پذیرش FATF دعوت از نظامیان تروریست آمریکاست

حسین شریعتمداری*

بیانیه گام دوم انقلاب، نقشه راه است و صادرکننده آن طی ۳ دهه اخیر ده ها پیش بینی تحقق یافته دارد؛ این پیش بینی ها در حالی صورت گرفته که همه شواهد پیرامونی و ظواهر امر خلاف آن را نشان می داد و افزود: بیانیه گام دوم از این زاویه نیز حائز اهمیت است.

به طور مثال در ماجرای حمله همه جانبه ائتلاف غربی و عبری و عربی به سوریه، که با جدیت دنبال می شد. در این ائتلاف آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی به صورت علنی حضور داشتند و اجلاس هایی با عنوان دوستداران مردم سوریه! در آنکارا، دبی، لندن، نیویورک و… برگزار کردند و سیل اسلحه و مهمات و نیروهای غیر سوری به سوی معارضین سرازیر شد. در آن هنگام بسیاری از کارشناسان، کار را تمام شده تلقی می کردند. اما رهبر معظم انقلاب با اطمینان اعلام کردند که هم بشار اسد و هم نظام سوریه باقی خواهد ماند و آمریکا هم در سوریه توفیقی حاصل نخواهد کرد و دیدیم که چنین هم شد. وی افزود البته این مقابله، مقابله با شخص بشار اسد نبود بلکه مقابله با محور مقاومت محسوب می شد.

وقتی حزب الله لبنان درگیر جنگ با رژیم صهیونیستی شد، در روزهای اولیه وقتی با آتش سنگین ارتش رژیم غاصب قدس روبرو شدند، این احساس پدید آمد که مبادا حرکتشان ابتر بماند چون با پنجمین ارتش مجهز دنیا وارد جنگ شده بودند، اما حضرت آقا پیش بینی دیگری داشت و حزب الله را پیروز این میدان معرفی می کردند که همین نیز محقق شد.

در فتنه ۸۸ که نمونه دیگری از جنگ احزاب در صدر اسلام بود تمامی گروه ها، احزاب و جریانات مخالف و ضد انقلاب با مدیریت آشکار قدرت های استکباری، اختلافات ظاهری را کنار گذاشته و با فرمول «ائتلاف سفید» که ریچارد هاوس طراحی کرده بود علیه جمهوری اسلامی ایران به میدان آمده بودند. اوباما، تونی بلر و رژیم صهیونیستی علنا از سران فتنه و فتنه گران حمایت می کردند تا آنجا که نخست وزیر رژیم صهیونیستی، اعلام کرد که اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند. آنها به اندازه ای از پیروزی خود اطمینان داشتند که پیشاپیش شیپور پیروزی می زدند آن زمان هم پیش بینی های رهبری بر تمام این ائتلاف فائق آمد.

صدور بیانیه گام دوم در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نیز یکی دیگر از ویژگی های برجسته آن است. چهل سالی که انقلاب اسلامی، بی وقفه با سخت ترین حملات و کینه توزی های دشمنان ریز و درشت روبرو بوده است. توطئه هایی که هر یک از آنها به تنهایی می توانست قدرتمندترین نظام ها را سرنگون کند. وی اظهار داشت: جمهوری اسلامی در این حال و هوا برنامه چهل سال آینده خود را اعلام می کند، یعنی به آرزوهای برباد رفته آمریکا و متحدانش پوزخند می زند. وی افزود: باید توجه داشت اینکه جان بولتون آرزو می کند انقلاب اسلامی چهل سالگی خود را نبیند، از موضع انفعال است، اظهارات وی یک واکنش انفعالی نسبت به پیش بینی حضرت آقاست که فرموده بودند اسرائیل ۲۵ سال دیگر وجود نخواهد داشت.

یکی دیگر از ویژگی های بیانیه گام دوم، آن است که در آن، همه نکات مطرح شده، مستندات خود را نیز به پیوست دارد به گونه ای که مخاطب به وضوح بر درستی آن انگشت تاکید و تأیید می گذارد. به عنوان مثال وقتی در بیانیه سخن از مسیر رو به اقتدار جمهوری اسلامی در چالش با آمریکا در میان است، به مراحل پلکانی این چالش نیز اشاره می شود. یک روز چالش آمریکا با ما بر سر تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی بود و امروز بر سر حضور مقتدرانه ما در مرزهای این رژیم است. یک روز مسئله نفوذ عوامل وابسته به دشمن در ساختار نظام بود، عواملی نظیر ناخدا افضلی در فرماندهی نیروی دریایی، بنی صدر، عامل کُد دار سیا در جایگاه ریاست جمهوری و امثال آن، اما امروز نفوذ ما در سیستم های اطلاعاتی و امنیتی دشمن و هم پیمان های آن در منطقه است. تعداد قابل توجهی از ۲۹۰ جاسوس سیا که دیروز وزارت اطلاعات از شناسایی و دستگیری آنها خبر داد در کشورهای منطقه فعال بوده اند. آن روزها چالش آمریکا با ما این بود که هیچکس به ایران اسلحه نفروشد ولی امروز این چالش به پیشگیری از انتقال سلاح های پیشرفته ایران به سایر کشورها تبدیل شده است و نمونه های فراوان دیگری از همین دست.

نباید تصور کنیم در مسیر پیش روی هیچ مانعی وجود ندارد و با هیچ مشکلی روبرو نخواهیم بود. موانع پیش روی نشانه پویایی انقلاب است و همانگونه که در بیانیه گام دوم هم اشاره شده است هر گاه چالش و عقبه ای را پشت سر گذاشتیم به دستاورد بزرگی نیز دست یافته ایم.

امروزه دیگر با عوامگرایی و پوپولیسم به معنای رایج آن که برخاسته از هیجان یک طیف باشد روبه رو نیستیم، بلکه دشمن از پوپولیسم به عنوان یک حربه علیه انقلاب اسلامی بهره می گیرد. ویژگی های این رفتار عوامگرایانه که به نظر من باید آن را پوپولیسم دوشاخه و برنامه ریزی شده دانست آن است که از یکسو کانون های اقتدار و فرصت ها را مورد حمله قرار می دهد و از سوی دیگر در ایجاد آشفتگی در بازار اقتصاد و عرصه سیاست فعال است.

این جریان از یک سو با ادعاهای عوامانه حضور منطقه ای ایران را زیر سؤال می برد و یا اقتدار موشکی کشورمان را بی فایده معرفی می کند و از سوی دیگر قدرت دشمن را بزک می کند و می کوشد ملت را از سایه جنگ بترساند و در همان حال برای دوری از جنگ آدرس سازش و تن دادن به خواسته های دشمن را می دهد و یا اینکه ادعا می کنند خشکسالی های اخیر ناشی از سدسازی بوده است اما بعد از جاری شدن سیل اعتراض می کنند که اگر چندین سد دیگر احداث می شد، سیل خسارت های کمتری داشت و یا اعتراض به فریبکاری های غرب را تندروی و ضد تعامل سازنده! تبلیغ می کنند و حضور مخلصانه حشد الشعبی برای کمک به سیل زدگان را خلاف امنیت ملی قلمداد می کنند!

کسانی که پیشنهاد می کنند از کانون قدرتمان دست بکشیم تا جنگ رخ ندهد، خود زمینه ساز تحمیل جنگ به کشور هستند. چرا که تا حالا دیده نشده آمریکا به کشوری قدرتمند حمله کند. اساساً آمریکا به کشوری که احساس کند اقتدار و قدرت دارد حمله نمی کند. به همین علت با جرأت می توان گفت جریان مورد اشاره به بهانه کاهش فشار یا برداشتن سایه جنگ، درواقع زمینه ساز جنگ است.

پذیرش FATF دعوت از آمریکا برای اعمال فشار بیشتر است. در ماجرای هسته ای می گفتند برای پیشگیری از حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای و رفع تحریم ها مذاکره می کنیم ولی نه فقط تحریم ها برداشته نشد بلکه به آن اضافه نیز شد ضمن آنکه آمریکا فقط با ترساندن برخی مسئولان از توهم سایه جنگ، تاسیسات هسته ای کشورمان را از کار انداخت! پذیرش FATF نیز کمک می کند تا آمریکا فشار بیشتری به کشور وارد کند. مفاد CFT مقابله با تامین مالی تروریسم است و در حالی که آمریکا سپاه را در فهرست گروه های تروریستی قرار داده است، در صورت پذیرش آن باید با دست خود سپاه را کنار بگذاریم! یعنی به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی آمریکا تبدیل شویم. این نکته بدیهی تر از آن است که قابل مناقشه باشد و کسانی که بر پذیرش FATF اصرار دارند، در پی زمینه سازی برای حمله آمریکا به کشورمان هستند و چنانچه از این واقعیت بدیهی بی خبرند، شایستگی حضور در مسئولیت ها را ندارند.

FATFآمریکاامنیتسپاه
نظرات (۰)
ثبت نظر