمن آمد، پدرتان درآمد، همه چیزتان از دست رفت – پیغمبر فرمود: آن کسانی که امروز در جنگ اُحد زخمی شدند، همان ها شمشیر بردارند و بیایند؛ اگر هیچ کدام تان هم نیایید، من تنها خواهم رفت. پیغمبر اکرم راه افتاد، کسانی که آن روز در اُحد زخمی شده بودند، شمشیر برداشتند با پیغمبر راه افتادند رفتند و دشمن را که در نزدیک مدینه – [خبر] درست بود – کمین کرده بود و قصد داشت که حمله کند به صورت غافلگیرکننده، تارومار کردند و برگشتند.»
امّا تهدید و تطمیع تنها مواردی نبود که رهبر انقلاب به عنوان ابزارهای شیطان برای عملیات خود معرفی کردند؛ بلکه ایشان عنصر دیگری را نیز مطرح کردند: «یکی از کارهای شیطان ترساندن است: اَلشَّیطنُ یَعِدُکُمُ الفَقر؛ شما را از فقر می ترساند»
سخنان رهبر انقلاب در ترسیم نقشه راه شیطان به نقطه اوج خود نزدیک شد. امّا پیش از بازخوانی این قسمت برای درک بهتر آن، نگاهی به حال و هوای اجتماعی- سیاسی آن روزهای کشور می اندازیم.
دولت جدید در شرایطی شکل گرفته بود که برای رهایی از مشکلات اقتصادی، گزاره «سانتریفیوژ باید بچرخد امّا چرخ کارخانه ها هم باید بچرخد» در دستور کار قرار گرفته بود و با شعار مذاکره مستقیم با آمریکا به استقبال دوری جدید از تعامل جدّی با غرب رفته بود. تعاملی که قرار بود مطابق آن، در ازای محدودسازی و از دست دادن بخشی از ظرفیت های هسته ای کشور، گشایش های اقتصادی برای مردم حاصل کند. مذاکرات کلید خورده بود و ایران و طرف غربی، در ژنو سوئیس، به یک مرحله از توافق خود رسیده بودند و اوضاع حاکی از این بود که همه چیز خوب و طبق برنامه پیش می رود.
در این حال و هوا و در شرایطی که قاطبه جامعه منتظر چیدن میوه اقتصادی از سبد مذاکرات بود، رهبر انقلاب در ادامه ترسیم نقشه شیطان برای ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی انسان، چنین می گویند: «…از سوی دیگر وعده می دهد شیطان، وعده های فریبنده؛ اینجا هم آیه ی شریفه ی قرآن می فرماید: یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛ وعده می دهد، آرزوها را در دل آنها بیدار می کند، زنده می کند، یک آینده ی رنگی و دروغین و خیالی مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِ به خود می گذارد؛ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرُورا؛ امّا فریب است.»
امّا چه ارتباطی بین بیانات رهبر انقلاب درباره نقشه شیطان و شرایط آن روز جامعه وجود داشت و چرا باید بین موضوع مورد بحث رهبر انقلاب و مذاکرات هسته ای پیوند برقرار کرد؟ پاسخ را باید در پیوندی جست که رهبر انقلاب بین دو شیطان ایجاد کردند؛ نخست شیطان رانده شده از درگاه خدا که نوع بشر با او سر و کار دارد، دوم شیطانی که در قالب دولت آمریکا تجسد یافته و به طور خاص، مسئولان با آن سر و کار دارند: «[شیطان] از یک طرف تهدید می کند، از یک طرف تطمیع؛ مثل رفتاری که امروز آمریکا دارد و قدرت های استکباری همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید می کنند، از یک طرف تطمیع می کنند. تطمیع، فقط تطمیع شخصی نیست؛ تطمیع های کلّی: «چنین می کنیم، چنان می کنیم»؛ بعد هم نمی کنند، دروغ می گویند».
نتیجه اختلال در دستگاه محاسباتی، قرار بود منجر به چه خطری شود که رهبر انقلاب، نسبت به آن هشدار می دادند؟ به تعبیری، آمریکا و شیطان از عملیات ویژه خود، چه هدفی را دنبال می کنند؟
«این اغوا، این تهدید و تطمیع – برای این است که دستگاه محاسباتیِ انسان مؤمن را از کار بیندازد تا محاسبه غلط انجام بدهد؛ وقتی دستگاه محاسباتی از کار افتاد، کار خراب می شود. محاسبه ی غلط، یکی از بزرگ ترین خطرها است…».
«محاسبه غلط» نقطه نهایی برنامه ای بود که از دیدگاه رهبر انقلاب شیطان در طرح خود در نظر دارد. بحث که به اینجا رسید، ایشان به طور صریح و مشخص، هشدار و نصیحت خود را اینگونه با کارگزاران مطرح کردند:
«آنچه من می خواهم در این بخش از عرایضم عرض بکنم، این است که ما امروز در محاسباتمان نباید دچار اشتباه بشویم؛ نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتی شما اثر بگذارد؛ نگذارید اغوا کند؛ نگذارید تطمیع او یا تهدید او اثر بگذارد.»
یکسال بعد از این سخنان، و در حالی که مذاکرات هسته ای به ماه های سرنوشت ساز خود نزدیک می شد، حسن روحانی اظهارات خاصی مطرح کرد: «تحریم های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانک ها احیا شوند.»
اظهارات پر سر و صدای کارگزاران نظام، منحصر به حسن روحانی نشد. ۹ روز بعد از سخنان روحانی و در ۲۶ خرداد ۹۴، هاشمی رفسنجانی پشت تریبون رفت: «برخی باز حرف های عجیبی می زنند؛ می گویند تحریم ها به نفع ما است. در حالی که تحریم ها، پدر مردم را درآورده…»
هاشمی دو ماه بعد، خط خود را با روایت یک «تابوشکنی» پیش گرفت:
«یکی از کارهایی بود که نمی گذاشتند انجام شود و هنوز هم برای انجام نشدن آن دست و پا می زنند مسئله مذاکره با آمریکا بود و هم اکنون می بینید که تابوی مذاکره با آمریکا شکست.»
آنچه روحانی و هاشمی به عنوان کارگزاران ارشد نظام از آن سخن می گفتند، اگر چه در ظاهر و در حال و هوای آن روزهای کشور، مورد استقبال بخش قابل توجهی از افکار عمومی بود، امّا در باطن خود و در حقیقت، نشانه های اختلالی را روشن می ساخت که رهبر انقلاب، یک سال پیش، هشدار آن را داده بودند؛ «اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولان».
نشانه های این اختلال، در سطوح مختلف و در رأس تیم مذاکره کننده هسته ای نیز خود را نشان داد. مهر ۹۳ وقتی محمّدجواد ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا سخن می گفت، در پاسخ به هاله اسفندیاری که پرسیده بود «آیا شکست در مذاکرات هسته ای بر سیاست خارجی ایران تاثیرگذار خواهد بود؟» پاسخ تأمل برانگیزی داده بود: «بی تردید، همینطور است زیرا ما روندی را شروع کرده ایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاش های ما برای تعامل، این تلاش ها بی نتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار می شود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند».
در نهایت با سر و صدای فراوان توافقی پرماجرا موسوم به «برجام» شکل گرفت.
حال ۵ سال از ماه مبارک رمضان سال ۹۳و دیدار رهبر انقلاب با کارگزاران نظام می گذرد، یکسال است آمریکا از برجام خارج شده است، سایر اضلاع برجام در مقابل اقدام آمریکا سکوت کرده اند، دولت ایران پس از صبری طولانی به آن ها ضرب الاجل داده و آن ها اعلام کرده اند که این ضرب الاجل پذیرفته نیست و ایران کماکان باید به برجام پایبند باشد!
اکنون اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که نادیده گرفتن کدام اصل و راهبرد، مذاکرات هسته ای و نشست وبرخاست های طولانی با غرب را چنین بی حاصل کرده است، بی تردید سخنان ماه مبارک رمضان رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران، خود را نشان می دهد. به دیگر تعبیر اگر بخواهیم برای مجموع اظهارات و تذکرات رهبر انقلاب در باب مذاکرات، «مبانی نظری» و «پیشینه فکری» در نظر بگیریم، سخنان ۱۶ تیرماه ۹۳ ایشان در دیدار کارگزاران، سندی معتبر در این زمینه است.
کارگزاران نظام در حالی برای دیدار رمضانی سال ۹۸ با رهبر انقلاب به حسینیه امام خمینی(ره) می روند که تجربه گرانبها و البته تلخی را از نادیده گرفتن توصیه و هشدار ۵ سال قبل ایشان در کوله بار دارند. شاید ۵ سال قبل و زمانی که رهبر انقلاب از خطر ایجاد اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولین سخن می گفتند، آن ها تصور نمی کردند نادیده گرفتن هشدار ایشان، چنین هزینه ای را روی دست نظام بگذارد. کارگزاران نظام با توصیه های جدید رهبر انقلاب در دیدا امسال چه خواهند کرد؟