هشت سال مدیریت حسن روحانی بر پرونده هسته ای ایران، شامل ۲ سال در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی در سال های ۸۲ تا ۸۴ در دولت محمد خاتمی و شش سال تاکنون در سمت رئیس دولت و تفویض مسئولیت مذاکرات از طرف خود به محمدجواد ظریف که از قضا در زمان مذاکرات سعدآباد هم عضو ارشد تیم مذاکره کننده بود، روز گذشته، نهایتاً منجر به کاهش بخشی از سطح تعهدات توافق شده با کشورهایی شد، که روحانی و تیمش در نظر داشتند از طریق تفاهم با آن ها هم چرخ سانتریفیوژهای هسته ای را بچرخانند و هم چرخ کارخانه های کشور را.
با توجه به عملکرد سه کشور اروپایی در مدت ۶۰ روز ضرب العجل ایران و اظهارات صریح روز یکشنبه عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای مبنی بر اینکه در صورت بی نتیجه بودن رفت وآمدها و رایزنی های دیپلماتیک، تهران گام سوم را برخواهد داشت، می توان تا حدی روند آتی تحولات پرونده هسته ای ایران را پیش بینی کرد و نتیجه گرفت که آیا در نهایت، راهبردی که منتقدان، آن را «سازش» می خواندند، هزینه ای کمتر از مقاومت برای کشور داشته است یا نه؟
سیدمحمود نبویان نماینده مردم تهران در مجلس نهم به عنوان کسی که همواره از ابتدای مذاکرات منجر به برجام، جزییات منتشر شده گفت وگوها و تفاهمات را دقیق مورد مطالعه قرار می داده و علاوه بر آن به واسطه مرور چندباره روند مذاکرات سعدآباد و رویدادهای مربوط به پرونده هسته ای ایران به ویژه با استناد به اظهارات خود حسن روحانی و سیدحسین موسویان دستیار ارشدش در آن مقطع، در قالب ۲ کتاب مفصّل «دیپلماسی هسته ای امنیت ملی ایران» و «روایت بحران هسته ای؛ ناگفته های یک دیپلمات» اِشراف نسبتاً کاملی بر زوایه دید این دسته از مسئولان پرونده هسته ای دارد، که حامی گفتمان موسوم به «تعامل» و «اعتمادساز» هستند.
نبویان در بخش اول گفت وگویش با تصریح بر اینکه روحانی و ظریف گرفتار عُجب، تکبّر و خود برتر بینی هستند و هیچ انتقادی را به خود قبول ندارند، گفته بود که در دوره نمایندگی خودم در مجلس، خشن تر و عصبی تر از وزیر خارجه فعلی کشور در میان وزرای کابینه ندیده است.
در ذیل گفت وگوی فارس را با این نماینده ادوار تهران می خوانید:
فارس: شما دقیقاً چه نقدی به راهبرد دولت یازدهم و دوازدهم در مذاکرات با غرب دارید؟
نبویان: یکی از اصول اساسی آقای ظریف و آقای روحانی عقب نشینی است. اساساً معنی شعار «اعتمادسازی» چیست؟ یعنی همیشه ما باید اعتماد آمریکا را جلب کنیم؛ یعنی ما مجرمیم. چرا آنها نباید اعتماد ما را جلب کنند؟ در حالی که این آمریکا بود که بمب اتم بر سر مردم ژاپن ریخت. آنها ما را تحریم کرده اند، آنها زیر تعهد خود در برجام زده اند. اعتمادسازی باید یک مسیر دوطرفه باشد یا یک طرفه؟
* شرط تنش زدایی چیست؟
جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه به دنبال تنش نبوده است، اما تنش زدایی منوط به این است که ما جلوی زیاده خواهی های دشمن بایستیم. آیا اگر ما جلوی چنین دشمنی با این سابقه یک قدم عقب برویم او هم عقب خواهد رفت؟ او در مقام جنگ است.
در این موقعیت، ما ۲ راه بیشتر نداریم. یا دست های خود را بالا ببریم که همان است که آقای ظریف و روحانی دنبال آنند، یا آنکه با ایستادگی و مقاومت حق خود را بگیریم و ضمناً اعتمادسازی دوطرفه هم صورت گیرد، در حالی که آقای ظریف و روحانی مقاومت را کنار گذاشتند و موجب شدند که آنها هر چه می خواهند از ما بگیرند.
* چرا شخصیت روحانی و ظریف این گونه است؟
آقای روحانی ۲۴ مرداد ۸۴ از شورای عالی امنیت ملی رفت و پرونده را به دست آقای لاریجانی داد. ۱۴ روز قبل از آن نامه ای به آقای البرادعی می دهد و می گوید «ایران درهای خود را با امضای پروتکل های الحاقی به سوی یکی از مداخله آمیزترین بازرسی های آژانس بین المللی هسته ای باز کرد و تمام مراکز را در اختیار آنها قرار داده است».
در این پروتکل حتی بازجویی از متخصصان نظامی کشورمان نیز از سوی ایران پذیرفته شده است. چه کسی این امتیازها را به آژانس داد؟ چرا شخصیت آقای روحانی و آقای ظریف، این گونه است که فقط مرد عقب نشینی هستند، نه مقاومت و دفاع از منافع ملی؟
* مردم، خود به عینه «هیچ» را لمس می کنند
آقای روحانی یک گزارش در قالب ۱۰۳۰ صفحه درباره وضعیت هسته ای ایران به آژانس ارائه داد و در آن صریحاً می گوید که از مقداری هم که آژانس از ما خواسته بود، بیشتر، امتیازات دادیم و صریحاً می گوید «تحت پوشش دادن فعالیت هایی که صریحاً فراتر از تعهدات اولیه ما بود». پس از ۲۰ ماه تعلیق کل فعالیت های هسته ای چه به دست آوردند؟ خود آقای روحانی پاسخ می دهد که متأسفانه در مقابل، اگر نگویم هیچ، ایران مابه ازای بسیار اندکی به دست آورد، بارها اقدامات اعتماد خود را افزایش داد و در عوض آن با قول های انجام نشده و درخواست های بیشتر مواجه شد.
فارس: این «هیچ» که آقای روحانی می گوید ۱۱ یا ۱۲ سال بعد از زبان رئیس بانک مرکزی دولت خود ایشان درباره نتایج برجام هم مطرح شد . . .
نبویان: حتی اگر آقای سیف هم این را نمی گفت الان خود مردم دارند این «هیچ» را به عینه لمس می کنند. از آقای روحانی و آقای ظریف همین الان هم اگر بپرسیم چه به دست آورده اید؟ چه خواهند گفت؟
* مگر دنیا پیش از مذاکرات از حقانیت ایران خبر نداشت؟
فارس: جواب هایی که می دهند از این دست است که دنیا به حقانیت ایران در موضوع انرژی هسته ای پی برد . . .
نبویان: مگر دنیا حقانیت ایران را نمی دانست؟ اصلاً دنیا یعنی چه کسانی؟ یعنی فقط این پنج کشور؟ اینها که همان سال های اول اجماع داشتند که ایران بمب اتم ندارد.
* دنیای مردم ایران با دنیای روحانی و ظریف تفاوت دارد
اگر می گویند دنیا یعنی اکثریت کشورها؟ چندین کنفرانس و بیش از ۱۳۰ کشور آمدند و از فناوری هسته ای ایران دفاع کردند. پس دنیا پیش از مذاکرات برجام هم مدافع فناوری هسته ای ایران بود. دنیای آقای روحانی، ظریف و عراقچی این پنج کشورند اما دنیای ملت ایران اینها نیستند و بسیار گسترده تر است.
آقای روحانی در نامه خود پیش از ترک شورای عالی امنیت ملی می گوید قول های هسته ای سه کشور اروپایی که در اکتبر ۲۰۰۳ درباره موضوعات هسته ای و امنیت منطقه ای به ما دادند، هنوز حتی از سوی آنها بررسی هم نشده است، با وجود آنکه ما همه انتظارات آنها را برآورده کردیم.
* روحانی از اروپا هیچ به دست نیاورد و توهین هم شنید
در همان ۱۴ مرداد که این نامه می آید اروپا پیشنهاد جدیدی به ایران در قالب آن می دهد و آن قدر این پیشنهاد بد بود که به قول معروف، دیگر خود مرده شور هم با حال مرده گریه کرد. آقای روحانی به غیرتش برخورد و جواب نامه ۱۴ مرداد سال۸۴ اروپا را نداد و درباره آن به صورت شفاهی به آنها گفت که پیشنهادهای شما شبیه کاپیتولاسیون است و بابت آنها باید از ملت ایران عذرخواهی کنید.
آنها در نامه شان گفته بودند که ایران باید کل صنعت هسته ای خود را تعطیل کند و آقای روحانی عصبانی می شود که شما حقوق ایران را نادیده گرفته اید و درصدد مرعوب ساختن ایران هستید و ادامه می دهد که پیشنهاد مذکور در حوزه تقاضاها از ایران بسیار طولانی اما در حوزه پیشنهادها به عکس، به گونه ای بسیار مضحک کوتاه است و آن را به کاپیتولاسیون تشبیه می کند، پس آقای روحانی در پایان دوره مسئولیت خود در شورای عالی امنیت ملی هیچ به دست نیاورد و در آخر، توهین هم شنید.
* آیا ۲ نوبت سپردن مذاکرات با غرب به این تیم کافی نیست؟
وقتی که می گوییم ایشان دچار عُجب است منظورمان اینجاست که با همه الفاظ و عبارتی که خود درباره پیشنهاد آخر اروپا به ایران به کار می برد، باز هم در کتابش می نویسد «ما کشور را از تهدید نجات دادیم، ما واقعاً قوی ترین نیروهای دیپلمات کشور را به کار گرفتیم»!
حرف ما با آقای روحانی و هواداران مذاکره به سبک ایشان این است که آیا دو نوبت سپردن عنان گفت وگوها با غرب درباره صنعت هسته ای مان در سال ۸۲ تا ۸۴ و ۹۲ به آن ها کافی نیست؟ اینها چند بار باید تجربه شوند؟
* نرمش قهرمانانه یک راهبرد حداقلی است
از زمان آغاز مطرح شدن پرونده هسته ای ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ۱۲ قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شده است …
فارس: خب، سوالی که اینجا مطرح می شود این است که عبارت «نرمش قهرمانانه» که رهبری در آغاز فرایند مذاکرات هسته ای در دولت یازدهم به کار بردند، چه تفاوتی با عقب نشینی های تیم آقای روحانی در سال های ۸۲ تا ۸۴ در برابر اروپا دارد؟
نبویان: مقام معظم رهبری با توجه به مخاطب خود سخن می گویند، یعنی اگر نیرویی دراختیار داشته باشد که اهل ایستادگی باشد، هیچ گاه از نرمش قهرمانانه سخن نمی گویند، اما اگر ببیند نرمش ذلیلانه در حال رخ دادن است، می کوشند که دست کم نرمش قهرمانانه صورت گیرد.
آقای روحانی و آقای ظریف در سال های ۸۲ و ۸۴ ثابت کردند که مرد عقب نشینی و تعطیل کردن هستند. از این رو رهبری از آنها می خواهد که دست کم نرمش قهرمانانه انجام دهند؛ یعنی اگر عقب نشینی هم انجام می دهند، از روی تاکتیک است و به قصد هجوم مقتدرانه تر به رقیب.
فارس: یعنی شما معتقدید که عقب نشینی های آقای روحانی و آقای ظریف در برابر خواسته های غرب اصلاً تاکتیکی نبوده و به قصد قدم بلندتر در آینده نبوده است؟
نبویان: نه، اصلا اینها و تیم مذاکره کننده شان در این مقام نیستند …
ما در کل ۱۲ قطعنامه از سوی شورای حکام داشتیم و پنج مسئول پرونده یعنی آقایان آقازاده، روحانی، لاریجانی، جلیلی و ظریف داشتیم. حال ببینید ۶ قطعنامه از این ۱۲ قطعنامه در دوران مسئولیت آقای روحانی در شورای عالی امنیت ملی (سالهای ۸۲ تا ۸۴) و ریاست جمهوری ایشان بوده است، یعنی هر وقت ایستادگی کردیم، قطعنامه های کمتری علیه ما صادر شد.
* روحانی اصرار دارد که موفق ترین مذاکرات تاریخ ایران را انجام داده است
همین آقایی که این عبارات را درباره آخرین پیشنهادهای اروپایی ها در دوران مسئولیتش در شورای عالی منیت ملی مطرح می کند، به جای اینکه در ادامه بگوید ما اشتباه کردیم که کار به این گونه پیشنهادها از سوی اروپا رسید، آنقدر تکبر دارد، می گوید راهی که انتخاب کردیم کاملاً درست بود.
حاصل مذاکرات ایشان در آن مقطع با سه کشور اروپایی چه بود؟ تعلیق همه فعالیت های غنی سازی هسته ای و به اذعان خودش، اجازه به آژانس جهت انجام گسترده ترین و بی سابقه ترین بازرسی ها از تأسیسات هسته ای جمهوری اسلامی ایران و نیز اجازه دسترسی به اماکن نظامی کشور که پس از همه اینها باز هم به گفته خودش، با پیشنهاد کاپیتولاسیون اروپا مواجه شد، با این حال ایشان اصرار دارد که «مسیری که در پیش گرفته بود درست بود و می نویسد ما باید به این راه امیدوار باشیم؛ موفق ترین مذاکره را در تاریخ سیاسی ایران، «ما» انجام دادیم»!
*روحانی پاسخ دهد که چرا اعضای تیم مذاکره کننده اش خارج از کشورند؟
آقای روحانی تصریح می کند که با وجود تبلیغات سال های اخیر و دروغ پردازی های مغرضان! مذاکرات تهران از موفق ترین مذاکرات تاریخ سیاسی ایران است. ایشان در ادامه در کتاب دیپلماسی هسته ای و امنیت ملی ایران نوشته است که؛ مذاکره کنندگان آن مقطع (۸۲ تا ۸۴) از برجستگان و زبده ترین افراد حقوقی کشور بوده اند و تیم مذاکره کننده مرکب از کارشناسان برجسته بود و جالب است که در پایان از آنها تشکر می کند با صراحت می گوید که بعضی از آنها اکنون در خارج از کشورند!
باید پرسید چرا بعضی از عناصر تیم مذاکره کننده هسته ای بعد از اتمام مسئولیت آقای روحانی در شورای امنیت ملی در خارج از کشور اقامت کرده اند؟
آقای روحانی در ادامه می نویسد که تیم مذاکره کننده ما به علت گذر از پیچیدگی ها و شناخت کامل عرصه آن مذاکرات و آشنا بودن به شیوه ها و فنون موفقیت آمیز گفت وگو تیمی قوی بود!
فارس: ایشان همین چند هفته پیش هم گفتند «از آنجا که تخصص مذاکره دارم، می گویم …»
نبویان: بله! دستاورد «هیچ» تخصص ایشان است …
من از آقای روحانی و محمد خاتمی رئیس جمهور وقت می خواهم که جواب دهند چرا با پذیرش پروتکل الحاقی کشور را به سمت جنگ بردند؟ البته آنها در پاسخ می گویند که بزرگترین دستاورد ما حفظ امنیت کشور بوده است! اما چگونه؟
آقای روحانی در ادامه در کتاب خود نوشته است «دستاورد ما حفظ امنیت کشور و تکنولوژی هسته ای بود. شرایط سال ۸۲ شرایط تهدید بود و اگر با اروپا توافق نمی کردیم پرونده مان به شورای امنیت می رفت و با مخاطرات زیادی مواجه می شدیم … استدلال ما این بود که با حداقل تعلیق غنی سازی اورانیوم، کشور را از خطر برخورد نظامی حفظ کنیم»
فارس: مگر آقای موسویان معتقد نبود که آمریکا به ۱۵ دلیل نمی تواند به ایران حمله نظامی کند؟ ایشان که در آن مقطع عضو تیم مذاکره کننده و بسیار نزدیک به آقای روحانی بود! آیا این دلایلش را به آقای روحانی منتقل نکرده بود؟
نبویان: این را باید از آقای موسویان و آقای روحانی پرسید…
آقای روحانی در ادامه می نویسد که با مذاکرات، کشور را از رکود اقتصادی نجات داده است، این به آن معناست که کشور در دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی از نظر اقتصادی قفل شده بود و آقای روحانی و آقای ظریف بودند که اقتصاد ایران را نجات دادند! آقای روحانی تأکید می کند که ستاد اقتصادی دولت وقت از رکود و وضعیت اقتصادی کشور اعلام نگرانی می کرد، در حالی که امروز هواداران آقای خاتمی می گویند دوره دوم ریاست جمهوری ایشان بهترین دوره اقتصادی تاریخ ایران است.
فارس: پس چگونه آقای روحانی می گوید که در دو سال اول دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی اقتصاد کشور قفل شده بود؟ و سؤال دیگر، اگر آقای روحانی که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی و در رأس تیم مذاکره کننده هسته ای بوده است توانسته است با توافق با اروپا کشور را از رکود اقتصادی نجات دهد و تورم را تک رقمی کند، چگونه امروز که رئیس جمهور است نمی تواند؟
نبویان: بله، جالب است واقعاً! …
آقای روحانی در کتاب دیپلماسی هسته ای و امنیت ملی ایران می نویسد، زمانی که من پرونده مذاکرات هسته ای کشور را دراختیار گرفتم، در کشور رکود اقتصادی حاکم بود و روابط ما با غرب به مشکل برخورده بود و حتی وام هم به ایران نمی دادند، از این رو کشور به لحاظ سیاسی، اقتصادی و حقوقی دچار چالش بود و در ادامه تصریح می کند که در واقع او و تیم مذاکره کننده بودند که بار را از روی دوش نظام برداشتند، فضا را آرام کردند، این یعنی که آقای خاتمی و تیم اقتصادی اش توان این کار را نداشتند!
* لاریجانی به اظهار نظر روحانی درباره خودش دقت کند
آقای روحانی در بخش دیگری از کتاب خود درباره مذاکرات هسته ای ایران و اروپا در سال های ۸۲ تا ۸۴ به کنار رفتن خود از مسئولیت مذاکرات و شورای امنیت ملی اشاره می کند و می نویسد، پس از من پرونده را به کسی تحویل دادند که تخصص ندارد! ما از آقای علی لاریجانی می خواهیم که به این اظهارنظر آقای روحانی درباره خودش دقت کند:
«رویکرد ما تعامل با دنیا بود اما رویکرد آن تقابل با دنیا بود و همه دنیا را علیه ما را شوراندند. آقای لاریجانی نظامی است. برای چه آمد ه است؟ دنیا نسبت به ایشان حساس است». آقای روحانی می گوید «اینها تخصص ندارند ولی ما تخصص داشتیم و با یک کلمه می توانستیم سرنوشت مذاکرات را تغییر دهیم».
فارس: مثال هم می زند در این باره؟
نبویان: بله!
می گوید تیم ما سه کلمه را به توافق اضافه کردیم و مشکل را حل کردیم … در آن مقطع اکثر مسئولان با از سرگیری فعالیت های هسته ای موافق بودند. آقای روحانی می گوید بدترین قطعنامه در زمان مسئولیت مهندس آقازاده صادر شد و پذیرش ترتیبات فرعی هم در آن دوره بود.
ایشان می گوید ما ۲ جریان کلی در مذاکرات داشتیم: ۱- جریان تعامل منتقدانه با جهان و ۲- جریان تقابل. این توصیف آقای روحانی از ۲ سال خودش و ۳ سال آقای لاریجانی است.
فارس: یعنی این واژه تقابل را نه درباره دوره آقای جلیلی بلکه خیلی زودتر از آن درباره دوره آقای لاریجانی به کار برده است . . .
نبویان: بله! آقای لاریجانی را اهل تقابل می خواند …
آقای روحانی در ادامه کتابش می گوید که از اواسط سال ۸۴ و آغاز دوره مسئولیت علی لاریجانی در مذاکرات، استراتژی تقابل به اجرا درآمد! مردم بشناسند در نظر آقای روحانی، آقای لاریجانی اهل تقابل است آقای روحانی در توصیف راهبرد آقای لاریجانی برای مذاکرات می گوید که تیم جدید مسیری را انتخاب کرد که با واقعیت صحنه بین المللی بسیار فاصله داشت و جالب است ایشان می گوید که روند قطعنامه های دوره مسئولیتم از نوامبر ۲۰۰۳ تا نوامبر ۲۰۰۴ نشانگر حل و فصل تدریجی مسائل بود اما در زمان دکتر لاریجانی، شیب منفی قطعنامه ها از زمان مهندس آقازاده هم بیشتر شد.
پس در دید آقای روحانی، آقای علی لاریجانی یک فرد غیر متخصص، اهل تقابل و ناوارد نسبت به فضای بین الملل است. آقای روحانی می گوید دلیل اینکه با تیم بعد از ما به گونه دیگری عمل کردند این بود که از رئیس جمهور وقت ناامید بودند. از سابقه آقای لاریجانی هم در سپاه هم خبر داشتند و نسبت به کشوری که کنش نظامیان در آن زیاد باشند، حساس بودند و اضافه می کند که جک استراو وزیر خارجه انگلستان می گفت که در دوره تیم قبلی، ما حرف های یکدیگر را می فهمیدیم و ضمناً تیمی بود که کارشناسی می دانست و اگر قولی به هم می دادیم می دانستیم که هر ۲ طرف به آن عمل می کنیم.
فارس: بعضی مطرح کردند که اگر آقای ظریف وا داده است و مصالح ملی را در برجام رعایت نکرده است چرا پس از استعفای اخیرش بیشتر از اصلاح طلبان، اصولگریان کوشیدند که وی را به وزارت خارجه برگردانند؟
نبویان: این دولت خیلی وقت است که چند تن از وزرایش به دنبال استعفا هستند، اما جواب این است که باید بمانید، چون مردم به شما رأی دادند، باید بمانید و کار کنید. شما شعار دادید که جناح رقیبتان اهل تقابل با دنیا و شما اهل تعامل هستید. تعامل هم یعنی سازش، یعنی هرچه اروپاییان گفتند ما گوش می کنیم. بسیار خب. حل کنید. مردم! ما با سازش با اروپا و آمریکا مشکلات شما را حل می کنیم. بسم الله حل کنید.
* دولت و وزرایش باید بر سر کار بمانند تا مردم نتیجه تفکر سازش را ببینند
چرا دوستداران انقلاب اصرار داشتند که آقای ظریف بماند، برای آنکه تفکری که اعلام می کند من بی عرضه ام و بدون توافق با عزت نمی توانم مشکلات کشور را حل کنم، این تفکر، تفکری نیست که به درد مردم بخورد، پس باید بماند و مردم ببینند نتیجه آن را.
رهبری سال ۸۲ می گویند اجازه مذاکرات دادیم که برای مردم تجربه شود این تفکر به تعبیر من غربگرا نمی تواند مشکلی از مردم حل کند. اگر به این جمله دقت کنیم متوجه می شویم که چرا امروز هم آقای ظریف باید بماند و استعفا هم ندهد؟ تا مردم ثمره تفکر او و رئیسش را ببینند و الّا بعداً آقای ظریف و روحانی می گفتند ما می توانستیم مشکلات را از طریق تفاهم با عزت حل کنیم اما بعدی ها آمدند و خراب کردند.
فارس: خب الان هم بحث اختیارات دولت و رئیس جمهور را مطرح می کنند، آقای روحانی چند بار گفته اند که اختیار تحقق همه مطالبات مردم در دست ایشان نیست . . .
نبویان: اختیارات یعنی چه؟ رهبری در برجام چند خط قرمز برای شما گذاشت؟ رعایت کردید؟ رهبری گفت تعهدات گام به گام باشد. گفته غنی سازی این جور باشد، آیا رعایت کردید؟ الان وزارت علوم، آموزش و پرورش، نفت که پول کشور دست اوست دست کیست؟ وزارت اقتصاد و مالیات هایی که از مردم می گیرد دست کیست؟ تقریباً کل مملکت دست دولت است. آیا رؤسای دانشگاه ها را جریان به قول شما تندرو منصوب می کند؟
فارس: خب، هواداران دولت می گویند که نهادهای انتصابی دست دولت نیست و بسیاری از حوزه ها در دست دولت است . . .
نبویان: آیا رؤسای دانشگاه ها را سپاه منصوب می کند؟ آیا وزیر خارجه، آقای ظریف را سپاه منصوب کرده است؟ آقای زنگنه را چطور؟
* زحمتش را سپاه می کشد، روحانی و زنگنه می روند برای افتتاح
بگویند سپاه کجا دخالت می کند؟ من چند ماه پیش رفته بودم بندر عباس، به من گفتند بیا در ستاره خلیج فارس سخنرانی کن. من خیلی تعجب کردم، چون من که موضعم مشخص است، ولی وقتی رفتم دیدم کلاً در دست بچه های سپاه است. ۷۰۰ عضو دارد که دارند زحمت می کشند که در پالایشگاه بنزین تولید کنیم، اما موقع افتتاح، زنگنه و روحانی می روند برای افتتاح.
آیا این معنی دخالت سپاه است؟ اگر سپاه برود کنار، آقای روحانی و آقای ظریف بگویید آیا یک کار عمرانی انجام می دادند؟ الان مردم فو ق العاده تحت فشارند. دولتی ها و حامیان دولت در توجیه می گویند به خاطر ترامپ است، اما چهار سال اول که چند کارخانه تعطیل شد، آن زمان که اوباما بود و بعد اساساً چه چیزهایی ربط به ترامپ دارد؟
شما که قبل از سال ۹۲ می گفتید علت ۲۰ درصد مشکلات اقتصادی مربوط به تحریم ها است و ۸۰ درصد از سوءمدیریت است. چگونه الان ۱۰۰ درصد مشکلات ناشی از تحریم ها است؟ اینکه شما ۱۸ میلیارد دلار را در یک ماه معلوم نیست به چه کسانی توزیع می کنید؟ اینکه ۶۰ تُن طلا را نابود می کنید و کارخانه ها را تعطیل کردید به خاطر ترامپ است؟
اگر ما تحریم هستیم، پس چرا این قدر واردات داریم؟ وقتی واردات می کنید باید پول را منتقل کنید، چگونه پول را منتقل می کنید؟ همین الان مگر ترامپ نیست؟
اگر ترامپ دشمن است، چرا دولت ما به او کمک می کند؟ چین در مقابل آمریکا ایستاد و آمریکا برای یک قلم صادراتی چین به آمریکا تعرفه گذاشت. در مقابل، چین برای ضربه زدن، کارشناسی کرده و ایستاده است اگر مذاکره می کند، ضمناً در مقابل آمریکا می ایستد. دیده که بیشترین واردات سویا را از آمریکا دارد، آمد واردات را قطع کرد، در نتیجه جواب افزایش تعرفه آمریکایی ها را داد و به علاوه، محصول سویا روی دست کشاورزان که اکثریت را در ایالات حامی ترامپ باقی می ماند و برای دوره بعد برای انتخاب مجدد او مشکل ایجاد می کند.
دولت آقای روحانی رفته است از آمریکا سویا ۳۰۰ هزار تن از آمریکا وارد کرده است در حالی که نیاز ما ۶۰ هزار تن بوده است. آقای روحانی جواب دهد که چه کسی این قرارداد را امضا کرده است؟ و پول آن را چگونه پرداخت می کند؟ مگر نمی گویید که نمی توانیم پول منتقل کنیم؟ این چه سیاستی است؟ دشمن دارد به ما ضربه می زند، آن وقت ما به او کمک می کنیم؟ … خب مذاکره هم کردید، برجام چه شد؟ مذاکره کننده چه کسی باید باشد؟