رمزگشایی از یک فریب اطلاعاتی رسانه ای؛ بررسی همکاری های بین سرویسی و نقش موساد برای مرعوب شدن ایران

0 ۴۱۲

در بررسی های ابتدایی از این ترور، مجموعه اهدافی مانند ضربه زدن به پیشرفت هسته ای ایران، امنیتی کردن انتخابات مجلس، ایجاد رعب و وحشت میان دانشمندان هسته ای کشورمان و در نتیجه منصرف کردن آن ها از ادامه همکاری، القای ناتوانی نظام در تأمین امنیت نخبگانش و در نتیجه افزایش ناامیدی در میان مردم، پاسخ منفعلانه به شکار پهباد فوق پیشرفته RQ170 و رزمایش ولایت ۹۰، جلوگیری از هرچه بیش تر تثبیت ایران در منطقه و نهایتاً بازسازی قسمتی از فتنه ۸۸ را می توان عنوان کرد. بر اساس آنچه که منابع امنیتی منتشر کرده اند، ترورهای دو سال اخیر محصول همکاری اطلاعاتی و جاسوسی مستقیم سه سرویس سیا (امریکا)، ام آ۶ (انگلیس)، موساد (رژیم صهیونیستی) و برخی از کشورهای همسایه ایران است. بر اساس اظهارات مقام های غربی و شواهد موجود، این اعتقاد در میان غربی ها و صهیونیست ها وجود دارد که باید سرعت پیشرفت هسته ای ایران را آن قدر کم کرد که از سرعت اثرگذاری تحریم ها کمتر شود و در این زمینه، یک اجماع اطلاعاتی میان سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی غربی و برخی متحدین منطقه ای آنها برای کار مشترک شکل گرفته و تلاش شده این سرویس ها نسبت به هم افزایی داشته باشند. پیش فرض این اجماع و همکاری مشترک “بین سرویسی” برای عملیات های جاسوسی علیه ایران، مربوط به احاطه و اشراف امنیتی دستگاه های اطلاعاتی ایران است. این سرویس ها معتقدند که امکان فرار از تورهای اطلاعاتی ایران به تنهایی و بدون کار مشترک امکان پذیر نیست و هر سرویس به تنهایی قادر به عملیات اطلاعاتی و امنیتی در ایران نیست. اما چرا علی رغم این عملیات و طراحی مشترک سرویس های غربی و موساد، رسانه های غربی فقط بر نقش موساد در ترور شهید احمدی تمرکز کرده اند؟ واقعیت این است که در ترور شهید احمدی روشن، یک اتفاق جالب و کم سابقه رسانه ای در حال رخ دادن است، به طوری که از ابتدای انتشار خبر ترور شهید احمدی، سناریوی انتساب این ترور به موساد و حتی منسوب کردن گروهک های تروریستی مانند جندالشیطان به این سرویس و رفع اتهام از سایر سرویس های جاسوسی به عنوان یک خط تبلیغاتی پر رنگ به چشم می خورد. بر اساس این سناریو، رسانه های غربی در پوشش های مختلف از جمله گفت وگو با افرادی که آن ها را منابع اطلاعاتی غربی یا رژیم صهیونیستی می نامیدند، این خط را تبلیغ کردند که ترور اخیر در این ایران، محصول طراحی و هدایت موساد است. در راستای این سناریو، همچنین به یک باره خبر دیدارهای مأموران موساد در پوشش سازمان جاسوسی سیا با اعضای گروهک ریگی نیز در مجله مورد توجه “فارین پالیسی” منتشر شد. در ادامه، بی بی سی فارسی و رادیو فردا نیز که پیش از این گروهک ریگی را یک “گروه مبارز سنی” معرفی می کردند که برای احقاق حقوق مذهبی مبارزه می کند، گزارش فارین پالیسی را بازنشر دادند و حتی بی بی سی، این موضوع را در قالب یک گزارش تصویری و سپس گفت وگو با فردی که او را تحلیلگر سیاسی می خواند، به بحث گذاشت. در عین حال، رسانه های غربی به موازات این رویکرد، از تشدید و افزایش فعالیت های جاسوسی اسرائیل نیز خبر دادند. این در حالی است که اگرچه نقش موساد در ترورهای دانشمندان ایران، تقویت گروهک های تروریستی و تشدید فعالیت جاسوسی غیر قابل انکار است اما طرح کردن این ماجرا در ابعاد رسانه ای به طور گسترده نشان از یک هدف گذاری مشخص دارد. به نظر می رسد در این طراحی اطلاعاتی و رسانه ای، قرار است چند آدرس غلط به افکار عمومی و دستگاه های امنیتی و سیاسی ایران داده شود و یک فریب روانی اتفاق بیافتد. برای رمزگشایی از این موضوع کافی است که کمی از پروژه بزرگ تر عملیات روانی غرب در شرایط فعلی علیه ایران پرده برداری کرد. از چندی قبل هم زمان با دور جدید سناریو سازی های امریکا علیه کشورمان از جمله اتهام زنی در مورد ساخت سلاح هسته ای، گزارش حقوق بشری احمد شهید و ماجرای ساختگی ترور سفیر عربستان سعودی، امریکایی ها یک پروژه سنگین عملیات روانی را به امید تغییر رفتار ایران و تغییر دادن محاسبات مسئولین جمهوری اسلامی کلید زدند. یکی از محورهای اصلی این عملیات روانی، برجسته کردن گزینه حمله نظامی اسرائیل به ایران برای انهدام تأسیسات هسته ای است. در این زمینه، عنوان می شود که خط قرمز امریکایی ها و اسرائیلی ها در قبال برنامه هسته ای ایران متفاوت است، به طوری که امریکایی ها می گویند خط قرمز ما زمانی است که ایران به سمت ساخت کلاهک هسته ای حرکت کند اما مقام های اسرائیل معتقدند بهره برداری از تأسیسات فردو که یک مجتمع غیرقابل نفوذ و مصون از حمله نظامی است، باید به عنوان خط قرمز تلقی شود. در این شوی تبلیغاتی، اسرائیل نقش “پلیس بد” را بازی می کند که با توجه به نزدیک شدن ایران به منطقه مصونیت و مهارناپذیری تحمل زیادی ندارد و هر لحظه ممکن است به ایران حمله کند و در این زمینه، همه ظرفیت های خود مانند ترور دانشمندان ایران را به طور مجزا فعال کرده است اما امریکای “پلیس خوب” قصد دارد با تشدید تحریم ها، رژیم صهیونیستی را از حمله نظامی منصرف کند و با متحد کردن اروپا در قبال ایران نشان دهد که جامعه جهانی در قبال ایران مصمم است و فعلاً نیازی به بکارگیری گزینه نظامی نیست. در این سناریو، دولت امریکا بر خلاف مقام های رژیم صهیونیستی که حتی از ترور دانشمند ایرانی اظهار خوشنودی کردند، بلافاصله از طریق هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اش هر گونه دست داشتن امریکا در این ماجرا را رد کرد. مقام های امریکایی همچنین مکرراً ادعا می کنند که نگران اقدام یک طرفه اسرائیلی ها در مقابل ایران هستند و این رژیم ممکن است حتی بدون هماهنگی با امریکا وارد گزینه نظامی شود که نمونه ی آن نیز ترور اخیر به عنوان اقدام یک جانبه اسرائیل است. اما در شرایطی که دلایل زیاد منطقه ای و جهانی وجود دارد که نه امریکا و نه اسرائیل به هیچ وجه در شرایط آغاز یک درگیری جدید در منطقه و تحمل کردن تبعات غیرقابل انتظار آن نیستند، برجسته کردن خطر حمله خودسرانه اسرائیل به ایران و فعال شدن همه ی ظرفیت های اطلاعاتی و عملیاتی این رژیم علیه ایران، علاوه بر ترساندن اروپایی ها از مرگ و راضی کردن شان به تب تحریم، یک هدف گذاری داخلی نیز برای وادار کردن مقام های کشورمان به سازش دارد. این در حالی است که دستگاه های امنیتی، تصمیم ساز و رسانه ای کشور نباید فریب این پروژه مشترک امریکایی- اسرائیلی و انگلیسی را بخورند و با سناریوی اخیر به عنوان پروژه چند لایه با تقسیم نقش و مأموریت برای یک هدف گذاری مشخص برخورد کنند. مهدی جهان تیغی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.