برکات انتخابات!
*علی عبدی// پس از اتمام انتخابات ۲۹اردیبهشت ریاست جمهوری، و فروکش کردن شور و حرارت انتخاباتی و تبلیغاتی، فرصت خوبی برای بررسی آنچه که از قِبَل این رویداد مهم نصیب انقلاب اسلامی، و جریان اصیل انقلابی در کشور شد، فراهم شده است. پرداختن به این موضوع از آن جهت حائز اهمیت و مغتنم می باشد که باتوجه به شکست گزینه جریانات انقلابی در انتخابات، مطالب بسیاری در خصوص ضعف ها و کاستی های این جریان در این انتخابات، و تبعات این شکست بر معادلات کلی کشور و جریان انقلابی نوشته شد، اما درخصوص فرصت ها و عواید انتخابات، کمتر گفته و نوشته شده است. این فرصت ها و عواید انتخابات ۲۹اردیبهشت ۹۶ را می توان به شرح ذیل لیست نمود: – تا پیش از این انتخابات، جریان انقلابی، از یک رهبر تمام عیار میانی بی بهره بود. انقلابی ها گرچه همواره گوش به فرمان رهبری معظم انقلاب اسلامی هستند و تنها از ایشان راهبردهای اصلی و کلی را می شنوند و می پذیرند، اما بنا بر جایگاه ولایت فقیه، در میادین اجرایی و عملیاتی بدلیل بی طرفی سیاسی رهبر معظم انقلاب، از یک خلا جدی درخصوص وجود یک رهبر میانی، که هم مرضی الطرفین جریانات سیاسی باشد و هم از مقبولیت مردمی و اجتماعی بالایی برخوردار باشد، رنج می بردند. امروز در جریان اصلاحات، محمد خاتمی این نقش را برعهده دارد. یکی از مهمترین دستاوردهای این انتخابات، دستیابی به چنین رهبری برای جریان انقلابی بود. سیدابراهیم رئیسی، با ارائه چهره ای صالح، مردمی، مقتدر، شجاع و انقلابی از خود توانست اولا وحدت بی نظیری در نخبگان انقلابی بوجود آورد، و ثانیا حمایت بسیار خوبی از توده ها و مردم شهرها و روستاها را به خود جلب نماید و بدین ترتیب حلقه مفقوده این سالیان جبهه انقلاب را به خوبی ایجاد نماید. در جبهه انقلاب، همچون جبهه رقیب که روحانی و جهانگیری و ظریف و… را بعنوان مدیران اجرایی در اختیار دارد، امثال جلیلی و قالیباف و فتاح و…حضور دارند. و یا جبهه انقلاب، همچون هاشمی، آیت الله مصباح یزدی بعنوان پدر معنوی دارد(که البته اصلاح طلبان زین پس و با فوت هاشمی، خلا وی را حس خواهند کرد)، اما از عدم وجود یک رهبر میانی رنج می برد که از این به بعد با وجود ابراهیم رئیسی، این خلا ترمیم خواهد شد. – در انتخابات قبلی، حامیان جبهه انقلاب، پراکنده شدند و هرکدام یک کاندیدا را برای پیگیری مطالبات خود مناسب دیدند تا جایی که حتی برخی-هرچند محدود-به حسن روحانی رای دادند. نتیجه این اتفاق آن بود که پس از رای آوری روحانی، وی و دولتمردانش، با ۴میلیون(معادل تعداد رای دهندگان به دکتر جلیلی) خطاب کردن منتقدان دولت، سعی کردند انقلابی ها را تحقیر کرده و کم تعداد قلمداد کنند. از دیگر برکات انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری این بود که حامیان جبهه انقلاب با حمایت گسترده و واحد از آیت الله رئیسی، آن هم باوجود عملیات روانی از سوی حامیان دولت یازدهم مبنی بر رقیب هراسی و القای وقوع جنگ و تحریم و از بین رفتن آزادی در صورت پیروزی آقای رئیسی، حمایت ۱۶میلیونی از وی رقم زدند. این رای ۱۶میلیونی سبب می شود تا دیگر حامیان دولت نتوانند با تحقیر رقیب، آن ها را عده ای قلیل خطاب کرده و از زیر بار مسئولیت پاسخگویی در قبال وظایف ذاتی خود شانه خالی کنند. – کسب این ۱۶میلیون رای سبب خواهد شد تا جبهه قدرتمندی از منتقدین دربرابر دولت مستقر شکل بگیرد. بر این اساس دولت ناچار خواهد بود به مطالبات این بخش بزرگ از جامعه، که از قضا وحدت گفتمانی و اشتراکات مبنایی عمیق و فراوانی نیز با یکدیگر دارند، توجه جدی داشته باشد. – در این انتخابات جمع بسیار کثیری از نخبگان و دانشگاهیان و کارگران و مردم شهر و روستا بعنوان بدنه پیشرو، به تبلیغ خودجوش، اما در عین حال با برنامه و بصورت منظم و تشکیلانی، به حمایت و تبلیغ آقای رئیسی پرداختند که این اتفاق تمرین بسیار خوبی برای انجام فعالیت های هماهنگ در سراسر کشور بود. تا پیش از این در هیچ یک از انتخابات ها(حتی سال۸۸) بسیج این حجم از توده های مردمی برای انجام فعالیت های هماهنگ اجتماعی میسر نشده بود. – استفاده مناسب از بستر فضای مجازی، از دیگر برکات این انتخابات بود. در انتخابات های گذشته، فضای مجازی دربست، در اختیار رقبای جبهه انقلاب قرار داشت، اما در انتخابات اخیر تحرکات جریان انقلابی در این فضا به حدی بود که حتی شخص حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی از آن یاد کرد. – اگر نگوییم مهمترین، ولی قطعا یکی از مهمترین دستاوردهای ۲۹اردیبهشت ۹۶ این بود که برهمگان، حتی آن هایی که می گفتند باید شخص اصلح را بدلیل عدم رای آوری کنار کنار گذاشت و سراغ افراد رای آور رفت، این بود که اگر کاندیدای مورد نظر حقیقتا اصلح باشد، یعنی ویژگی های اصلی چون تقوا، سابقه اجرایی و مدیریتی کلان و قابل قبول، شناخت دقیق از نیازهای کشور داشتن، مردمی بودن و با درد و مشکلات مردم آشنایی داشتن، شجاع بودن و ایستادگی کردن در برابر هجمه ها و تهمت ها، و کارآمدی و توانایی اداره قوه مجریه را دارا باشد، قطعا رای آور نیز خواهد بود. اصلح بودن به معنای حجره نشینی و عزلت گزینی نیست. اصلح بودن به معنای بی عرضگی و تنها دم از انقلاب زدن نیست. اصلح کسی است که معیارهای لازم و کافی برای اداره کشور را داشته باشد، و اگر چنین شخصی پیدا شود و به میدان آورده شود، حتی اگر کمتر از ۲ماه برایش تبلیغ شود، ۱۶میلیون رای خواهد آورد. – از عواید دیگر این انتخابات آن بود که شاهد بودیم وقتی فرد اصلح شناخته شد و به میدان آورده شد، تمامی سلایق سیاسی ذیل گفتمان انقلاب اسلامی، از جبهه پایداری و رهپویان گرفته، تا راست سنتی و جامعه روحانیت مبارز، از سعید جلیلی و پرویز فتاح گرفته تا محمدباقرقالیباف و محسن رضایی، ذیل یک چتر واحد جمع خواهند شد. شاید در هیچ کدام از انتخابات های ریاست جمهوری، حتی انتخابات سال ۷۶ نیز شاهد ایجاد چنین وحدتی و چنین گردهمایی تفکرات متنوع سیاسی، ذیل یک چتر واحد نبودیم. – این رای ۱۶میلیونی که که براساس وجود مبانی عموما مشترک بین رای دهندگان شکل گرفت، قدرت بسیار خوبی برای رهبری معظم انقلاب اسلامی در جلوگیری از اعوجاجات دولت ایجاد خواهد کرد. مثلا از یاد نبرده ایم که مقام معظم رهبری، با در دستور قرار دادن سیاست نرمش قهرمانانه، با آنکه مکرر اعلام کرده بودند از توافق با غربی ها و آمریکایی ها چیزی گیر ملت ایران نخواهد آمد، اما مذاکره با ۱+۵ را پذیرفتند و به دولت اجازه مذاکره دادند و متاسفانه در نهایت با تصویب برجام و عدم پایبندی غربی ها به تعهداتشان در این توافقنامه، پیشبینی ایشان محقق شد. بنابراین در دولت آینده، این رای بالا که گواه وجود انتقادات اساسی در بخش عظیمی از مردم نسبت به عملکرد ۴ساله گذشته دولت آقای روحانی می باشد، امکان خوبی برای ورود رهبری انقلاب به عملکردهای دولت، و دفاع از حقوق ملت و جلوگیری از انحرافات دولت و عقب نشینی از منافع کشور ایجاد خواهد کرد. – در این انتخابات، ضعف اساسی موجود در بدنه حامیان کاندیدای جریان انقلاب در سال۸۸ تا حد زیادی مرتفع گردید. حضور در کف میدان و تبلیغات چهره به چهره! در سال۸۸، همین عدم حضور، یا بهتر بگوییم، حضور اندک خصوصا در پایتخت و سایر کلان شهرها، باعث از بین رفتن بسیاری از فرصت ها و واگذاری میدان اصلی بازی به رقیب بود. چه بسا اگر در سال۸۸، این حضور میدانی سال۹۶ وجود داشت، رای کاندیدای جبهه انقلاب، به مراتب از ۲۴میلیون نیز فراتر می رفت. مرتفع کردن این خلا، همچون استفاده مثبت و موثر از فضای مجازی که پیشتر گفته شد، تمرینی بود برای انتخابات های آینده تا من بعد از این ۲عنصر اساسی در تعیین پیروز نهایی کارزار انتخابات غافل نباشیم و نقش خود را به درستی ایفا نماییم. – یکی از عواملی که شاید موجب ناراحتی جریان انقلابی پس از اعلام نتیجه انتخابات ۲۹ اردیبهشت شده باشد، “شوک ناشی از شکست” می باشد. بین شوک ناشی از شکست با ناراحتی حاصل از شکست تفاوتی اساسی وجود دارد. شوک، آنگاه ایجاد خواهد شد که انسان انتظار به وقوع پیوستن اتفاقی را نداشته باشد. اظهارنظرهای بی پایه و اساس، نظرسنجی های نامعتبر (بخوانید نظرسازی ها!)، القای پیروزی زودهنگام بدلیل کنار رفتن یک کاندیدا به نفع کاندیدای دیگر و… همه از عوامل ایجاد توهم پیروزی در جریان انقلاب بودند. در این نوشته قصد تحلیل اتفاقات پیش از روز برگزاری انتخابات را نداریم، اما جریان انقلاب باید می دانست که شکست دولت مستقر کاری بسیار دشوار است. جریان انقلاب باید میدانست که در صورت کناره گیری مجمدباقر قالیباف به نفع ابراهیم رئیسی، در حالت خوشبینانه نزدیک نیمی از آرای قالیباف به سبد رای رئیسی خواهد ریخت و ما بقی تقدیم کاندیدای رقیب خواهد شد و این اتفاق با عنایت به رای بیش از ۴۰درصدی روحانی تا پیش از کنارگیری قالیباف، یعنی پیروزی روحانی در دور اول با رای بالای ۵۰درصد. جریان انقلاب باید می دانست که سخن گفتن از پیروزی آیت الله رئیسی بدلیل کنارگیری دکتر قالیباف با استناد به اعداد و ارقام، دروغی بیش نیست. و… اتفاقات این انتخابات سنگ محکی شد تا جریان انقلابی دیگر به “تحلیل های صد من یک غاز” خود عمارپندارها و آمارهای ساختگی آن ها توجهی نکند و بدانند برای پیروزی ۲عامل اصلی اثرگذار است؛ توکل و تلاش. معنی این حرف آنجایی مشخص می شود که می بینیم رای ۶درصدی دکتر رئیسی ظرف تنها ۱ماه با اتکا به همین دو عامل قریب به ۳۰درصد می شود، اما وعده پوچ پیروزی زودهنگام، از میزان تلاش ها می کاهد و شد آنچه شد! – اما دست آخر، در این انتخابات، جبهه انقلابی متوجه شد که غیر از هدف اقناع مردم برای رای دادن به کاندیدای مورد نظرشان، وظیفه دیگری نیز دارند؛ حراست از آزادی مردم در انتخاب و جلوگیری از تخلفات دولت در روند برگزاری انتخابات. *علی عبدی؛ فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری