خداوند تعالی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را برای جهانیان به عنوان الگو و اسوه معرفی کرده است اما آنچه نیاز به دقت دارد این است که لازمه الگو قرار دادن آن حضرات، مطالعه و علم به سیره زندگانی آن انوار مقدس و اطلاع یافتن از راهنمایی ها و ارشادات آن بزرگواران است. یوم الله ها و ایام شهادت معصومان (ع) فرصت خوبی است تا بیشتر، مشی و سیره زندگی آن بزرگواران و کلام نورانی شان را مطالعه کرده و از آن بهره ببریم. در همین راستا مباحثی مفید از استاد تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، جناب دکتر محمد حسین رجبی دوانی در ادامه به انتشار رسیده است. بررسی وفات یا شهادت حضرت زهرا (س) اولین بحث در ارتباط با شهادت آن حضرت یا مرگ طبیعی ایشان است… منابع اهل تسنن عنوان می کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها به مرگ طبیعی از دنیا رفته است، حال آنکه جای سوال است که چگونه یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که در زمان حیات پدر در اوج نشاط و شادابی و جوانی بوده است، به یکباره دچار ضعف و بیماری گردد و در عنفوان جوانی از دنیا برود. در نقل هایی از ائمه اطهار علیهم السلام و در زیارت وجود مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام به شهادت آن وجود مقدس اذعان شده است و به صراحت شهادت آن حضرت ذکر شده است. آن وجود مقدس در دفاع از ولایت با ایستادگی و مقاومتی که از خود نشان داد به عنوان بزرگترین الگوی دفاع از ولایت و ولایت مداری برای تمام مردان و زنان شناخته شد و راهنمای همگان در مسیر هدایت دنیا و آخرت گردید. گذشته از روایاتی که در ارتباط با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها داریم، اهتمام بزرگان دینی ما به این امر هم خود جای توجه دارد. برخی از مخالفان و متعصبان عامه اینگونه مطرح می کنند که شیعه تا چندی پیش سخن از شهادت حضرت زهرا علیها السلام به زبان نمی آورده است و در چند سال اخیر است که این مطلب را عنوان می کنند. حال آنکه از گذشته و پیش از انقلاب اسلامی به عنوان شهادت حضرت زهرا علیها السلام مراسم برگزار می شد و این روز گرامی داشته می شد. اما بعد از انقلاب اسلامی هر دو نقلی که برای شهادت آن حضرت ذکر شده است، یعنی ۷۵ روز و ۹۵ روز بعد از ارتحال نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گرامی داشته می شود و در لسان حضرت امام خمینی رضوان الله علیه در همان سال های اول انقلاب واژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به خوبی و به صراحت بیان شده است و همچنین رهبر معظم انقلاب مدظله العالی با همه تاکیدی که بر مساله وحدت در جامعه اسلامی و فرق اسلامی دارند به صراحت به شهادت حضرت زهرا علیها السلام تاکید فرمودند و مراسم فاطمیه و شهادت آن بزرگترین بانوی دو عالم را هرساله در حسینیه امام خمینی برگزار می کنند. بنابراین در شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام چه به صورت نقلی و چه به صورت عقلی شک و شبهه ای وجود ندارد. بررسی ماجرای هجوم به خانه وحی ۱. علت هجوم در مورد شهادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها دو نقل وجود دارد، یکی آنکه آن بانوی عظیم الشأن ۷۵ روز پس از ارتحال پدر بزرگوار به شهادت رسیده است که این نقل مطابقت می کند با ۱۳ جمادی الاولی در سال ۱۱ هجرت. اما در اینکه چگونه آن وجود مقدس به شهادت رسید باید بگوییم که پس از غصب خلافت در پی ارتحال رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، طبق نقل های معتبر تاریخی که گذشته از منابع شیعه در کتاب مهم و بسیار با قدمت الامامه و السیاسه تألیف ابن قتیبه دینوری که پیش از طبری در قرن سوم میزیسته است هم به آن اشاره شده است. در این کتاب آمده است که پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و در پی عدم بیعت امیرالمومنین علیه السلام با خلیفه غاصب، عمر بن خطاب به ابوبکر عنوان کرد که تا علی بیعت نکند ما از او نمی توانیم آسوده باشیم و به سبب جایگاهی که دارد برای خلافت خطرناک خواهد بود. لذا به خلیفه میگوید که علی باید احضار شود و از او بیعت گرفته شود. در راستای چنین پیشنهادی، خلیفه، قنفذ غلام آزاد شده عمربن خطاب را به در خانه علی علیه السلام می فرستد. قنفذ به خانه حضرت میرود و میگوید خلیفه رسول الله شما را می طلبد، امیرالمومنین فرمود چه زود به رسول خدا دروغ بسته اید! منظور حضرت این است که او هرگز خلیفه رسول الله نیست. پاسخ حضرت به ابوبکر می رسد و او مدتی می گرید و سپس دوباره قنفذ را به سمت حضرت می فرستد و پیام می دهد که جانشین رسول خدا از تو می خواهد که بروی و با او بیعت کنی. حضرت وقتی این پیام را شنید فرمود: سبحان الله! چیزی ادعا کرده است که شایسته آن نیست. یعنی اینکه هم خلیفه رسول خدا خود را بداند و هم اینکه از وصی رسول اکرم و نزدیک ترین فرد به آن وجود مقدس و تنها فرد شایسته جانشینی پیامبر می خواهد که بیعت کند. وقتی ابوبکر این پیام را شنید مجدداً گریست. در این جا عمربن خطاب عنوان می کند که علی (سلام الله علیه) به طور مسالمت آمیز تسلیم نمی شود و بیعت نمی کند لذا مجوز برخورد تند و سخت را از خلیفه می گیرد. در اجرای چنین دستوری عمر بن خطاب در حالی که شعله ای در دست داشت به سوی خانه علی علیه السلام حرکت می کند. در خانه آن حضرت ۱۲ نفر از اصحاب رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به عنوان معتقدان و وفاداران به ولایت در دفاع از امیرالمومنین علیه السلام تحصن کرده بودند. در این هنگام عمربن خطاب با آتش به سوی خانه روانه می شود. طبق نقل ابن قتیبه عمربن خطاب با گروهی از افراد که طبق نقل ها رجاله بودند، (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سر و پا و اوباش می باشند) به سوی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها حرکت کردند در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود. ۲. سبقت حضرت فاطمه سلام الله علیها برای دفاع از امیرالمومنین علیه السلام طبق نقل ابن قتیبه عمربن خطاب با گروهی از افراد که طبق نقل ها رجاله بودند (رجاله در لغت به معنای پیاده است اما در آن بار منفی نهفته است و منظور افراد بی سرپا و اوباش) به سوی خانه حضرت زهرا سلام الله علیها حرکت کردند، در حالی که شعله آتشی در دست عمربن خطاب بود. به او گفتند چه کار می خواهی انجام دهی. گفت می خواهم این خانه را با کسانی که در آن حضور دارند به آتش بکشم. به او گفته شد که در این خانه فاطمه و یادگار رسول خدا حضور دارند. عمر جواب داد اگرچه او باشد (به تعبیر عربی گفت “وَ إن” یعنی اگر چه چنین باشد). طبق نقل، عمر خانه را محاصره کرد و با صدای بلند فریاد زد ای کسانی که در این خانه پناه گرفته اید باید بیرون بیایید، در غیر این صورت خانه را به آتش می کشم. در خانه همانگونه که ذکر شد علاوه بر امیرمومنان و حضرت زهرا سلام الله علیهما، ۱۲ نفر از اصحاب برگزیده پیامبر اکرم نیز حضور داشتند. در اینجا وظیفه همه افراد حاضر، دفاع از صاحب ولایت است که در خطر قرار دارد. لذا اینکه سوال می شود چرا با وجود امیرالمومنین علیه السلام در خانه، حضرت زهرا سلام الله علیها به مقابله با مهاجمان می شتابد، باید پاسخ داد امیرالمومنین هدف و منظور غاصبان است و در خطر ۱۰۰ درصد قرار دارد، هرکس که به ولایت باور و اعتقاد دارد باید در دفاع از ولایت در قبال مهاجمان و معترضان به ولایت بایستد. قطعاً همه آن ۱۲ تن چنین قصدی داشته اند. اما فضل تقدم در این ارتباط به حضرت زهرا سلام الله علیها اختصاص می یابد. یعنی آن وجود مقدس، از همگان در دفاع از ولایت سبقت می جوید، در حالی که آن مردان حاضر نیز قصد دفاع از حضرت را داشتند، حضرت زهرا سلام الله علیها به مقابله با غاصبان مهاجم می شتابد و چون یادگار عزیز و ارجمند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بود تصور نمی رفت که مهاجمان غاصب حرمت یادگار رسول خدا را نگه ندارند. طبق نقل ابن قتیبه، حضرت زهرا سلام الله علیها که از صدای عمربن خطاب او را شناخته بود، پشت در آمد و در پاسخ او فرمود ای پسر خطاب! این بود عمل به سفارش های پدرم رسول اکرم درباره ی اهل بیت او؟! در حالیکه هنوز کفن پدرم خشک نشده است با خاندان او چنین رفتار می کنید؟! عمر هم که متوجه صدای حضرت زهرا سلام الله علیها شد در پاسخ گفت ای دختر پیغمبر، می دانم نزد پدرت چقدر محبوب بودی اما اگر در را نگشایی و اینها و علی بیرون نیایند و بیعت نکنند خانه را به آتش می کشم، چون این کار دین پدرت را محکم تر می کند. حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی چنین گستاخی را شنید با صدای بلند خطاب به رسول اکرم شروع به استغاثه و آه و ناله فرمود که ای پدر! بعد از رحلت تو ما از پسر ابی قحافه (یعنی ابوبکر) و پسر خطاب (یعنی عمر) چه ها که ندیدیم! این بیان به قدری سوزناک بود که به نقل ابن قتیبه بسیاری از همان افراد و رجاله هایی که با عمر بن خطاب بودند منقلب شدند، به گونه ای که دل های آن ها شکافته و جگرهای آنها پاره پاره گردید و در حالی که منقلب شده بودند گفتند که ما را با فاطمه و خانه فاطمه کاری نیست و صحنه را ترک کردند. اما گروهی از این رجاله ها و اوباش با عمر بن خطاب باقی ماندند.در اینجا ابن قتیبه عنوان می کند که درب باز شد… ۳. چگونگی هجوم ابن قتیبه عنوان می کند که درب باز شد و عمربن خطاب و افراد او درون خانه امیرمومنان و حضرت زهرا علیها السلام هجوم آوردند، اما نمی گوید چگونه. در منابع شیعه چنین آمده است که عمربن خطاب تهدید خود را عملی کرد و در را به آتش کشید و همین که از بیرون، در سوختگی پیدا کرد و نیم سوز شد با لگدی محکم آن را گشود، درحالی حضرت زهرا سلام الله علیها پشت درب بود و ضربت در به پهلوی مبارک آن حضرت وارد شد و آن حضرت بین در و دیوار مورد آسیب جدی قرار گرفت و چون باردار بود، پهلوی مبارکش شکست و جنینی که در شکم داشت از بین رفت و بیهوش بر زمین افتاد. مهاجمان داخل خانه ریختند و زبیر بن عوام که درون خانه بود وقتی چنین صحنه ای را مشاهده کرد سلاح خود را کشید و به سوی مهاجمان حمله ور شد. اما بر زمین افتاد و بر سر او ریختند و او را خلع سلاح کردند و به سراغ امیرمومنان علیه السلام رفتند و بازوان حضرت را بستند و آن حضرت را از خانه کشان کشان به سوی مسجد بیرون بردند. بنابراین طبق نقلی که تقدیم حضور مخاطبان عزیز شد، حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عمربن خطاب مورد ضربت قرار می گیرد که با گشودن در و حمله ای که صورت گرفت پهلوی مبارکش می شکند و جنین خود را از دست می دهد. عواملی که موجب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها شد را اینگونه می توانیم بر شماریم: ۱. مصیبت بزرگ رحلت جانسوز نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که تحمل آن برای کسانی که به ساحت مقدس پیغمبر اکرم معرفت داشته اند بسیار سنگین و طاقت فرسا بود. مصیبت عظمای ارتحال پیغمبر چنان است که ما در زیارت های آن حضرت به این مهم اشاره می کنیم. از آن جمله در زیارت روز شنبه که تعلق به ساحت مقدس پیامبر اکرم دارد ما سه بار استرجاع میکنیم و می گوییم: انا لله و انا الیه راجعون و سپس عرضه میداریم: اصبنا بک یا حبیب قلوبنا فما اعظم المصیبه بک حتی انقطع عنا الوحی و حیث فقدناک فانا لله و انا الیه راجعون. به این معنا که ای محبوب قلب های مومنان در اثر مصیبت رحلت شما، ما به بزرگترین مصیبت گرفتار شدیم. چرا که با رحلت وجود مقدس آن حضرت نعمت وحی بر ما قطع می شود و به این گونه ما دچار فقدان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می شویم. یا در دعای افتتاح در ماه مبارک رمضان به خدا شکوه می کنیم از نبود پیغمبر و ارتحال آن حضرت “اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا” خدایا ما به تو شکایت میکنیم از این که پیامبرمان از دست رفته است. حالا مسلم است وقتی بعد از ۱۴۰۰ سال برای ما این فاجعه و مصیبت تازگی دارد. برای حضرت زهرا و امیرمومنان علیه السلام در آن روزهای اول، مصیبتی بس بزرگ و طاقت فرساست. ۲. عامل دیگری که برای حضرت زهرا علیهاالسلام مصیبت بار بود و باعث ناراحتی و غم و اندوه آن حضرت و در نهایت شهادت وجود مقدسش گردید، خیانتی است که امت بعد از رحلت پیغمبر به راه پیغمبر و اسلام مرتکب می شوند. حضرت زهرا به چشم می دید چگونه دستاوردهای عظیم پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم با غصب خلافت و ضربه زدن به ولایت در آستانه و نابودی و انحطاط قرار گرفته است و این امر به شدت آن حضرت را رنج می داد. ۳. عامل سوم هم همین بحثی بود که تقدیم حضورتان شد، یعنی هجوم به خانه آن حضرت و مضروب کردن وجود مقدسش، شکستن پهلوی مبارکش و سقط جنینی که داشت. تبعات ناشی از یک چنین هجمه ای این بود که آن وجود مقدس را در بستر شهادت قرار داد. حضرت چندین روز بستری بودند تا شهید شدند و روحشان به سوی خداوند با دلی پردرد پرواز کرد. ۴. ماجرای مسجد و تهدید امیرالمومنین علیه السلام به قتل در مباحث پیشین اشاره شد که وقتی امیرمومنان حاضر به بیعت با خلیفه غاصب نشد و شماری از اصحاب برگزیده پیغمبر در دفاع از ولایت در خانه آن حضرت اجتماع و تحصن کرده بودند، عمربن خطاب با فرمان خلیفه و افرادی که در اختیار داشت به خانه آن ذوات مقدس حمله ور شد و خانه را محاصره کردند. مهاجمان با به آتش کشیدن درب خانه، به درون خانه هجوم آوردند و امیرمومنان علیه السلام را دستگیر نموده و به سوی خلیفه در مسجد حرکت دادند. طبق نقل هایی که داریم، هنگامی که می خواستند حضرت امیر علیه السلام را از خانه خارج کنند، حضرت زهرا سلام الله علیها که به هوش آمده بود پیش آمد و جامه امیرالمومنین را محکم گرفت و مانع شد. وقتی دیدند که آن وجود مقدس دست از حضرت امیر برنمیدارد به دستور عمربن خطاب به قدری با تازیانه به دستان آن حضرت زدند تا بازویشان کبود شد و دوباره از هوش رفتند و توانستند امیرمومنان علیه السلام را نزد خلیفه در مسجد ببرند. حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی به هوش آمد و متوجه شد که امیرالمومنین علیه السلام را برده اند و جان آن حضرت در معرض خطر است، با تن خسته و پهلوی شکسته خود را به مسجد رساندند و هنگامی که مشاهده کرد امیرالمومنین علیه السلام را با دستان بسته تهدید به مرگ می کنند و شمشیری بر سر امیرالمومنین قرار داده اند و عنوان می کنند که اگر بیعت نکند سر از تن او جدا خواهند کرد، فریاد برآورد دست از پسر عمویم بردارید وگرنه به خدا سوگند به سوی قبر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم می روم و به درگاه خدا بر شما نفرین می کنم. سپس درحالی که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام همراه آن حضرت بودند به سوی قبر مطهر پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم حرکت نمود، امیرالمومنین علیه السلام به سلمان فرمود دختر رسول خدا را دریاب و از نفرین کردن منصرف کن، سلمان خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها آمد و عرضه داشت که ای دختر رسول خدا پدرت رحمه للعالمین بود، از نفرین کردن منصرف شوید، حضرت فرمود ای سلمان بگذار تا داد خود را از این ستمگران بگیرم، سلمان عرض کرد ای دختر رسول خدا، امیرالمومنین من را به سوی شما فرستاده و خواسته است به منزل بازگردید. وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی امر امیرالمومنین علیه السلام را شنید، فرمود چون او دستور داده است اطاعت می کنم و شکیبایی پیشه می کنم. ابوبکر وقتی چنین صحنه ای را دید دست از امیرالمومنین علیه السلام برداشت و عنوان کرد که تا فاطمه با او است، ما او را مجبور به بیعت نمی کنیم و او را به انجام کاری وادار نخواهیم کرد. این بود که امیرالمومنین علیه السلام همراه با حضرت زهرا سلام الله علیها در حالی که بیعت نکردند به خانه بازگشتند. به جرأت می توان گفت که اگر حضور به موقع حضرت زهرا سلام الله علیها نبود، غاصبان خلافت، امیرمومنان علیه السلام را از میان می بردند و ولایت را در همان موقعیت نابود می کردند و اسلام در مسیر نابودی قطعی قرار می گرفت. دعوت شبانه از اصحاب رسول خدا برای قیام درباره بخشی دیگر از نقش بی بدیل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از ولایت باید به این موضوع اشاره کنیم که هم در منابع شیعه آمده است و هم منابع سنی به آن اشاره کرده اند. پس از توطئه غصب خلافت، امیرالمومنین علیه السلام، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را چند شب بر مرکبی سوار می کرد و دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را می گرفت و به در خانه مسلمانان به ویژه انصار میرفت و از آنها برای مقابله با غاصبان و احقاق حق، استمداد می کرد. حضرت زهرا سلام الله علیها در این امر مردم را به یاری امیرالمومنین علیه السلام فرا می خواند اما آنها در جواب می گفتند ای دختر رسول خدا کار بیعت با ابوبکر تمام شده و اگر پسر عمویت پیش از ابوبکر از ما بیعت می خواست جز او کسی را نمی پذیرفتیم. امیرالمومنین علیه السلام هم در پاسخ میفرمود: آیا شما انتظار داشتید پیکر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم را من (که وصی او بودم) بدون غسل و کفن و دفن رها کنم و برای حکومتی که از او باقی مانده نزاع می کردم. طبق نقل منابع شیعه در این چند نوبتی که سخنان امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیها را مردم می شنیدند و سفارش های پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مراسم غدیر خم را که یاد آوری می شد، به یاد می آوردند و منقلب شده و گریه می کردند و قول حمایت و همکاری با حضرت علی علیه السلام را می دادند. آن حضرت هم با آن ها برای قیام قراری می گذاشت و می فرمود که همه برای قیام بر ضد غاصبان در موقعیتی مشخص و ساعتی معلوم با سرهای تراشیده حاضر شوند. اما هنگام قرار بجز همان کسانی که در خانه امیرالمومنین علیه السلام تحصن کرده بودند و بنا به نقلی فقط ۴ نفر یعنی سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، کسی حاضر نمی شد. در منابع سنی آمده است که امیرالمومنین علیه السلام با حضرت فاطمه سلام الله علیها و حسنین علیهما السلام فقط یک شب به در منزل اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم رفتند و آن ها را به یاری خود فراخواندند. آن ها هم قول دادند که با سرهای تراشیده آن حضرت را یاری کنند، اما هنگام عمل به وعده فقط سلمان، ابوذر و مقداد حاضر شدند و عمار هم با تاخیر خود را رساند. امیرالمومنین علیه السلام که چنین دید فرمود مردمی که برای اجرای فرمان من حاضر به تراشیدن سر خود نیستند، چگونه برای باز پس گیری خلافت به میدان خواهند آمد. لذا دست از مقابله با غاصبان برداشت. این امر یعنی اقدام امیرالمومنین سلام الله علیه با همراهی همه جانبه حضرت زهرا سلام الله علیها جهت دعوت مردم به قیام بر ضد غاصبان قطعی است و مسلم و مسجل است بطوری که حتی معاویه لعنه الله هنگام سرکشی در خلافت امیرمومنان علیه السلام در نامه ای به آن حضرت اشاره کرده و می نویسد: گویی همین دیروز بود که پرده نشین خانه خود (یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها) را سوار کرده بودی در حالی که دو دستت میان دست های فرزندانت حسن و حسین بود و روز بیعت با ابوبکر به در خانه یکایک اهل بدر و سابقین در اسلام رفتی و آنها را به بیعت با خود فراخواندی و با همسر و دو فرزندت به آنها التماس کردی و درخواست نمودی تا از یار رسول خدا یعنی ابوبکر دست بردارند. ولی به غیر از ۴، ۵ نفر کسی خواسته تو را اجابت نکرد. حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند: موقعی که مردم با ابوبکر بیعت کردند و حاضر نشدند امیرالمومنین علیه السلام را یاری کنند و حضرت بدون یاور ماند، آن وجود مقدس از ادعای خلافت دست برداشت. چرا که بیم آن داشت که مسلمانان یکباره به سوی بت پرستی بازگردند و ندای حق لااله الا الله و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فراموش گردد.