آنچه که گفتمان اصیل سوم تیر تحصیل کرد

0 ۴۵۴

در دولتهای پس از جنگ با وجود رشادتها و فداکاری ها ی مردمی که، از جان و مال خود برای انقلاب و امام عزیز امت دریغ نکرده بودند ، بعضا تفکرات اقتصاد کاپیتالیستی و فرهنگ لیبرالی و سیاست سکولار به وضوح قابل لمس بود چنانکه انکار آن را غیر ممکن می سازد . این نوع اداره کشور که حاصل عدم خود باوری در اتکا به اصول اقتصادی و فرهنگی و سیاسی اسلام و نیز چشم امید دوختن به آنچه امثال (باصطلاح) اندیشمندان غرب برای دین زدایی از نظام جهانی به عنوان نظم نوین تمدن ساز مطرح کرده بودند منجر به تغییر در مسیر انقلاب می گشت. نقشه راهی که آن کشورها برای ملت ایران ترسیم کرده بودند به همان جایی ختم می شد که امروز غرب در آن جایگاه قرار دارد و تنفر ملتها را برانگیخته است . افراط در این رویکرد تا جایی پیش رفت که دست های پشت پردهای مانند حلقه کیان و برخی دیگر گروه ها سعی در کمرنگ کردن تئوری های انقلابی از جمله اندیشه شهید مطهری و دکتر محمد مفتح و سایر این اندیشمندان حقیقی را داشتند. این روند منجر به یک نوع بی اعتمادی در عامه مردم به نظام می شد. این شکاف حاصل اندیشه شبه لیبرال حاکم بر جامعه در دهه هفتاد بود که مردم مسلمان ایران را به این فکر واداشت که آیا حاصل جهاد فی سبیل الله امت امام (ره) می بایست به این وضعیت منجر شود ؟ آیا توسعه یه هرقیمتی خواست اسلام است یا اینکه باید مبتنی بر عدالت باشد تا اقشار کم درآمد زیر پای سرمایه دارها له نشوند ؟ این گسست عمیق فکری بین دست اندر کاران آن برهه و آحاد ملت موجب شده بود توان اصلاحات اقتصادی از آن ها گرفته شود و از سویی سیاست خارجه منفعل ، بی صلابت و مبتنی بر تنش زدایی طرح ریزی گردد و همچنین دلیل اصلی آن عدم همراهی مردم با دولت سرمایه داری و ناخشنودی از ساختارسازی غرب گرایانه بود. همین عامل باعث شد تا عزم ملی برای زدودن ریشه های بیمار اقتصاد سرمایه داری هم وجود نداشته باشد . در گذر از چنین شرایطی بود که بزرگان دلسوز و آیات عظام و عقبه فکری و ایدئولوژیک جریان سوم تیر ، دولت نهم را با محورها و ویژگی های عدالت محوری و ولایت مداری با پایبندی به اصول و ارزش های انقلاب پایه ریزی کرده و مانیفست جدیدی را در حوزه اخلاق سیاسی و اقتصاد و فرهنگ اسلامی طراحی کنند که با اقبال گسترده نخبگان سیاسی و عموم اقشار مذهبی و علمی که تشنه بازگشت به گفتمان انقلاب بودند مواجه شد . این امر منجر به پیروزی بزرگ در انتخابات مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری نهم و دهم شد .اما این پیروزی بر رقبای باصطلاح روشن فکرو اصلاح طلب؛ موجب موضع گیری کینه جویانه برخی تشنگان قدرت در انتخابات ۸۴ و تدارک فتنه ۸۸ شد. آرشیو ادبیات اهانت آمیز روزنامه های اصلاح طلب تبدیل به سند ۲۰۰۰صفحه ای شد که در نهایت بررسی آن، مثبت اندیشه باز و بسیط اصولگرایان و از سویی خشم و توهین اصلاح طلبان بود که در بحث رسانه ای معروف روی میز مناظره قرار گرفت و موجب سکوت کژاندیشان شد . به هر تقدیر ؛ دولت نهم با اندیشه متعالی اسلامی و اعتمادی که احاد ملت به آن داشتند به اجرای اصلاحات بزرگ در حوزه سیاست و اقتصاد برای امکان برنامه ریزی با شرایط بهتر پرداخت و با وجود اینکه کارگزاران و اصلاحات آرزوی اجرای این طرح ها را داشتند و از اجرای آن عاجز بودند و اسناد آن هم موجود است ؛ به تخریب آن پرداختند اما دولت همواره به فعالیت خود ادامه داد که این تحول فقط با همراهی و عزم ملی امکان پذیر شد . تحولات کلان اقتصادی همراه با سیاست خارجی اقتدار گرا موجب تغییرات فراوانی بود ؛ در روابط بین الملل از کرنش در برابر غرب دیگر خبری نبود وحتی آمریکا با شکست در بسیاری از موارد مواجه شد و معادلات منطقه ای و جهانی تغییر کرد. در حوزه اقتصاد طرحهایی که دیگر طیف های سیاسی حتی خواب اجرای آن و همراهی مردم را نمی دیدند مانند هدفمند کردن یارانه ها به اجرا درآمد ، این گوشه ای از تحولاتی بود که با همراهی بزرگانی بزرگان حامی سوم تیر با راهبری معنوی آیت الله مصباح یزدی رقم زده شد . یک اتفاق نامطلوب می توانست موجب پایکوبی غرب و رسان های آنان باشد ، گرایشات ملی میهنی بدون لحاظ نمودن رکن اسلام خواهی و مبانی دینی ضربه بزرگی بود در ظاهر حساسیت زا نبوده اما انحرافات فراوانی را با خود همراه داشت ؛ مکتب ایرانی بدون اسلام باعث گلایه حامیان دولت علی الخصوص کسانی شد که بعدا جبهه ای متشکل از حامیان حقیقی جریان سوم تیر را ایجاد کردند. گفتمان انقلاب اسلامی با شعار مولفه های متعارف انقلاب ؛ حول محور ولایت پا به عرصه طراحی مانیفست نو برای حاکم کردن تفکر انقلاب و پیشرفت الهی در کشور گذاشت و به جای سهم خواهی در عالم سیاست به مطالعه و تبیین راهبردی پرداخت . با طرح مطالب فوق روشن می شود که شکاف بین جبهه پایداری و برخی طیف ها هم همین گرایش خواسته یا نا خواسته به مکاتب اومانیستی است که حاکمیت انسان را به جای حاکمیت خدا می خواهند و لذا به دلیل نزدیکی به تفکر غربی در فتنه سکوت کردند و ولایت را تنها گذاشتند . امروز حتی این طیف هم دریافته اند که لیبرالسیم و نظام سرمایه داری چقدر در دنیا منفور است چراکهروشن شده آنها تنها ۱ درصد در برابر ۹۹ درصد مردم جهان هستند. این تاثیر حضور اشخاصی است که در پست ها و عرصه های مختلف نظام اسلامی؛ نه با اندیشه” فرد محور ” بلکه با تفکرات گفتمان مدار راه ها را برای پیشرفت هموار می سازند؛ و به جای آب و تاب دادن مکتب گذشته با دفاع از ولایت، به آینده پر افتخار اسلام و ایران خواهند بالید، امید است مردم مسلمان و حق جوی ایران اسلامی در این راه با روشن گری و همت خود بقای تفکر امام راحل که همان مفهوم استکبار ستیزی و اتکا بر همت خویشتن و در نهایت حاکمیت اسلام است رقم بزنند . سید محمد کیان

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.