رصد نفوذ در رسانه های زنجیره ای نیازی به پلیس مخفی ندارد

0 ۲۵۱

سپهر خلجی، کارشناس مسائل رسانه/ جام جم بررسی تغییرات پدید آمده در آرایش رسانه ای کشور در دو سال گذشته و همچنین ارزیابی خروجی برخی رسانه ها در شرایط فعلی به ویژه رسانه های مکتوب نشان می دهد که «آرایش» و «جریان» رسانه ای و همچنین یارگیری های میدانی در این عرصه دچار تغییرات اساسی شده و با گذشت زمان، زاویه تغییرات نمود بیشتری یافته است. آنچه در دو سال گذشته در هشدارهای بزرگان نظام نیز در مناسبت های مختلف، ابراز شده ناشی از همین تغییرات نرم صورت گرفته در عرصه رسانه ای کشور بوده است که به صورتی کم سابقه و البته محسوس، جریان نفوذ با تمرکز بر بستری نرم درپی اجرای مأموریت و ایجاد شرایط موردنظر بوده است. متاسفانه آنچه در ارتباط با بحث نفوذ این روزها در رسانه محل مناقشه بوده و عده ای در تلاشند با ادله به ظاهر منطقی آن را تخفیف و تنزل دهند مترادف کردن واژه «نفوذ» با «جاسوس» و نهایتا بی معنا دانستن و انکار وجود چنین جریانی در رسانه های کشور است. لازم است دقت شود که اگرچه در ادبیات معمول واژه جاسوس معنای خاص خود را دارد، اما در حوزه رسانه این جریان نه در پی انتقال اطلاعاتی محرمانه به دشمن که در واقع در پی اجرای طراحی دشمن در داخل برای تغییر باورها، تحلیل ها و برداشت ها نسبت به آرمان ها، داشته ها و پدیده های پیرامونی یک ملت است. این جریان در عرف رسانه جریان نفوذی تلقی می شوند که یقینا خروجی رفتار آنها بسیار پیچیده تر و هوشمندانه تر از جاسوس به معنای مصطلح آن است. نگاهی گذرا به محتوا و خروجی برخی رسانه های داخلی در دو سال گذشته به روشنی گویای این واقعیت است که در یک هماهنگی آشکار و تقسیم نقش با جریان رسانه ای دشمن تمرکز عجیبی بر موارد زیر صورت گرفته است: القای راهبرد «تسلیم مقابل دشمن (آمریکا)» به عنوان راه حل مشکلات عمومی و اقتصادی کشور و همچنین راه حل مساله هسته ای، ایجاد خوشبینی و اعتمادسازی نسبت به دشمن و بزک چهره خشن و جنایتکار و استکباری دولت آمریکا، القای «وابسته گرایی» و «نفی استقلال» به عنوان تنها راه پیشرفت کشور، گره زدن آینده و اقتصاد کشور به مذاکرات هسته ای، طرح مطالبات ساختارشکنانه و غیرقانونی، چهره سازی و ترویج و بازنمایی نظرات و شخصیت «محکومان» و «عناصر و جریان های سیاسی موثر» در فتنه ۸۸، برجسته سازی «نگاه به بیرون»، عادی سازی عبور از خطوط قرمز و اصول اساسی انقلاب اسلامی، القای نتیجه بخش نبودن مقاومت و معرفی ضرورت کنار آمدن با آمریکا به عنوان راه حل مشکل، تلاش برای انحراف بحث مذاکرات هسته ای به ضرورت مذاکره و ارتباط مستقیم با آمریکا، کمرنگ کردن اخبار تحریم های جدید اعمال شده علیه ایران و در مقابل انتشار اخبار غیرواقعی درباره لغو تحریم ها، سیاه نمایی از شرایط کشور، برچسب «افراط» و «تندروی» زدن به جهتگیری های اصولی و انقلابی، دوقطبی سازی درون حاکمیت و بزرگنمایی اختلافات میان قوا، متهم کردن نهادهای حاکمیتی به تقابل با دولت و ایجاد بی اعتمادی و بی اعتباری نسبت به آنها در افکار عمومی، برجسته سازی آثار تحریم ها، پیگیری رفع ممنوعیت دسترسی به شبکه های اجتماعی و معرفی مخالفان به عنوان مخالفان آزادی های عمومی و… عناوین فوق به قدری به ذهن نزدیک است که یقینا همه خوانندگان این یادداشت ده ها شاهد مثال دیگر آن را در این دو سال در تیتر و محتوای برخی روزنامه های داخلی به صورت روزانه مشاهده کرده و به حقیقت آن اذعان دارند. تبیین این حقیقت نه یک «تسویه حساب سیاسی» است و نه برای کشف آن نیاز به «پلیس مخفی» است. این همان مأموریتی است که برخی پادوهای داخلی با هماهنگی و همکاری اجنبی مسئولیت انجام آن را به عهده گرفته اند و شاهد عینی آن نیز خیل عناصر رسانه ای است که در سال های گذشته در مقاطع حساس همین مأموریت را داشته اند و با افشا شدن آن از کشور گریختند و امروز در بی.بی.سی، صدای آمریکا و رادیو فردا و… ادامه مأموریت خائنانه و خیانتکارانه خود را دنبال می کنند. آیا این شواهد قابل انکار است؟ گذشته پیش روی ماست و تاریخ در حال تکرار شدن. هوشمندی عناصر دلبسته به انقلاب اسلامی در آن است که اجازه ندهند همان وقایع تلخ مجددا تکرار شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.