فرمول جدید امریکا برای تحمیل توافق بد به ایران
دکتر رضا سراج* بررسی وضعیت پیش روی مذاکرات هسته ای: تزاحم شدید خطوط قرمز طرفین مذاکرات هسته ای که موارد زیر را در بر می گیرد، احتمال دستیابی به توافق در این مرحله را نزدیک به صفر نموده است. ۱- تحقیق و توسعه برنامه هسته ای ایران ۲- میزان غنی سازی در برنامه هسته ای ایران ۳- زیرساخت های هسته ای ایران ۴- تحریم و چگونگی لغو آن ها ۵- رژیم بازرسی و نظارت ها ۶- مرجع راست آزمایی اجرای مفاد توافق ۷- موضوعات مواد غنی سازی شده بدین ترتیب عدم حصول توافق در این برهه، دو وضعیت را پیش روی مذاکرات قرار می دهد. الف- متوقف شدن مذاکرات ب- تمدید مذاکرات متوقف شدن مذاکرات در این مقطع زمانی تا حدودی به معنای شکست مذاکرات خواهد بود. این وضعیت توپ را به زمین غربی ها می اندازد و عملاً آنان به عنوان عامل شکست مذاکرات معرفی می شوند. در چنین شرایطی بیش از همه هزینه ها متوجه امریکا خواهد شد. متوقف شدن مذاکرات از یک سو اوباما را در زیر تیغ شماتت جمهوری خواهان قرار می دهد و از سویی برگی دیگری از ناتوانی مدیریت امریکا بر پرونده های بین المللی را به نمایش می گذارد. تمدید مذاکرات هم در شرایط فعلی به سود طرف غربی و ویژه آمریکایی ها نخواهد بود. تا بیش از این، تمدید مذاکرات حربه ای برای زیاده خواهی بیشتر آن ها شده بود. متوقف شدن مذاکرات اوباما را در زیر تیغ شماتت جمهوری خواهان قرار می دهد. تمدید مذاکرات هم در شرایط فعلی به سود طرف غربی و ویژه آمریکایی ها نخواهد بود. تا بیش از این، تمدید مذاکرات حربه ای برای زیاده خواهی بیشتر آن ها شده بود. طرف های غربی در هر نوبت برای تمدید مذاکرات بخشی از مزیت های برنامه هسته ای ایران را در قبال تمدید در سبد ستانده های خود از جمهوری اسلامی ایران قرار می دادند. در این راستا روند تمدید، ستانده بیشتر، عملاً برنامه هسته ای ایران را در مسیر متوقف سازی و معکوس سازی قرار داده بود. پس از تبیین علنی و صریح خطوط قرمز در مذاکرات و توافق هسته ای از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در صیانت از دستاوردهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران، حربه تمدید مذاکرات برای ستانده بیشتر از امریکا گرفته شده است. در چنین شرایطی امریکا و طرف های اروپایی سعی دارند توافق بد را از طریق فرمولی جدید به ایران تحمیل نمایند. برای رهایی از بن بست خودساخته در مذاکرات هسته ای این فرمول جدید عبارت است از توافق سیاسی در پلان A و عملیاتی ساختن توافق در پلان B. چرایی نیاز امریکا به توافق سیاسی در پلان A: با توجه به توضیحات بخش قبلی مبنی بر توقف و تمدید مذاکرات، به نظر می رسد آمریکایی ها بنا به دلایل زیر نیازمند بن بست شکنی در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران هستند. ۱- نیاز مبرم داخلی در برابر رقبای سیاسی (جمهوری خواهان) ۲- بسترسازی برای پیروزی دموکرات ها در انتخابات آتی امریکا ۳- ممانعت از زیر سؤال رفتن مدیریت امریکا در پرونده های بین المللی ۴- به صرفه نبودن و ناتوانایی امریکا برای اقدام در مسیرهای جایگزین برای مهار ایران ۵- عدم امکان مدیریت نرخ بازار نفت با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی عربستان ۶- تمایل برخی از بازیگران غربی برای بهره گیری از فرصت بازار ایران ۷- فاصله گرفتن افکار عمومی در داخل ایران از وضعیت شرطی بودن نسبت به مذاکرات ۸- متزلزل شدن جایگاه غرب گرایان در معادلات سیاسی ایران بدین ترتیب آمریکا با توجه به ملاحظات فوق الذکر سعی دارد در فرمول جدید، ضمن عبور موقت از برخی پرانتزها و به آینده موکول کردن آن ها، در پلان A توافق سیاسی را رونمایی ساخته و با بهره گیری تبلیغاتی و روانی از این پلان، تحقق کامل خواسته های خود را عملاً به پلان B منتقل نماید. پس ازآن که دست ایران زیر سنگ توافق سیاسی در پلان A گذاشته شد، آنگاه عدم اجرای پلان B هزینه ها را متوجه ایران خواهد کرد و ایران بین وضعیت بد (اجرای پلان B) و بدتر (تشدید تحریم ها و تهدیدات) مجبور شود به وضعیت بد تن بدهد. پلان B توافق: پس از توافق سیاسی و رونمایی از آن در پلان A، مسیر تحمیل توافق بد به ایران از پلان B دنبال می شود. پلان B افکار عمومی را در حالت شرطی شدن نسبت به اجرای توافق باقی نگه داشته و اشتباه در محاسبات را در بین نخبگان و برخی از مسئولین مضاعف می سازد. به عبارت دیگر آمریکایی ها می خواهند در مذاکرات هسته ای با گل به خودی ایران در پلان B (اشتباه محاسباتی مضاعف و نارضایتی اجتماعی) به پیروزی بزرگ برسند. پس ازآن که دست ایران زیر سنگ توافق سیاسی در پلان A گذاشته شد، آنگاه عدم اجرای پلان B هزینه ها را متوجه ایران خواهد کرد و ایران بین وضعیت بد (اجرای پلان B) و بدتر (تشدید تحریم ها و تهدیدات) مجبور شود به وضعیت بد تن بدهد. در این پلان با دوقطبی سازی جامعه ایران پیرامون (اجرای توافق و عدم اجرای توافق) بازی با برگ انسجام ملی در اختیار طرف های غربی قرار می گیرد. همچنین در پلان B این امکان به تعامل گرایان کدخدا پذیر داده می شود که در زمین جدید، جامعه را دوقطبی ساخته و به بدنه سیاسی و اجتماعی در حال ریزش خود سر و سامانی بدهند. جمع بندی: با توجه بدان چه اشاره شد می توان به طور خلاصه گفت نظام سلطه پس از ناکامی برای تحمیل توافق بد در مدل های پیشین، سناریوی به مراتب پیچیده تری را در دستور کار قرار داده است که مبنای آن « دور زدن خطوط قرمز ایران با بهره گیری از فرمول جدید» است. مؤلفه های اصلی این فرمول عبارت است از استفاده از ادبیات جدید، مبهم و چندپهلو برای دور زدن و نیز عبور موقت از بعضی از مباحث برای دور زدن خطوط قرمز ایران اسلامی است. در قالب این فرمول، برخی مباحث چالش برانگیز و مورد حساسیت کاملاً کنار نهاده نشده و صرفاً برای مدتی موقت و باهدفی سیاسی به حاشیه رفته تا توافقی سیاسی که رهاوردهای موردنیاز غرب را تأمین کند، به امضا برسد. طبعاً در فاز بعدی که نوبت به نتیجه رسیدن توافق سیاسی و دستیابی ایران به حقوق حقه خود باشد، با در دستور کار مجدد قرار گرفتن موضوعات به حاشیه رفته ، عملاً طرف مقابل از عمل به تعهدات خود سرباز زده و به اصطلاح توپ را به زمین طرف ایرانی می فرستد. در چنین شرایطی در صورت پافشاری ایران بر حقوق خود، غرب که بهره های خود را از توافق سیاسی برده است، نظام اسلامی را عامل شکست مذاکرات معرفی خواهد کرد. در فاز بعدی که نوبت به نتیجه رسیدن توافق سیاسی و دستیابی ایران به حقوق حقه خود باشد، با در دستور کار مجدد قرار گرفتن موضوعات به حاشیه رفته ، عملاً طرف مقابل از عمل به تعهدات خود سرباز زده و به اصطلاح توپ را به زمین طرف ایرانی می فرستد. این یادداشت را با بیانی حکیمانه و ژرف اندیشانه از رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) به پایان می بریم که در جمع مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «هر کس روند مطالبات آمریکایی ها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرف های این ها را نگاه کند، به این نتیجه می رسد؛ یکی از دو نکته ی اساسی این است: هدف این ها ریشه کن کردن و از بین بردن صنعت هسته ای در کشور است؛ هدف این است، دنبال این هستند؛ قصدشان این است که ماهیّت هسته ای کشور را از بین ببرند؛ ولو حالا یک اسمی، یک تابلوی بی محتوایی، یک چیز کاریکاتوری ای وجود داشته باشد، امّا این ها قصد دارند که نگذارند این حرکت هسته ای کشور، صنعت هسته ای یک کشور با اهدافی که نظام جمهوری اسلامی دارد تحقّق پیدا کند. ما اعلام کردیم تا یک سررسید معیّنی بایست بیست هزار مگاوات برق هسته ای داشته باشیم، این نیاز کشور است؛ بیست هزار مگاوات برق هسته ای نیاز ضروری کشور است؛ این محاسبه شده ی دستگاه های محاسبه کننده ی کشور است که البتّه در حاشیه ی آن، منافع زیاد و برآوردن نیازهای فراوان دیگر هم وجود دارد؛ این ها می خواهند این اتّفاق نیفتد. البتّه در عین اینکه این صنعت را می خواهند نابود کنند، فشار را هم می خواهند حفظ کنند، قصد برداشتن تحریم ها به صورت کامل را هم – همین طور که ملاحظه می کنید – ندارند، تهدید هم می کنند که تحریم های بیشتری را تحمیل خواهیم کرد. این یک نکته است. نکته ی دوّم این است که طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریّت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ این ها نیاز دارند به این؛ یک پیروزی بزرگی برای آن ها محسوب می شود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است؛ پیروزی بر ملّتی است که داعیه ی استقلال دارد؛ پیروزی بر کشوری است که می تواند الگوی کشورهای دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق ] نیازمند است. همه ی بگومگوها و چک وچانه ها و بدعهدی ها و تقلّب هایی که حضرات می کنند، بر محور این دو موضوع می چرخد.» *عضو هیئت علمی دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل راهبردی