واقعیت داستان پول نفت بعد از برجام
برای اینکه فهم کنیم کدام طرف این ماجرا دقیق تر صحبت می کند باید داستان پول نفت را از قبل از برجام مرور کنیم تا مشخص شود که پول های نفت دقیقا کجاست و چه کارهایی می شود با آن کرد و چه کارهایی نمی توان کرد. قبل از برجام و از سال ۲۰۱۲ با تصویب قانون اختیارات دفاع ملی برای سال مالی ۲۰۱۲ فروش نفت ایران با محدودیت مواجه شد. آمریکا از خریداران نفت ایران خواست تا خرید نفت خود از ایران را کاهش دهند. در این مقطع ، آمریکا برای پول نفت خریداری شده از ایران محدودیتی در نظر نگرفت. اما چند ماه بعد و در قانون کاهش تهدید ایران به دلیل ناتوانی در کاهش مطلوب خرید نفت از ایران، از خریداران نفت ایران خواست تا پول های نفتی ایران را در بانک های خود و در حسابی به نام بانک مرکزی ایران «قفل» کنند. به این معنا که ایران نمی تواند این درآمدها را به کشور ثالثی منتقل کند و تنها می تواند برای خرید از همان کشور (البته با محدودیت در موضوع خرید) استفاده کند. به این ترتیب یک بازی برد-برد میان آمریکا و خریداران نفت ایران اجرا شد. در نتیجه این وضعیت ، طلب های نفتی ایران از کشورهای خریدار نفت روز به روز بیشتر می شد. این مسیر تا توافق ژنو ادامه پیدا کرد. در توافق ژنو که دی ماه ۱۳۹۲ صورت گرفت، سقف فروش نفت خام مورد توافق قرار گرفت. درباره درآمدهای نفتی هم توافق شد که ماهیانه ۷۰۰ میلیون دلار از پول های قفل شده ایران در خارج کشور آزاد شود و در اختیار ایران قرار گیرد. البته در این توافق هیچ یک از بانک های ایرانی (حتی بانک مرکزی) از تحریم بیرون نیامده و در نتیجه عملا ایران نتوانست از آزاد شدن معادل ۷۰۰ میلیون دلار بهره ای ببرد غیر از تسویه بدهی های ایران به نهادهای بین المللی همچون بانک جهانی! همچنین یک کانال مطمئن که بعدا مشخص شد چند شرکت آمریکایی هستند، برای تامین کالاهای اساسی ایجاد شد. این وضعیت تا برجام ادامه پیدا کرد و ایران همچنان نفت خام می فروخت و پول حاصل از فروش نفت ، بیشتر از ۷۰۰ میلیون دلار ماهیانه ای بود که برای ایران آزاد می شد. در نتیجه میزان پول های قفل شده ایران در خارج به شیب ملایمی افزایش پیدا کرد. طبق توافق برجام ، محدودیت فروش نفت خام ایران در قالب توقف های موقت ۱۲۰ روزه برداشته شد. در نتیجه ایران توانست به میزان فروش قبل از تحریم نفتی بازگردد. بر اساس آمار اعلام شده از سوی وزیر نفت ، میزان فروش نفت و میعانات ایران به چیزی در حدود ۲.۶ میلیون بشکه در روز رسیده است. اما برای پول های نفتی چه اتفاقی افتاد؟ آیا آنها از قفل بودن خارج شدند؟ طبق دستورالعمل وزارت خزانه داری آمریکا برای اجرای برجام و در بند B.1 تصریح شده است که ایران می تواند به پول های نفتی دسترسی داشته باشد و محدودیت گذشته از روی آن برداشته شده است. در این بند آمده است: The restriction on use of proceeds of sales of Iranian petroleum and petroleum products for bilateral trade with Iran, which previously applied to the 20 jurisdictions with a so-called significant reduction exception under the NDAA, no longer apply. In addition, the restrictions on Iranian oil revenues held abroad have been lifted. مشاهده می شود که در این بند تصریح شده است که محدودیت های استفاده از درآمدهای نفتی برای تجارت دوجانبه برداشته شده است. این بیان با صحبت آقای عراقچی هماهنگ است که گفته است درآمدهای نفتی آزاد است، یعنی دیگر قفل نیست. اما آیا این تمام ماجراست؟ واقعیت آن است که این تمام ماجرای پول نفت نیست و در صحنه واقعی ایران با دو مشکل اساسی برای استفاده آزادانه از درآمدهای نفتی مواجه است. به عبارت دیگر آمریکا محدودیت قفل بودن پول های نفتی را برداشته است اما با دو ترفند دیگر ، عملا دسترسی به پول های نفتی را برای ایران سخت کرده است که می توان گفت هنوز همان وضعیت قفل بودن برقرار است. آقای عراقچی در برنامه دوشنبه شب خود به یکی از دو مشکل اشاره کرد. همانطور که می دانید در برجام تحریم یوترن (U-turn) دلار برداشته نشد. تیم مذاکره کننده و آقای عراقچی معتقدند که این تحریم یکی از تحریم های اولیه بوده و قرار هم نبوده است که برداشته شود. اما شواهد و اسناد موجود حاکی از آن است که تحریم یوترن بعد از قطعنامه ۱۸۰۳ از سوی وزارت خزانه داری آمریکا علیه ایران اعمال شده است. در نتیجه این تحریم دسترسی با واسطه ایران به سیستم مالی آمریکا قطع شد. این تحریم هم ثانویه محسوب می شود و هم هسته ای و همچنین از آن دسته تحریم هایی است که در اختیار دولت آمریکا ست و نه کنگره آن کشور. اما به هرحال این تحریم در برجام برداشته نشد. دسترسی به نظام مالی آمریکا یا به عبارتی دسترسی به دلار ، در دسترسی آزادانه ایران به درآمدهای نفتی اثر دارد. برای مثال وقتی ایران به کشور کره جنوبی نفت می فروشد، بخشی از این درآمد را باید با تبدیل وون به درهم، به امارات منتقل کرده و در آنجا به واردکنندگان تخصیص دهد. اما تبدیل وون به درهم به صورت مستقیم امکان پذیر نیست چرا که بازاری برای این کار با حجم مدنظر ایران وجود ندارد. حالت معمول این است که وون به دلار تبدیل شود و سپس به درهم، اما به دلیل ممنوعیت استفاده ایران از نظام پرداخت دلار، این کار امکان پذیر نیست. پس ایران نمی تواند درآمد نفتی خود را به میزان مورد نیاز از کشوری همچون کره به امارات منتقل کند. مشکل دوم که آقای عراقچی به آن اشاره نکرد، مساله باقی ماندن ساختار تحریم های ثانویه بانکی بعد از برجام است. ساختارتحریم بانکی در برجام تغییر نکرد و تنها اهداف تحریمی کاهش پیدا کردند. اما تعداد قابل توجهی از اهداف تحریمی باقی ماندند که در طول دو سال گذشته نیز تعداد آنها توسط آمریکا افزایش پیدا کرد. بعد از آن بود که حدود ۱۸۰ فرد و نهاد ایرانی در لیست تحریم آمریکا باقی ماندند اما اکنون به بیش از ۲۲۰ فرد و نهاد رسیده اند. این افراد مشمول تحریم های ثانویه بانکی و غیربانکی هستند و بانک های خارجی نباید حتی به صورت غیرمستقیم (یعنی با واسطه فرد یا بانکی دیگر) به این افراد خدمات بانکی ارائه دهند. این مساله برای تمام منابع ارزی ایران از جمله درآمدهای نفتی نیز وجود دارد. در دستورالعمل اجرای برجام و در همان بند B.1 بعد از تصریح بر آزاد بودن درآمدهای نفتی این شرط به این صورت بیان شده است: Consequently, beginning on Implementation Day, secondary sanctions do not apply to non-U.S. persons that purchase, acquire, sell, transport, or market Iranian crude oil, provided that the transactions do not involve persons on the SDN List همانطور که مشاهده می شود، تصریح شده است که نباید تراکنش مربوط به خرید نفت ایران با یک فرد تحریمی SDN (اعم از حقیقی یا حقوقی) درگیر باشد. این شرط باعث می شود که بانک خارجی که میزبان درآمدهای نفتی ایران است، احتیاط فراوانی در انجام تراکنش مربوط به ایران انجام دهد. یکی از این احتیاط ها شناخت هویت مشتری است. طبق استانداردهای ابلاغ شده از سوی آمریکا بانک های خارجی در ارتباط با ایران علاوه بر شناسایی هویت مشتری KYC باید الزامات مربوط به شناسایی هویت مشتری مشتری KYCC را نیز انجام دهند. در نتیجه این وضعیت ایران نمی تواند از درآمدهای نفتی خود به صورت آزادانه همانند زمان قبل از تحریم ها استفاده کند. وقتی ایران برای استفاده از این منابع به بانک خارجی مراجعه می کند باید شفافیت حداکثری برای آن بانک را ایجاد کند تا آن بانک اطمینان کافی از اینکه تراکنشی که می خواهد انجام دهد، منجر به نقض تحریم های آمریکا نمی شود، پیدا کند. طرف دیگر داستان این است که ایران نمی تواند در حوزه های مرتبط با اقتدار کشور که مورد تحریم آمریکاست از منابع ارزی خود استفاده کند. در نتیجه این وضعیت خرید کالاهای مصرفی از همان کشور (برای مثال خرید خودرو از کشور کره یا خرید برنج از کشور هند و …) راحت ترین نوع آزاد کردن درآمدهای نفتی برای ایران می شود که البته لطمات جدی به تولید کشور نیز وارد می کند. واقعیت داستان پول نفت آن است که عملا پول نفت قفل است و کلید برجام آن را باز نکرده است.