در کنار اسامی ای چون کامران باقری لنکرانی، سیّد پرویز فتّاح و پرویز داوودی، او نیز از جمله افرادی بود که با روی کارآمدن دولت محمود احمدی نژاد، در سطح نخست مدیریت کشور، بروز و ظهور یافت.
صادق محصولی نیز از حیث جدایی و فاصله گیری از احمدی نژاد، سرنوشت همان افراد را پیدا کرد. البته فاصله گرفتن او از احمدی نژاد، منجر به یک کنش سیاسی شد؛ جایی که به همراه همفکرانش تصمیم گرفت برای بر دوش گرفتن عَلَمی که محمود احمدی نژاد از نیمه های دور دوم ریاست جمهوری خود بر زمین گذاشته بود، «جبهه پایداری انقلاب اسلامی» را تأسیس کنند.
گفت وگو با صادق محصولی که این روزها در قامت قائم مقام جبهه پایداری ایفای نقش می کند، علاوه بر آسیب شناسی دولت حسن روحانی، ۳ دسته دیگر آسیب شناسی را شامل می شود؛ آسیب شناسی جریان اصول گرا، آسیب شناسی جریان اصلاحات و در نهایت آسیب شناسی جبهه پایداری.
اعتقاد محصولی درباره اصلاح طلبان این است که آن ها نیازمند رجعت به ارزش ها هستند و اگر این کار را انجام دهند، مورد استقبال اصول گرایان قرار می گیرد.
او با اشاره به عملکرد دولتِ مؤتلف اصلاح طلبان، این سؤال را نیز می پرسد که چرا کسانی که تکرار می کردند، این روزها ساکت هستند و صدایی از آن ها شنیده نمی شود؟
قائم مقام جبهه پایداری به ضعف رسانه ای تشکّل متبوع خود اشاره می کند و می گوید: جبهه پایداری حتی هزار تومان هم از جایی پول نمی گیرد.
او این را قبول می کند که جبهه پایداری نتوانسته آن طور که باید انتظارات را برآورده کند.
آنچه پیش رو دارید، متن کامل گفت وگوی خبرگزاری فارس با صادق محصولی، وزیر کشور دولت نهم است.
سؤال نخست ما درباره با خود شماست. برخلاف بسیاری از چهره های سیاسی، ظهور و بروز رسانه ای شما، بویژه در فضای مجازی کم است. آیا علت خاصی دارد؟
محصولی: این مقداری برمی گردد به روحیات. شاید برخی تمایل بیشتری به حضور در رسانه داشته باشند. یک مقدار هم به این برمی گردد که تکلیف خیلی از رسانه ها در فضای مجازی کشور معلوم نیست؛ از اینستاگرام گرفته تا توییتر. اینکه استفاده از آن ها مُجاز است یا نه. وضعیت آشفته ای است؛ می بینید یک نفر صفحه دارد بعد توییتر یا اینستاگرام آن را می بندد. چیزی که آدم یقین کند اینجا می تواند به طور مستمر فعالیت داشته باشد وجود ندارد. البته برخی از دوستان ما در این شبکه ها حضور دارند و تشخیص هم این بوده که به عنوان جبهه (پایداری) حضور داشته باشیم، ولی خود من تا حالا به این جمع بندی نرسیده ام.
آقای محصولی! جامعه ما در شرایط خاصی قرار دارد. آمریکا شدیدترین فشارها را علیه ملّت ما اعمال می کند و اقدامات بی سابقه ای نظیر تروریستی خواندن سپاه و تحریم نفتی را انجام می دهد. تا اینجا شاید خیلی برای مردم محل نگرانی نباشد، چون از ابتدای انقلاب مواردی از این قبیل را به کرّات تجربه کرده اند. موضوعی که مقداری محل نگرانی است، این است که برخی معتقدند دولت ما تحرّک آنچنانی از خود در حل مشکلات داخلی نشان نمی دهد و این در حالی است که ما دو سال دیگر با این دولت سر و کار داریم و احتمالاً همین وضعیت را خواهیم داشت. در چنین شرایطی شما چه افق روشنی را پیش روی ملت می بینید و ظرفیت های نظام برای عبور از این وضعیت را چه می دانید؟
محصولی: مطلبی که فرمودید ابعاد وسیعی دارد. تحلیل شرایط فعلی کشور دارای ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی است که تک تک می شود نسبت به آن ها بحث کرد. منتها اگر بخواهیم موضوع را کلی مطرح کنیم باید گفت که متأسفانه مردم خیلی چشم امیدی به دولت فعلی ندارند که کاری در جهت حل مشکلات انجام شود و علّت عمده آن هم به نگاه دولت برمی گردد نه توانایی اش.
اینکه دولت توانایی ندارد بحث فرعی است و واقعیت غیر قابل انکاری است، منتها فرع بر دلیل اصلی است. اگر نگاه دولت درست باشد ولو با مدیریت ضعیف، می توان به سمت هدف رفت ولو با سرعت کم. ولی این پسرفت در ارتباط با مسائل اقتصادی و غیره، نشان دهنده نگاه دولت است که آن هم یک اصل است و برمی گردد به اینکه متأسفانه علی رغم تأکیدات مکرر رهبر معظّم انقلاب، دولت به توانایی های داخلی اعتماد ندارد و از اول که روی کار آمد گفت چرا با این و آن مذاکره کنیم؛ برویم با همان کدخدا مذاکره کنیم. بارها تذکر داده شد از طرف رهبر انقلاب و گروه های انقلابی که این راه قبلاً رفته شده و اینها به وعده هایشان عمل نمی کنند.
نهایتاً آنقدر روی این موضوع در فضای اجتماعی و سیاسی و افکار عمومی با دوقطبی سازی های کاذب مانور دادند که به نوعی یک زاویه راهبردی در فضای عمومی با نظر کلان حاکمیت در تحقق منافع ملّی را تا حدودی رقم زدند و رهبر انقلاب هم علی رغم تأکیدات مکرر نتایج منفی مذاکره با آمریکا، اجازه دادند مذاکره بشود تا حداقل برای خیلی ها روشن شود. نتیجه مذاکرات هم شد برجام و الان برجام یعنی هیچ.
ما هیچ نتیجه ای از برجام نگرفتیم، هیچ! بله؛ می شود فرعیاتی را به عنوان نتیجه در نظر گرفت؛ از جمله اینکه خیلی از مردم متوجه شدند که پیش بینی رهبری درست بود و اگر قبلاً هم شک داشتند که به امثال آمریکا و اروپا نمی شود اعتماد کرد، الان دیگر شک ندارند.
نکته مهم دیگر اینکه وقتی دولتی با نگاه و تفکر وابستگی به غیر، به دنبال حل مسائل باشد، چون اعتماد به نفس ندارد موفقیت های نظام را هم نمی تواند درست درک و استفاده راهبردی دقیقی در مواجهه با حریف داشته باشد، لذا اگرچه دشمن، واقعیت جمهوری اسلامی و توانمندی های کلان را دیده و درک کرده و در معادلات منطقه و بین المللی ناگزیر به درک و تنظیم خود با این سطح است، اما دولت فعلی از این قدرت و توانمندی های استراتژیک استفاده حداقلی هم نمی تواند بکند، چون نمی خواهد اعتماد به نفس ملّی مبتنی بر توانمندی های داخلی را بفهمد.
ما باید تمام توجه را در وهله اول به توانایی های داخلی و جوان ها و دانشمندهای خودمان که کم نیستند و مشکلات مختلف را در مقاطع مختلف از پیروزی انقلاب و جنگ گرفته تا تثبیت انقلاب و مقابله با ترور و کودتا و انواع و اقسام گروه های خلق مسلمان و ضد انقلاب کُرد و عرب و خلق ترکمن حل کردند، معطوف کنیم. جوانانی که در مباحث دیگر نرم افزاری و جنگ نرم به عنوان افسران جنگ نرم ملّت در صحنه حاضر می شوند و می توانند از عهده خیلی از مواردی که دشمن درصدد لطمه به ماست، برآیند. خب دولت می توانست با توجه به این ظرفیت ها، اگر نگوییم همه توجه، حداقل نصف توجهش را به توانایی های داخل معطوف می کرد که متأسفانه نکرد.
دولت از ابتدا دوگانه ها و دوقطبی های کاذبی را مطرح کرد تا توجه مردم را از مسائل معیشتی و اقتصادی به مسائل کاذبی منحرف کند. نتیجه اش را هم داریم می بینیم. دولت الان به نقطه ای رسیده که به عبارتی می شود گفت در شُرُف «اشباع ناکارآمدی» است. یک وجه این ناکارآمدی توانایی مدیریتی است، مثلاً فردی که به عنوان وزیر مسکن به کار گرفته شده بود، بعد از پنج شش سال که وعده مسکن اجتماعی را داده بود، نه تنها یک مسکن اجتماعی نساخت بلکه یک نفر هم ثبت نام نکرد تا بگوییم در آینده دیگران خواهند ساخت. آن وقت یکی از گزینه های نزدیکان دولت برای شهرداری، همین آقاست که در روز خداحافظی می گوید من افتخار می کنم یک مسکن مهر را هم نساختم. این یعنی ناتوانی دولت. منتها ناتوانی اجرایی دولت، صرفاً معطوف به این توان مدیریتی از جهت کمّی نیست. خود ما در مقاطع مختلف مدیر بوده ایم. بنده از قبل از اینکه جنگ شروع شود فرماندار و معاون استاندار بودم. بعد که جنگ شده وارد سپاه شده ایم و جبهه و مسئولیت های نظامی و بعد هم در دور اول آقای هاشمی من معاون وزیر بوده ام.
اینکه مثلاً ما می بینیم عموماً نگاه دولت اتکاء به خارج از کشور است این اتکاء، یکی از بروز و ظهورهایش همین قضیه برجام است یا فرض کنید درباره مباحث اخیرCFT و پالرمو و… این همه فشار برای چیست؟ با اینکه تجربه برجام را ما به عینه داریم و خود وزیر می گوید هیچ تعهدی نمی دهیم بلکه هدف ما از تصویب این لوایح این است که بهانه ها را کم کنیم. خب چه تضمینی می توانند بدهند؟ باز تضمین آقای کری را بدهند؟ اینجا واقعاً مسئله این است که جوانی که می خواهد شغل پیدا کند، کل پله های سازمان ها و ادارات را بالا و پایین می رود و آخرش هم دست خالی برمی گردد. منظورم صرفاً کار دولتی نیست؛ هر کسی هم که بخواهد یک کار تولیدی کوچک بزند، همین مشکلات را دارد. همه این ها برمی گردد به نوع نگاه دولت.
گاهی هم مسائلی از قبیل شورای نگهبان و نظارت استصوابی و … را پررنگ می کنند و می گویند اگر نظارت نبود فلان کار را انجام می دادیم. الان خودشان می گویند فلان نماینده به جای اینکه مؤثر باشد تبدیل به یک نقطه منفی شده است، یا فلان نماینده چرا هیچ تجربه ای ندارد؟ این ها را خودشان در رسانه ها می نویسند. بعد حالا اگر قبول هم بکنیم و بگوییم که بله؛ آقای عارف یا دیگران جزء لیست اصلی شما نبوده اند و به خاطر اینکه از فیلتر شورای نگهبان رد شوند این ها را معرفی کرده اید، خب شورای شهر که اینطور نبود و نظارتش دست مجلسی بود که خودتان در آن بودید. نتیجه اش چه شد؟ انتصاب سه شهردار در عرض چند سال؛ و این یعنی عدم کارآمدی و اشباع ناکارآمدی.
می گویند باید به خانم ها توجه کنیم و اصول گراها به زنان توجه ندارند. خب چه کسی دست این ها را برای روی کار آوردن زنان بسته بود؟ مجلس که دست خودشان بود. هر کسی را هم معرفی می کردند رأی می آورد. چرا این ها که اینقدر ادعا داشتند، حتی یک خانم را به عنوان وزیر انتخاب نکردند؟ در دولت گذشته که این ها مخالفش هستند، وزیر خانم داشتیم. الان که ناکارآمدی آقایان اینطور خودش را نشان داده، به نظر ما اگر بانوانِ قابل و توانمندی وجود دارند، به عنوان وزیر به کار گرفته شوند. ولی متأسفانه کار اصلاح طلبان فقط شعار است. دوقطبی های کاذبی نظیر اینکه خانم ها بروند ورزشگاه یا نروند همه اش برای به حاشیه راندن مشکل اصلی مردم یعنی معیشت و اقتصاد است. وگرنه خودشان به عنوان دولت و مجلس بیایند مقدماتش را فراهم کنند. اینجا که هیچ مانعی نیست چه می گویید؟
شما سن دولت را نگاه کنید. یا مثلاً بحث امنیتی بودن دولت را مطرح می کردند که دولت نباید امنیتی باشد و… امّا چه اتفاقی افتاد؟ امنیتی تر از همه دولت ها دولت فعلی است؛ از وزرا گرفته تا استانداران. نه در دولت هاشمی، نه خاتمی و نه احمدی نژاد این تعداد نیروی امنیتی در راس دولت وجود نداشته است. البته این به معنی تقبیح نیروهای امنیتی نیست. نیروهای امنیتی زحمت کشیده اند و عزیز هم هستند. بحث سر دوقطبی سازی های کاذب است. اگر شما می گویید فلان کار در دولت گذشته غلط است، خودتان چرا همان کار را انجام می دهید؟ اگر انتقاد به عدم شفاف سازی بود چرا خودتان مدام پنهان کاری می کنید؟ اگر نسبت به بالا بودن نقدینگی انتقاد داشتید، خودتان چرا نقدینگی را ۱۰ برابر کردید؟ همه این ها نشان دهنده این است که فقط و فقط شعار و فرافکنی می کنند. طبیعتاً هم نتیجه ای در بر ندارد.
می خواهم عرض بکنم که این مباحث بیشتر به نگاه دولت ها برمی گردد تا توانایی فلان استاندار یا وزیر یا شخص آقای جهانگیری که به عنوان معاون اول، دلار ۴۲۰۰ تومانی به نامش ثبت شد و این هم نتیجه اش شد. حالا چه کسی پاسخگو است؟ همین آقایی که این کار را می کند بعد می گوید من نمی توانم منشی خودم را عوض کنم. اگر دروغ نیست چرا استعفا نمی دهی؟ چرا الان که بعد از پنج شش سال زمان پاسخگویی است پاسخ نمی دهی؟ دولت حتی ماه ها سخنگو تعیین نمی کند تا پاسخگو نباشد. برنامه روز دانشجو می گذارد و حتی نمی تواند پاسخگوی دانشجویان طرفدار خودش باشد چه برسد به دیگران. این چه پاسخگویی و انتقادپذیر بودنی است؟
بالاترین شکایت دولت ها از مطبوعات مربوط به این دولت است. این نشان دهنده این است که نگاه نگاه اسلامی نیست. نگاه اگر اسلامی باشد به حرفی که می زند عمل می کند. اینجا یک حرف می زند جای دیگر طوری دیگر.
در مقوله «چه باید کرد» و برون رفت از وضعیتی که شما ترسیم کردید، پیشنهادتان چیست؟
محصولی: امّا اینکه حالا چه باید کرد؟ باید برگردیم به توانایی های جوانان خودمان. اینجا دو بحث وجود دارد؛ یکی برمی گردد به سیستم کشور. ما کشوری داریم که بر مبنای دموکراسی و مردم سالاری دینی پایه گذاری شده است. این یعنی چه؟ یعنی مسئولین با رأی مردم انتخاب می شوند. بنابراین مردم طبیعتاً باید در انتخاب های خود بیش از پیش دقت کنند و تحت تأثیر فضاسازی هایی که می گفتند اگر گروه مقابل بیاید، در پیاده روها دیوار می کشد و یا دلار پنج هزار تومان می شود قرار نگیرند.
ببینید یک سیل می آید، بعد می بینند که این هایی که ادعایی هم ندارند؛ یعنی افراد متدین و انقلابی، بلند می شوند و آستین و پاچه شلوار را بالا می زنند، چکمه می پوشند و از دانشجو گرفته تا طلّاب و مردم عادی همه جمع می شوند.
مردم به عینه می بینند که اگر گروه هایی با دیدگاه انقلابی مثل همین هایی که در سیل کمک کردند، دولت را در دست بگیرند و همین مدل در دولت پیاده شود، مملکت گلستان می شود. هرچقدر هم تا حالا پیشرفت کرده ایم با اقتباس از این نگاه بوده است. هرچقدر هم پسرفت کردیم ناشی از نگاه به غرب و لیبرالیسم بوده است. ما در صنایع موشکی، نانو تکنولوژی، سلولهای بنیادی، صنایع فضایی، صنعت هسته ای و … در سایه این نگاه، پیشرفت کرده ایم.
مردم وقتی این حضور بی ادعای بسیجی ها و انقلابی ها را می بینند می گویند اینها که جز بیل قدرتی ندارند؛ حالا اگر قدرت به دستشان بیاید چه می کنند. قطعاً این روحیه را به مناطق محروم تزریق می کنند. پروژه های نیمه تمام را تمام می کنند، اشتغال ایجاد می کنند و به جای اینکه چشم شان به بیگانه باشد به توانایی های جوانان و دانشگاهیان برای رونق تولید و شکوفایی صنایع و معادن کشور تکیه خواهند کرد.
الان معلوم نیست وزیر صنعت ما کجای کشور است؟ مجلس معلوم نیست کجاست؟ چند ماه است پراید از ۲۰ تومان به ۵۰ تومان رسیده است؛ چرا کسی کاری نمی کند؟ این ناشی از چیست؟
در یک تحلیل و جمع بندی کلی باید گفت که ایده دولت برای اداره قوه اجرایی کشور شکست خورده است و دولت بایستی با درک مشکلات مردم، ضمن پذیرش این واقیعت، به سراغ پیشنهادات و ایده های جایگزینی که مسائل مردم را بتواند حل کند برود، البته در عمل و نه در شعار. این موضوع تا حدی اهمیت دارد که می توان این درخواست را به عنوان یک مطالبه عمومی از چهره های مردمی که درگیر مشکلات هستند فهمید و البته اگر این اتفاق رخ دهد، می توان به حل مشکلات اجرایی کشور امید داشت.
بُعد دیگر این است که نیروهای انقلابی، در جهت بصیرت افزایی و اقناع جامعه کمک کنند و هم با موضع گیری های صحیح و هم در عمل، ادعاهای خود را اثبات کنند. یکی از ایرادهایی که به دوستان ما وارد است این است که بعضاً در جمع های خودشان افرادی وجود دارند که خلاف آن چیزی که ادعا می کنند رفتار می کنند. اگر این طور شد، باورپذیری اش برای مردم کم می شود. ولی وقتی شما ادعا نکنی و بروی عمل کنی، دیگر خیلی نیاز نیست تبلیغ کنی. مبتنی بر همین رویکرد است که شما فرد سیل زده را می بینید که در تلویزیون می گوید من و خانواده ام به روحانیت توهین می کردیم و مسخره می کردیم و حالا از تهِ دل ابراز ارادت می کند؛ می گوید این با دست خودش، کاسه توالت منزل من را تمیز کرده است. حالا این چه تکلیف قانونی و اداری داشته است؟ هیچ؛ الّا همان تعصب اسلامی و انقلابی و میهنی. خب ما به این توانایی هایی که داریم توجه نمی کنیم و می گذاریم کنار، و چشم مان به این است که آمریکا چه خواهد کرد. بعد می گویند نگران نباشید؛ آقای کری تضمین کرد. نتیجه اش هم می شود همین.
یکی دیگر از آسیب هایی که داشته ایم درست عمل نکردن دوستان خودی بوده است که نتایج نامطلوبی در پی داشته است. ببینید! شما می آیید به عنوان اصول گرا اعلام می کنید که ما برجام را قبول نداریم به این دلایل. بعد وقتی لیست نامزدهای مجلس را می دهی، کسی که از برجام حمایت جانانه کرده را در کنار کسی که مخالف صددرصد برجام است قرار می دهی. مردم چه می گویند؟ از این احساس صداقت می کنند یا دوگانگی؟ من سؤال می پرسم.
این، نمونه رفتارهای بعضی دوستان است که مردم را گمراه می کند والّا ما اگر درست عمل کنیم، همانطور که در جبهه های جنگ عمل می شد، مشکلی پیش نمی آید. طرف بلند می شد می آمد جبهه، مثل مجید سوزوکی فیلم اخراجی ها، طرف با فکر دیگری می آید ولی وقتی فضا را می بیند عوض می شود. ما باید این کار را بکنیم. این کار در توان ما هست. منتها وقتی به عنوان نیروی انقلابی و نیرویی که حزب اللهی و متدین است، خدای ناکرده مردم در رفتارمان دوگانگی و عدم صداقت ببینند دیگر نمی گویند ۱۰ درصد از این ها اینطور است، آن بروز و ظهوری که می بیند مهم است. دشمن هم روی همان ۱۰ درصد تمرکز می کند. من نمی گویم فقط خالص ها را بیاوریم و جذب کنیم … نه اشتباه نشود؛ من می گویم حتی باید سراغ کسانی که به نیروهای انقلابی توهین می کنند هم برویم و باید با آن ها هم صحبت کرد، چرا که ضمیر مردم پاک است، الّا آن هایی که «فی قلوبهم مرض» هستند.
بروید حق و حقیقت را بگویید و می بینید که می پذیرند. منتها نه اینکه عملت خلاف گفتارت باشد. الان بسیاری از مسئولین عمل شان طوری بوده که در دل بسیاری از مردم جا باز کرده اند. کسی که مثلاً به مخالف مسئول قبلی رأی داده، الان نظرش برگشته. برای چه؟ من می گویم مردم به عملکردها نگاه می کنند.
نیروهای انقلابی باید با مردم صادقانه برخورد کنند نه شعاری، و رفتارشان طوری باشد که مردم باور کنند که این اگر می گوید مخالف برجام است، واقعاً مخالف برجام است نه اینکه کاسبی کند و بخواهد هم مخالفان برجام را راضی کند و هم موافقان برجام را؛ به ۲ نفر گفته شما مخالف باشید و به ۲ نفر دیگر گفته موافق باشید. در حالیکه اینطور نیست و آن دو نفر خودشان مخالف و موافق هستند و از بیرون مهندسی نشده است. ولی نتیجه لیستی که ما می دهیم این است؛ تعارض.
بعد می بینید یک نفر که معلوم نیست اصلاً چه سابقه ای دارد، رأی بالایی می آورد و نفر اول ما کم تر از او رأی می آورد؛ اینها باید درس عبرت باشد. بنابراین بایست گام دومی که حضرت آقا فرمودند و مفصل هم هست و در این جلسه فرصت نمی کنیم خیلی به آن بپردازیم مبنا قرار گیرد و خالصانه و صادقانه با مردم وارد کار شویم.
دوستان نباید راه های گذشته که توامان با شکست در انتخابات بوده را دوباره تکرار کنند که متأسفانه وارد شده اند و دوباره تکرار می کنند.
ما امروز، برنامه های زیادی در رابطه با مسائل اقتصادی و حتی زیرمجموعه شان؛ از صنعت گرفته تا نفت و کشاوری داریم…
مشخصاً خود جبهه پایداری برنامه دارد؟
محصولی: بله. ولی این دولت اصلا قائل به همکاری نیست. چند بار هم گفته ایم که حاضریم جلسه بگذاریم و برنامه ها را کامل ارائه بدهیم تا اجرا کنید. چرا که اگر این دولت موفق و پیروز شود ما خوشحال می شویم نه اینکه زمین بخورد. برای اینکه اثر منفی آن به کل نظام برمی گردد. بارها در بیانیه ها و سخنرانی هایمان گفته ایم حاضر هستیم با آقایان درباره برنامه های کارشناسی و فنی بحث کنیم، قبول ندارند. حتی در آن حدی هم که خودشان می گویند هم اعتنا ندارند، به طوری که حتی برای استماع صحبت های کارشناسی وزیر خودشان هم وقت نمی گذارند. در نتیجه می بینید وزیر دولت فعلی به خاطر اینکه ماه ها وقت ملاقات با رئیس دولت می خواسته و لذا بعد از بیش از یکسال بی اعتنایی رئیس جمهور، مجبور به استعفا می شود.
اینکه دولت نشان داده گوش شنوا ندارد بحث دیگری است، ولی این برنامه ای که شما فرمودید، الان تمام اقطاب جریان انقلابی چه جبهه پایداری چه جریان های دیگر همه تقریباً می شود گفت برنامه دارند. نکته ای که به نظر می رسد همانطور که حضرت آقا تأکید دارند، انسجام تشکیلاتی جریان انقلابی است تا منجر به این شود که یک برنامه واحد داشته باشند، چه برای خودشان چه اداره کشور. الزامات این انسجام تشکیلاتی را چه می دانید؟ اگر دولت با یک برنام منسجم از سوی جریان انقلابی روبه رو شود، نه با چندین برنامه بهتر نیست؟
محصولی: این نکته ای که فرمودید را من مقداری باز می کنم. اینکه ما می گوییم برنامه، مقداری فراتر از این بحثی است که شما مطرح کردید. ممکن است برخی دوستان یا گروه ها در موضوعی خاص، نقطه نظرات و پیشنهاد های اصلاحی داشته باشند که خیلی هم خوب است. این که عرض می کنم، یک برنامه جامع در ابعاد مختلف و کار شده است. دوستان ما خودشان در دولت بوده اند و در بخش های مختلف کار کرده اند. اینطور نبوده که فقط افرادی که در شورای مرکزی هستند، روی آن کار کرده باشند، بلکه تمام آن هایی که می توانستند دلسوزانه به ما کمک کنند و در برنامه مشارکت داشته باشند به کار گرفته شده اند و برنامه ها را در بخش های مختلف تنظیم کردیم و جزوات خوبی هم تنظیم کرده ایم.
اجماع این برنامه با گروه های خودی کار خیلی سختی است. ما بحث انسجام تشکیلاتی را در بین گروه ها نمی بینیم. گروه های خودی هنوز درگیر موضوعاتی مانند شیخوخیت و اینکه این پدربزرگ جریان است و … هنوز درگیر این چیزهای مقدماتی هستند. با اینکه بارها تجربه کرده اند که این روش ها نتیجه نخواهد داد. بارها هم گفته ایم که روش های ناموفقی که قبلاً تجربه شده را مجدداً تجربه نکنند. اینکه یک نفر را مدنظر داشته باشند که مسئول بشود بعد بالا و پایین مدل را طوری بچینند که منتهی به آن فرد بشود، نتیجه اش همین انتخابات های گذشته می شود.
ما نباید از اصلاح طلب ها انتظار داشته باشیم. آن ها یک اعتقاد و مرامی دارند که اعلام کرده اند و نشان هم می دهند؛ آن ها که ادعای اصولی بودن ندارند. شما باید از آن کسی انتظار داشته باشی که ادعا می کند من انقلابی و اصول گرا هستم ولی متأسفانه اصولی عمل نمی کند. وقتی به اصول می رسد پای بده بستان وسط می آید. نتیجه آن این است که مردم در انتخابات سرگردان می شوند.
شما باید با برنامه و روش خود، بتوانی آن قشر خاکستری را متقاعد کنی که اگر می خواهید مشکلات کشور حل شود باید «انقلابی» روی کار بیاید. اگر بخواهید آزادی باشد و مطبوعات آزاد باشند باید فرد انقلابی روی کار بیاید. اگر می خواهید آرمان عدالت تحقق پیدا کند و به معنای واقعی به مرم توجه شود باید دنبال گفتمان اصیل انقلاب بود.
در صورتی که نتیجه دیدگاه غربگراها خلاف خواست مردم است. این جریان می گویند آمریکا با یک بمب کشور ما را «کُن فَیَکون» می کند؛ همان صحبت آقای ظریف. یعنی آقای ترامپ! تو زور بگو تا ما عقب نشینی کنیم. مردم دوست دارند امنیت داشته باشند و معیشت فراهم باشد و مطبوعات بتوانند روشنگری کنند و منتقدانه بنویسند و از طرف مسئولان انتقادپذیری وجود داشته باشد. مردم دوست دارند به محرومان رسیدگی شود. اغلب مردم، جزء آن هایی نیستند که به شکل رانتی سرمایه های کذایی به دست آورده اند. لذا ما در این زمینه های روشنگری، بیشتر باید فعّال باشیم. آن هم بیشتر به صورت عملی و نه صرف گفتار.
به نظرم همین مقدار، کافیست. نمی خوام به مباحث ریز جمنا و مسائل و مشکلاتش اشاره کنم. هر چقدر فضا را به سمتی ببریم که به حل مشکلات اصلی کشور کمک کند که ناشی از اشباع ناکار آمدی دولت است و باعث شده مردم به این وضعیت سخت معیشتی دچار شوند بهتر است.
اصلاح طلبان از سال ۹۲ قاطعانه از روحانی حمایت کردند و نقطه اوج آن هم انتخابات ۹۶ بود. ولی کم کم مدتی است شروع به انتقاد از دولت کرده اند. این مواضع را چگونه ارزیابی می کنید و به نظر شما آیا اصلاح طلبان موفق می شوند تا انتخابات مجلس خودشان را از آقای روحانی مبرّا کنند؟
محصولی: این موضوع به نکته ای برمی گردد که قبلاً اشاره کردم مبنی بر اشباع ناکارآمدی در دولت. این آش آنقدر شور شده که خود اینها هم که تضمین تکراری می دادند، سرمایه اجتماعی خود را در حال زوال می بینند. چرا؟ چون خود اصلاح طلب ها هم متوجه شدند که با دولت ضعیف روبرو نیستند، بلکه با دولت ناکارآمد به معنای اَتَمِّ کلمه مواجه هستند. شاهد بودید که چه کسانی از این دولت حمایت همه جانبه کردند و چه کسانی گفتند که من تکرار می کنم. الان آن ها کجای کار هستند و چرا هیچ صدایی از آن ها شنیده نمی شود؟
عواملی که وابسته به آنها هستند چرا یکی به نعل و یکی به میخ می زنند؟دوستان شان می نویسند که نمی توانیم این وضع را تحمل کنیم و بعضاً هم می نویسند باید از دولت حمایت کرد. این مربوط به ناکارآمدی دولت است که موجب شده نتوانند موضع واحدی بگیرند. اصلاح طلبانی که در دولت گذشته می گفتند اصولگراها باید پاسخگوی عملکرد دولت نهم و دهم باشند کجا هستند که پاسخگوی مسائل و مصائب به وجود آمده توسط دولت متحدشان باشند؟ اینها به جای پاسخگویی، تازه طوری مطلب می نویسند که انگار جزو حامیان روحانی نبوده اند و مواضع طلبکارانه می گیرند، اما خودشان هم می دانند که مردم، بین این دولت و اصلاح طلبان تفکیک جدی قائل نیست و حاصل تلاش همه جانبه اصلاح طلبان و ایده دولت برای اداره کشور، مشکلاتی است که مشاهده می کنید.
متأسفانه اغلب نگاه و امیدشان همچنان به غرب و نگاه لیبرالیستی است. نه تنها نخبگان بلکه مردم عادی که با تبلیغ اینها به این دولت رأی دادند، علنی نسبت به دولت انتقاد می کنند. می بینیم چاره ای جز این ندارند که بعضاً چیزهایی هم بگویند ولی واقعیت این است که مقصد اصلی همه اینها، نگاه مسلّط جریان اصلاحات است که به جای توجه به توانایی داخلی و اقتصاد مقاومتی و به جای اینکه جوانان و دانشمندان خود را مورد اعتماد قرار دهند به غرب تکیه می کند.
ما در هر بخشی که رشد کردیم برپایه اعتماد به توانایی خود و اعتماد به مردم و توکل به خدا بوده است. این چیزی نیست که با رفتن فلان شخص و برگشتن فرد دیگر حل شود. مثلاً در بخش صنعت و وزارت مربوطه چه چیزی تغییر کرده است؟حداقل این است که اگر از مردم بپرسید می گویند بدتر شده است، نگاه را باید عوض کرد. همه چیز رها است و وقتی از مردم می پرسیم، می گویند دولت اصلاً با هیچ چیزی کاری ندارد و این مشکلات متأسفانه به نگاه کلان اصلاح طلبان برمی گردد.
وقتی به عنوان یک مسئول، خود را نوکر مردم دانستید، دیگر وقتی مسئول می شوید اول از همه میلیاردها تومان برای دکوراسیون اتاق کار خودتان خرج نمی کنید. در زمان دولت گذشته اصلی ترین منتقدان، خود انقلابی ها بودند و می دیدیم که نسبت به آن نکاتی که خلاف اصول بود انتقاد می کردند. از جمله اعضای دولت فعلی، آقای دکتر صالحی هستند که در آن دولت حضور داشتند. از دکتر صالحی به عنوان شاهد بپرسید چه کسانی منتقد و چه کسانی موافق بودند. حتی موقعی که ما از جریانات حاشیه ای در دولت انتقاد می کردیم خود این دوستان که بعد از آن دولت با این دولت هم همکاری دارند مخالف انتقادهای ما بودند. برای فرد انقلابی، در مقام دفاع از اصول، رفیق ۴۰ ساله و ۲۰ ساله و فلان آدم مهم نیست. اگر انقلابی ها شبیه آن روندی که اصلاح طلبان داشتند را پی بگیرند، مردم دیگر اعتماد نمی کنند.
خدای نکرده اگر یک مسئولی با عنوان اصولگرا کسی را با فسادهای مالی گسترده برای معاونت یا جانشینیِ خودش به کار گرفت و بعد هم آن فساد آن جانشین یا معاون در دادگاه محرز شد، دیگر نمی توان آن مسؤل باصطلاح اصولگرا را به عنوان الگوی کارآمدی و جهادی به مردم معرفی کنیم. و اگر کسی این کار را کرد اول از همه سر خودش کلاه گذاشته است.
اخیراً اصلاح طلبان اظهاراتی را مبنی بر حضور مشروط در انتخابات مطرح کرده اند. ارزیابی شما از این سخنان چیست و به نظر شما آن ها با چه استراتژی در انتخابات مجلس حضور خواهند یافت؟
محصولی: اصلاح طلبان به شکل های گوناگون به دنبال رفع و رجوع ناکارآمدی دولت هستند که از حمایت آنان ناشی شده است. شرکت نکردن در انتخابات را قبلاً تجربه کرده اند و برداشت شان این بوده که به ضررشان تمام شده و این را بارها اذعان کرده اند. اگر الان هم تجربه کنند چیزی نصیب شان نمی شود. لذا احتمال کمی می دهم که شرط بگذارند، چه شرطی؟ همه چیز دولت از ابتدای انقلاب تا کنون دست اینها بوده، غیر از یک برهه ای محدود. حتی برخی ضعف هایی که به دولت قبل نسبت می دهند از ناحیه آدم های اینها بوده است. مثل متهمی که اخیرا در پرونده بانک سرمایه بود و محکوم هم شد که وزیر چند ماهه رفاه در دولت قبل بود همین دولتی ها و اصلاح طلبان تا قبل از اینکه پرونده او شکل بگیرد تیتر می زدند که «انتقاد فلانی از احمدی نژاد» و از آن شخص و گفته هایش دفاع می کردند و آن موقع در صفحه اول روزنامه خودشان از این فرد تیتر می زدند، ولی الان می گویند وزیر احمدی نژاد محکوم شد.
اینها طبعاً در این جهت که بتوانند دوباره مردم را متقاعد به رأی دادن به جریان اصلاحات کنند، موفق نمی شوند. تنها راهش این است که به ارزش ها و اصول انقلاب برگردند که اگر این صورت بگیرد ما هم از این اقدام استقبال می کنیم. اصلاح طلبان از هر کجا به مسیر انقلاب و ارزش ها برگردند به همان اندازه جبران مافات است. ما به عنوان برادر مسلمان می خواهیم که جریان اصلاح طلب در جمع خودشان صحبت کنند و رجعتی به سوی ارزش ها و اصول داشته باشند. حفظ عزّت، اقتدار و استقلال کشور، تحقق عدالت و توجه به محرومین جزو اصولی است که به آن برگردند. در جمع خودشان نهیبی بزنند مبنی بر اینکه راهی که رفته ایم چگونه بود که به اینجا منتهی شد.
در مورد همین قضیه سیل، برخی از اینها مقاله نوشتند که آخوندها و علما با این خدمات رسانی در سیل زمینه های منفی در مردم را تبدیل به مثبت کردند. آنها هم این را به روش و مشی خود تبدیل بکنند و الّا صرف یک گفتن کفایت نمی کند و باید اقدام عملی شود. این خواست قلبی ماست که با هم بنشینیم و با روش های اصولی و دلسوزانه ای که جنگ را اداره می کردیم کشور را از مشکلات معیشتی و مسائل اجتماعی و سیاسی خارج کنیم و به سمت پیشرفت و تعالی پیش ببریم.
در ابتدای سخنان تان اشاره ای به عدم بروز و ظهور رسانه ای خودتان داشتید. این موضوع ظاهراً به کلیت جبهه پایداری هم سرایت کرده است. بالاخره شما تشکّلی هستید که خود را دارای گفتمان می دانید و طبیعی است که این انتظار وجود داشته باشد که گفتمان خود را از طریق رسانه به جامعه منتقل کنید…
محصولی: این موضوع دو جهت دارد؛ یکی ضعف رسانه ای ما. ما ضعف رسانه داریم که دلایل مختلفی هم دارد. یکی از دلایل اصلی این است که جبهه پایداری به هیچ جایی وابسته نیست. شاید بتوان گفت تنها تشکّلی است که به هیچ جا وابسته نیست. نمی خواهم کسی را متهم کنم، امّا همانطور که خودتان در عرصه سیاست می بینید شاید خیلی از دوستان و نهادها، چه بسا تمایلی به نوع فعالیت جبهه نداشته باشند؛ علی رغم اینکه گفتمانش را قبول داشته باشند و بپذیرند. پس مقداری برمی گردد به اینکه حتی آن مقداری هم که کار می شود بازتاب ها در حد دیگران نیست و متأسفانه یک بایکوت نانوشته ای نسبت به جبهه وجود دارد.
وجه دیگری که می توان اضافه کرد این است که در این یکسال و نیم اخیر برای کارهای درونی و تشکیلاتی وقت گذاشته ایم. شبکه سازی های داخل جبهه و … این هم مستلزم فضای آرامی برای خودمان بود که خدا هم کمک کرد و به خوبی انجام شد.
جزئیاتی از این تغییرات را می گویید؟
محصولی: یکی از ویژگی ها به تقویت و تکمیل دفاتر استانی و شهرستانی در جاهایی که امکانش بوده، مربوط است. همچنین مشخص شدن کامل مسئولین شورا ها و ارکان آن. این ها کارهایی بود که انرژی زیادی می گیرد و الحمدلله خوب پیش رفت. همچنین در مواقعی که لازم بوده با حضور اعضای شورای مرکزی و فعالین اجتماعی و فرهنگی مرتبط با گفتمان جبهه پایداری در سطح استان ها حضور گفتمانی داشته ایم که به لحاظ ایجابی و تبیینی در شرایط کنونی فکر می کنیم یکی از اثرگذارترین کارها بوده است.
خبری هم شنیده شد مبنی بر مسجدمحور شدن جبهه پایداری …
محصولی: جبهه پایداری از اول به مساجد به عنوان اولین سنگر اسلام تکیه داشت. محراب که در مساجد قرار داد به معنای محل جنگ است؛ چه جنگ سیاسی چه نظامی. محراب را می گذارند تا بتوانند روشنگری و بصیرت افزایی کند و هم اینکه اگر جنگ سختی باشد محل جمع شدن مردم باشد که در جریان دفاع مقدس هم شاهد بودیم. بنابراین این چیز جدیدی نیست و جبهه پایداری از ابتدا به این موضوع واقف بوده و مساجد را از مردمی ترین اماکن می داند که نیاز است در آنجا با مردم ارتباط برقرار کرد و حرف آن ها را شنید.
آقای محصولی! برخی این گونه نظر می دهند که جبهه پایداری در طول زمان، نتوانسته است همگام با تحولات کشور پیش رود و تا حدودی از تحوّلات جا مانده است. شما این نقد را وارد می دانید؟ در کل، جبهه پایداری برای فضای جدیدی که شاهد آن هستیم و مشخصه اصلی اش هم تغییراتی مثل گسترش فضای مجازی است، چه برنامه ای دارد؟ آیا جبهه پایداری هم مانند سایر احزاب زین پس منتظر می ماند تا انتخاباتی شکل بگیرد و خود را نشان دهد یا حرف برای گفتن دارد؟
محصولی: جبهه پایداری چون جبهه ای گفتمانی است، بیشتر تلاشش در جهت همان گفتمان است، لذا ممکن است ضعف رسانه ای هم داشته باشد. بخشی از این مشکل هم همان طور که عرض شد، به اقداماتی برمی گردد که طی یکی دوسال اخیر در ارتباط با ساختارمان انجام دادیم.
نکته ای که می خواهم بگویم این است که اگر جبهه پایداری نبود، فضای کشور در درون جریان انقلابی خیلی بدتر از این می شد. در برخی موارد جبهه پایداری در حد وسعش ورود می کند. ضمن اینکه ما هم محدودیت هایی داریم و حتی از طرف خودی ها هم به عبارتی مورد لطف قرار می گیریم. البته ما همه دوستان انقلابی را جزو جبهه پایداری می دانیم ولو اینکه عضو رسمی جبهه پایداری نباشند. آنهایی که معتقدند باید در برابر دشمن مقاومت کرد و اگر عقب بنشینیم دنبالت می کنند، همه اینها به معنی عضویت در جبهه مقاومت و پایداری است. به مفهوم تشکّلی اش هم تلاش مان را کرده ایم. کار خیلی سخت است.
اداره کردن دفتر در استان ها با توجه به اینکه دستت جایی بند نباشد و هیچ ارگان و نهادی حمایت نکنند سخت است. بعضاً نه تنها حمایت نمی کنند بلکه حتی تا می توانند می کوبند و چیزهایی هم که منتسب به ما نیست را به ما نسبت می دهند و سعی می کنند از این نمد، برای خود کلاهی ببافند. سعی ما بر این است که تا آنجایی که می شود با تشکّل و زمینه سازی بیشتری در حد وسع مان موفقیت هایی داشته باشیم. اگر مواضع و بیانیه های ما را نگاه کنید حتی یک مورد هم نبوده که پیش بینی های ما درست نباشد. در مقابل دولت قبل از روز اول که اعلام موجودیت کردیم اعلام موضع کردیم و در باره فتنه و برجام و اقتصاد مقاومتی بیانیه دادیم. یک نماینده، درست یا غلط چیزی می گوید، می گویند نماینده جبهه پایداری چنان کرد و او را به جبهه پایداری منتسب می کنند، در حالی که خودش گفته من عضو این جبهه نیستم.
یک هزار تومان هم از جایی به جبهه پایداری کمک نشده. خود دوستان از حقوق و درآمدشان کمک هایی کرده اند تا تشکیلات را سرپا نگه دارند. کار سختی است و فقط به خاطر این ایمان و توکل و اعتقادی که به درستی راه دارند این جبهه را نگه داشته اند.
بحث این است که این گفتمانی بودن که شما روی آن تأکید می کنید، باید در شبکه های اجتماعی و رسانه ها و جامعه بتواند به نیازها پاسخ دهد. بیانیه چیزی است که از طرف سایر احزاب هم صادر می شود.
محصولی: قصد زیر سوال بردن اقدامات گروه های دیگر را ندارم ولی شما می توانید مواضع گروه ها وشخصیت ها را ببینید؛ خیلی از آن ها زیکزاک داشته اند، بطور مثال در موضوع فتنه ۸۸ و بعضی هم در برجام، بعضی هم در هر دو.
یعنی شما نقطه تمایز خود را در نوع مواضع تان می بینید؟
محصولی: دو بحث است؛ یک بحث کیفیت و گفتمان است که در این بحث الحمدلله مقبولیت در بین نیروهای انقلاب نسبت به جبهه فراهم شده است. ولی به لحاظ کمیت، نقدی که دارید را قبول دارم. ما این ضعف را داریم و در آن وسعتی که مورد انتظار است نتوانسته ایم انتظارات را برآورده کنیم و این یک واقعیت است. باید تلاش بیشتری کنیم و برای همین هم گفتم که کل نیروهای انقلاب در حوزه بصیرت افزایی باید فعّال باشیم و با عملکردهای درست و نه صرفاً تبلیغاتی مردم را به انتخاب درست متقاعد کنیم. بله این نقد شما وارد است. البته تقویت زیرساخت های اعتقادی و فکری اعضاء، از ضروریات یک تشکّل اسلامی است که همواره مورد توجه بوده و در هم اندیشی های ملّی و استانی مورد بحث و نظر قرار گرفته و می گیرد.
با توجه به تجربه ای که در وزارت کشور دارید نظرتان درباره استانی شدن انتخابات و بحث هایی که در این مورد در مجلس و دولت در جریان است، چیست و به نظر شما، آیا این قانون، منافع مردم را تأمین می کند؟
محصولی: هرچند خود دوستان مجلس هم جمع بندی شان کامل نیست ولی کارهایی که صورت گرفت از برخی ابعاد قابل دفاع است و از برخی ابعاد دیگر نیز قابل نقد است. هر چقدر بتوانیم نسبت به شفاف سازی انتخابات از قبیل مخارج انتخاباتی و تبلیغاتی کمک کنیم و قوانینی داشته باشیم که این شفاف سازی را ظهور و بروز دهد اقدام مناسبی است. در این زمینه کارهایی صورت گرفته و ضعف هایی هم هست ولی همین مقدار هم که کار شده خوب است. اما مجموعاً هر اقدامی که نماینده های مستقل و دلسوز را از این دور کند که شانس عرضه خود در انتخابات را داشته باشند نمی پسندیم و با آن مخالفیم.
فرض کنیم در یک شهر ۱۰۰ هزار نفری یک نفر فارغ از گروه های مختلف می خواهد وارد مجلس شود و خود را در معرض رأی مردم قرار دهد. این فرد قبلاً ماشینش را می فروخت و بنری چاپ می کرد و یک تبلیغاتی انجام می داد. بعد اینکه مردم رأی می دادند یا نه، بماند، امّا الان اگر نیاز باشد به جای ۱۰۰ هزار نفر، در محدوده ۴ میلیون نفری استان تبلیغ کند، خب آن فردی که توانایی بیشتری دارد شانس بیشتری هم خواهد داشت و فردی که به لحاظ مالی ضعیف است نمی تواند تبلیغ کند.
فضای حاکم بر قانون اساسی ما مخالف طرح استانی شدن انتخابات است. اینکه همه چیز در احزاب و گروه های سیاسی منحصر شود درست نیست. احزاب هم عموماً بده بستان هایی دارند و دیدیم که در بین اصلاح طلبان هم گلایه هایی وجود داشت مبنی بر اینکه مقدار زیادی از نامزدها پول دریافت شده و فلان اشخاص را در لیست قرار داده اند. اگر احزاب پاسخگو بودند و حساب و کتاب داشتند بهتر بود ولی آنهایی که از احزاب دم می زنند در موقع پاسخگویی خودشان را کنار می کشند. مثلاً دولت مدت ها برای خود سخنگو تعیین نمی کند تا مردم از مسائل باخبر نشوند و مثلاً یک خبرنگار نپرسد که چرا پراید ۵۰ میلیون شد یا آقای وزیر و آقای معاون اول شما چکاره هستید و چطور قدرت ۴۲۰۰ تومان کردن دلار را داشتی ولی نمی توانی منشی خود را عوض کنی؟
دلارهای ۴۲۰۰ تومانی کجا رفت؟ یک نفر پاسخ دهد؛ چرا کسی پاسخ نمی دهد؟ چرا همه آنهایی که دلار گرفته اند را به طور شفاف معرفی نمی کنند و نمی گویند چه چیزی وارد کرده یا وارد نکرده اند. همه به آن نگاه برمی گردد. اینکه مبتنی بر ارزش ها و اصول است یا بده بستان ها.
عده ای از افرادی که دگراندیش شده اند دنبال این هستند که فقط پوسته ای از اسلام و انقلاب از حاکمیت و نظام ما بماند و بعد همان کارها را به اسم اسلام می کنند. انقلاب نکردیم و این همه شهید ندادیم که اینطور شود. از کلیه اقدامات مجلس و دولت در جهت شفافیت انتخابات و یا حداقل شدن یا عدم وجود تخلف استقبال می کنیم. همچنین برخوردهای فوری با اقدامات خلاف قانون باید صورت گیرد چون در این قانون نسبت به برخوردهای فوری ضعف هایی وجود دارد. نمونه اش در ارتباط با تخلف حین انتخابات است که گفته شده اگر تخلف شد رئیس قوه قضائیه تشخیص دهد. رئیس قوه چقدر وقت دارد که از ۱۰ هزار نامزد، تخلف را در آن محدوده زمانی کم، مورد بررسی قرار دهد؟ باید مکانیزم فراگیری تری داشته باشیم تا اگر رسیدگی نکردند بتوان گفت که چرا به این تخلف رسیدگی نشده است.
برنامه جبهه پایداری برای انتخابات مجلس چیست؟
محصولی: جبهه دارد تلاش های خود را انجام می دهد و سعی اش بر این است که از افراد متعهد، دلسوز، کاربلد و متخصص دعوت کند و آنها را متقاعد کند که در انتخابات شرکت کنند. تا آنجایی هم که می توانیم از نیروهای انقلابی متخصص و دلسوز حمایت می کنیم. نگاه اگر ارزشی باشد نباید گفت هر کسی از حزب من بود باید انتخاب شود، بلکه باید گفت هر کس تعهد و تخصص داشت و اصلح بود باید به مجلس برود.
آیا این حضور در قالب لیست ائتلافی خواهد بود؟
محصولی: تجارب توام با شکست را نباید تکرار کرد. تجاربی که منجر به شکست انقلابیون می شود را نه دین تأیید می کند که تکرار کنیم نه عقل. مگر اینکه دوستان، متوجه روش های نادرست و خسارات ناشی از آن روش ها بشوند که در این صورت وضع فرق می کند.