صدای یا حسین (ع) ؛ حب و معرفت

0 ۱۲۸

امام خمینی (ره) از دوران نوجوانی با اطاعت از احکام الهی به تزکیه و تصفیه درون و تحصیل مقامات معنوی روی آورد و در همین دوران، عطر پارسایی اش در فضای جان مشتاقان مکارم پیچید. سحرخیزی، تهجد و راز و نیاز به درگاه حی بی نیاز حالاتی است که امام خمینی (ره) از همان آوان جوانی بدان اهتمام داشت. حب خداوند، که به صورت فطری در عمق جانش وجود داشت، دلش را روشن گردانید و چون به ایمان و معرفت و اخلاص خویش افزود، این محبت ملکوتی در وجودش فزونتر گردیده، چون چشمه ای جوشید و او را از یاد غیرخدا پاک ساخت. بدین ترتیب، جذب پاکیها شد و پیوندی مستحکم با خاندان عصمت و طهارت برقرار کرد. این پیوند مقدس به تدریج به عشقی جاودان تبدیل شد. او دیگر سراپا محبت و شیفتگی شده بود. هرکجا روایتی از امام (ره) به میان می آمد و یا نام راوی احادیث اهل بیت (ع) را می شنید، احترام می نهاد و تجلیل می کرد، و در مورد امامان (ع) می فرمود:« سلام الله علیهم اجمعین.» عشق به خاندان عصمت و طهارت سبب شد تا برای دفاع از حریم آنان کتاب کشف اسرار را در سنین جوانی به رشته تحریر درآورد و برای زیارت خانه خدا و کربلای امام حسین (ع) کتابهایش را بفروشد. بارها اتفاق می افتاد که امام از حالات و سیره اهل بیت (ع) مطالبی نقل می فرمود تا مسایل اسلامی به صورت خشک عرضه نگردد و روح معنوی شاگرد تکامل داده شود. صدای یا حسین (ع) اشک بر دیدگانش جاری می ساخت. و با آنکه در مصایب شکیبا بود و حتی برای شهادت فرزند ارشدش حاج آقا مصطفی اشک نمی ریخت، در محافل ذکر اهل بیت (ع) چون عبارت السلام علیک یا اباعبدالله را می شنید قطرات اشک از دیدگانش فرو می چکید. در ماجرای ارتحال فرزندش، هرکس وارد خانه امام در نجف می گردید بی اختیار اشک می ریخت، اما او چون کوهی استوار بود و به هیچ وجه آثار شکست، اندوه و تالم در سیمایش هویدا نشد. یکی از ذاکران حسینی گفت:«این حالت امام خطرناک است. باید کاری کرد تا ایشان نیز بگرید. نباید اجازه بدهیم بغض امام در درونش منفجر شود. سپس به مناسبت، روضه حضرت علی اکبر (ع) را خواند. امام سر بر زمین نهاد و گریست. یکی از یارانش درباره مجالس روضه خوانی وی چنین می گوید : آن زمانی که امام در ایران به سر می برد، سه روز فاطمیه (اول، دوم، و سوم جمادی الثانی) روضه داشت. در نجف که بود، سه شب احیا را هم اضافه کرد. روضه خوان که روضه می خواند، امام همینطور دستمال دستش بود و گریه می کرد. گاهی هم در کربلا در دسته های سینه زنی و عزاداری شرکت می کرد و یا در نجف سوگواران حسینی خدمتش می آمدند و امام هم به آنان اظهار لطف و محبت می کرد. یکی از نویسندگان معاصر می نویسد: «بارها مشاهده می کردم که در مسجد بالای سر حضرت معصومه (ع) یا در خانه برخی از علما، امام همچنان آرام و ساکت نشسته بودند و به سخنان واعظ یا خیب گوش می دادند، ولی همین که لحظه ذکر مصیبت فرا می رسید، دستمال از جیب بیرون آورده و بی اختیار گریسته و گوهر اشک را از دیدگان مبارک جاری می نمودند. در زمانی که امام (ره) در فرانسه به سر می بردند، چون ماه محرم فرا رسید، در روز تاسوعا امام از یکی از همراهان خواست روضه بخواند. او عرض کرد : آمادگی ندارم و حال و هوای پاریس به هیچ وجه مناسب روضه خوانی نیست. امام (ره) تاکید فرمود : فرقی نمی کند باید به همان صورت مجالس معمولی ایران، روضه بخوانی. وی ظهر تاسوعا در جمع خبرنگاران ایرانی و خارجی شروع به روضه خواندن کرد. ناگهان مشاهده کرد امام سخت مشغول گریه کردن است. برای کسانی که از کشورهای اروپایی آمده بودند، شگفت آور بود که مردی، پس از سالهای متمادی مبارزه در برابر استبداد و استکبار، روز تاسوعا بنشیند، و بگرید، اما امام به این تفاسیر وقعی نمی نهاد و لازم می دید آداب و رسوم محرم و ایام سوگواری در آنجا هم اجرا شود. امام (ره) چنان دلباخته و مشتاق اهل بیت و سیدالشهدا(ع) بود که هروقت روضه خوان یا مداحل اهل بیت (ع) را می دید، تمام قدبلند می شد، و نیز چون یکی از این افراد می خواست از نزدش برود، او را بدرقه می کرد. یک بار امام را در جماران دیدند که به جای صندلی بر زمین نشسته است، آن هم روز عاشورا و به احترام عزاداری امام حسین (ع) بود. امام خمینی (ره) با درسهای عملی اش به سوگواری ها مفهومی دیگر بخشید. وقتی گروهی از شبه روشنفکران به عزاداری و سینه زنی تاختند، شدیداً به ترویج سنت دیرینه عزاداری پرداخت. از نهضت حسینی و سوگواری برای آن حضرت دفاع کرد و فرمود :« سیدالشهداء را این گریه ها حفظ کرده است …هر مکتبی تا پایش سینه زنی نباشد … گریه کن نباشد … حفظ نمی شود.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.