چگونگی تقابل و تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش (در قالب کشورهای غربی و صهیونیست ها) از نکات مهم در تحولات عرصه بین الملل است. بسیاری بر این امر تأکید دارند که جایگاه جهانی ایران به گونه ای است که چگونگی تقابل و یا تعامل با آن بر صحنه بین الملل تأثیرگذار خواهد بود. سال ۱۳۹۰ در حالی به پایان می رسد که در کنار تحولات و رخدادهای شیرین و تلخ در عرصه داخلی، زنجیره ای از رفتارهای کشورهای غربی و صهیونیست ها در قبال ایران را می توان مشاهده کرد، به گونه ای که سال ۱۳۹۰ را می توان از سال هایی دانست که در آن، تحرکات دشمنان انقلاب اسلامی و واکنش های ایران ابعاد گسترده ای داشته است. نکته قابل توجه در این فرایند آن است که همچون سال های گذشته، آمریکا بیشترین نقش را ایفا کرده و تلاش داشته تا اهداف ضدایرانی خود را محقق سازد. در این چارچوب مشاهده می شود که در این سال سران آمریکا، تلاش کرده اند تا بر اساس راهبرد «قدرت هوشمند» اوباما به مقابله با ایران بپردازند. بر اساس راهبرد هوشمند آمریکا، ترکیبی از قدرت نرم (دیپلماسی)، قدرت سخت، ( نظامی و تهدید) در کنار فعالیت های اطلاعاتی و جاسوسی برای تحقق سه اصل تعلیق فعالیت های هسته ای ایران، دوری ایران از مقاومت و نیز اجرای خواسته های ضد ایرانی صهیونیست ها، فعالیت هایی صورت گرفته است. بر همین اساس آمریکا در سه حوزه داخلی، منطقه ای و جهانی، سیاست های خود را متمرکز ساخته بود. اقداماتی که در بسیاری از موارد، به دلیل پاسخ ایران و عدم همراهی جهانی، آمریکا با شکست و ناکامی همراه شد. در نوشتار ذیل به اختصار به برخی از نکات قابل توجه در این سه حوزه پرداخته می شود؛ ۱- سطح داخلی چنانکه ذکر شد، آمریکا سیاست های خود را بر اساس اصل قدرت هوشمند در قبال ایران طراحی کرده و به نوعی تلاش کرده تا سایر کشورها را نیز با خود همسو سازد. این سیاست در ابعاد مختلف پیگیری شده، به گونه ای که در آن، سه مولفه اقدام دیپلماتیک، نظامی، تهدید و تحرکات جاسوسی و اطلاعاتی را می توان مشاهده کرد. این فرایند چنان بوده که برخی از واژه جنگ سرد برای روابط ایران و غرب بهره گرفته اند. الف- حوزه سیاسی: در فضای سیاسی، آمریکایی ها دو حوزه را در پیش گرفته اند. نخست آنکه با استفاده از فضای مجازی و تبلیغاتی تلاش کردند که فضای سیاسی ایران را غبارآلود سازند، چنانکه برخی کشورهای غربی نظیر؛ آمریکا، انگلیس و فرانسه صراحتاً به حمایت از ضدانقلاب خارج نشین و برخی جریان های داخلی ایران پرداختند تا به گمان خویش، فضای منفی پس از انتخابات ۱۳۸۸ را تکرار کنند. نمود عینی این امر را در عملکردهای سفارتخانه انگلیس در تهران می توان مشاهده کرد که سفیر انگلیس مستقیماً به فتنه سازی علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در مقابل این تحرکات که به نوعی ابزار فشار قلمداد می شد، آمریکایی ها سیاست دیپلماسی نیز در پیش گرفتند که درخواست آمریکا برای ایجاد خط قرمز برای جلوگیری از تنش میان طرفین و نیز ارسال نامه از سوی اوباما رئیس جمهور آمریکا به امام خامنه ای (مدظله العالی) از جمله این اقدامات است. در این میان، پاسخ های ایران به این تحرکات به نوعی بر هم زننده این موازنه ها بود. از جمله این اقدامات؛ تأکید ایران بر عدم پذیرش مواضع دیپلماتیک آمریکا در حالی که آمریکا همچنان سیاست دوگانه تهدید و تحریم را مطرح می کند، حضور گسترده مردم در راه پیمایی ۲۲ بهمن و نیز حماسه حضور ۶۴ درصدی مردم در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی و … است. نکته قابل توجه در حوزه سیاسی، تسخیر سفارت انگلیس توسط دانشجویان بود که یادآور تسخیر لانه جاسوسی در اوایل انقلاب اسلامی بود. جالب توجه آنکه انگلیس با ایجاد کارناوال سفرای غربی تلاش داشت تا این حقارت را جبران کند که عدم همراهی اکثر کشورهای غربی در فراخوانی سفیر خود، این کشور را با شکست همراه ساخت. هر چند که این کشور همچنان به مداخلات و فتنه انگیزی علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهد که آخرین آن مواضع «هیگ»، وزیر خارجه انگلیس بود که تلاش کرد با زیر سوال بردن انتخابات مجلس نهم، حماسه حضور مردم را کم رنگ جلوه دهد. ب- حوزه اقتصادی: از جمله اصلی ترین مولفه های به اصطلاح راهبرد هوشمند دشمنان ایران را در سال ۱۳۹۰حربه های اقتصادی تشکیل داد. آنها از ابتدا تلاش کردند تا با شدت بخشیدن به تحریم های یک جانبه، چنان وانمود سازند! که توانسته اند نظام اسلامی و ملت ایران را به پذیرش خواسته های خود وادار سازند آنها از ابتدا، واژه تحریم های زهرآگین را مطرح کردند. نقطه اوج این سیاست، اعمال تحریم خرید نفت علیه ایران از سوی آمریکا و سپس اروپا پس از یک دوره شش ماه (آغاز اوایل تابستان) بود. کشورهای غربی که در اجرای تحریم ها ناکام مانده بودند، بر این ادعا بودند با این سیاست می توانند ایران را تسلیم سازند. در این فرایند، آنها با دو چالش مواجه شدند؛ نخست آنکه، جمهوری اسلامی ایران در اقدامی پیش دستانه در بهمن ماه از قطع صادرات به شش کشور اروپایی و تعیین پیش شرط برای ادامه فروش نفت به اروپا خبر داد. دوم آنکه بسیاری از کشورها حاضر به پذیرش این تحریم نشدند. در کنار کشورهای چین و روسیه، کشورهایی مانند؛ ژاپن، کره جنوبی و هند نیز با رد تحریم ها خواستار مستثنا شدن از آن شدند. کشورهای غربی در حالی سیاست تحریم را در قبال ایران اجرا کردند که آمارهای اقتصادی جهان از پیشرفت اقتصادی ایران و شرایط بحرانی در اقتصاد اروپا و آمریکا حکایت دارد که سقوط رتبه اعتباری این کشورها از سوی موسسه های اعتبارسنجی نظیر موسسه اعتبارسنجی «استاندارد اندپورز» موید این ادعا است. البته غرب همچنان امید دارد تا با افزایش تحریم ها، به شکاف داخلی و به زعم خود چالش درونی در ایران دست یابد. ج- بعد نظامی: چنانکه ذکر شد، سیاست راهبرد قدرت هوشمند، برگرفته از اصل نظامی و اطلاعاتی در کنار دیپلماسی بود. غربی ها و صهیونیست ها در این چارچوب، اقدامات سیاسی صورت دادند. اقدام غیر مستقیم آنها کمک به گروه های تروریستی همچون منافقین و «جندالشیطان» و نیز برخی فتنه های مرزی و قومی بود که هدف آن ایجاد فضای ناآرام و چنددستگی در کشور بود. آنها در راستای اجرای این سناریوسازی ها، به ترورها و برخی انفجارها نیز پرداختند. نکته قابل توجه آنکه، در ماه های پایانی سال، غربی ها و صهیونیست ها به تشدید فضاسازی نظامی علیه ایران پرداختند. در این چارچوب «باراک اوباما» رئیس جمهور، «پانه تا» وزیر دفاع آمریکا، «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه آمریکا، «پترائوس» رئیس سیا، در کنار «هیگ» وزیر خارجه و «کامرون» نخست وزیر انگلیس و مقامات ارشد فرانسوی و آلمانی ادعای گزینه نظامی را مطرح کردند. اوج این تحرکات را در مواضع «نتانیاهو» نخست وزیر و «باراک» وزیر جنگ صهیونیست ها می توان مشاهده کرد که بارها ادعا کردند، طرح های متعددی برای حمله به ایران در دستور کار دارند، ادعاهایی که حتی از سوی رسانه ها و کارشناسان خودشان نیز بلوف ارزیابی شد. این ادعاها در حالی مطرح شد که چند اصل این ادعا را با چالش مواجه ساخت. اولاً، در حوزه داخلی، ایران اقتدار دفاعی و اطلاعاتی خود را به رخ غرب کشید که نمود آن در بازداشت «امیر میرزا حکمتی» جاسوس سیا توسط وزارت اطلاعات و نیز به زمین نشاندن هواپیمای پیشرفته بدون سرنشین و جاسوسی آمریکا ( آرکی یو ۱۷۰) بود. اقتدار ایرانی ها در این زمینه ها چنان بود که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شخصاً خواستار باز پس دهی هواپیمای جاسوسی آمریکا و نیز آزادی جاسوس سیا شد. آنچه مکمل این روند بود، برگزاری رزمایش های فراگیر توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران در عرصه های زمینی، هوایی و دریایی بود. نکته مهم در حوزه نظامی، برگزاری رزمایش «ولایت ۹۰» توسط نیروی دریایی بود. رزمایش بی نظیری که محور آن را، تمرین عملی بستن تنگه هرمز در صورت هرگونه تهدید علیه کشور تشکیل می داد. بازتاب این رزمایش چنان بود که بسیاری از محافل رسانه ای دنیا اذعان کردند که ایران توان خود را به رخ غرب کشید و نشان داد که هرگز تسلیم زورگویی غرب نمی شود. عبور ناوگان دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از کانال سوئز و بیخ گوش صهیونیست ها، برای دومین بار در اواخر بهمن ماه سندی دیگر بر اقتدار ایران بود. ثانیاً، در حوزه منطقه ای نیز جبهه مقاومت صراحتاً اعلام کرد، در صورت تهدید ایران در کنار آن خواهد بود . ثالثاً، کشورهای چین و روسیه نیز ضمن اذعان به اقتدار نظامی ایران به پیامدهای حمله به آن هشدار دادند و حتی «ولادیمیر پوتین» نخست وزیر روسیه رسماً تأکید کرد، مسکو اجازه اقدام نظامی علیه ایران را نخواهد داد. مجموع این مولفه ها موجب شد که کشورهای غربی و حتی صهیونیست ها از میزان ادعاهای خود در مورد گزینه نظامی بکاهند، چنانکه باراک اوباما در نشست کمیته مشترک آمریکا و صهیونیست ها (آیپک) در حالی که ادعای تشدید تحریم ها و وجود تمام گزینه ها را مطرح کرد، صراحتاً به مخالفت با گزینه نظامی اذعان کرد. موضعی که از سوی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه، پانه تا وزیر دفاع آمریکا در کنار مقامات ارشد اروپایی تکرار شد. جالب توجه آنکه، نتانیاهو نخست وزیر صهیونیست ها نیز در آخرین موضع خود با تعدیل مواضع جنگ طلبانه گذشته اش ادعا کرد که به رغم آنکه، گزینه نظامی در دستور کار است، اما دیپلماسی در اولویت قرار دارد. د- تحرکات هسته ای: سال ۱۳۹۰ باز هم سال تلاش غرب برای جلوگیری از دستیابی ملت ایران به حقوق هسته ای اش بود. در این چارچوب، آنها در کنار سیاست تهدید و تحریم و به بازی گرفتن آژانس بین المللی انرژی اتمی و شخص آمانو دبیر کل برای ارائه گزارش های دو پهلو و مغرضانه، شیوه های جدیدی بر اساس قدرت هوشمند در پیش گرفتند. آنها که در استفاده از ویروس «استاکس نت» برای به چالش کشاندن فعالیت های هسته ای ایران ناکام مانده بودند، سناریوی ترور دانشمندان هسته ای ایران را در پیش گرفتند. در این چارچوب، آنها بر اساس اطلاعاتی که از آژانس بین المللی انرژی اتمی دریافت کرده بودند در مرداد ماه به ترور «داریوش رضایی نژاد» اقدام کردند و در اقدام تروریستی دیگری «مصطفی احمدی روشن» را در دی ماه ۱۳۹۰ به شهادت رساندند. آنها که در گزینه نظامی شکست خورده بودند با این اقدامات بر این ادعا بودند که با حذف فیزیکی دانشمندان ایرانی، می توانند فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی را متوقف کنند. این توهمات آنان در حالی بود که رونمایی از دستاوردهای هسته ای در بهمن ماه، به ویژه انتقال صفحه سوخت ۲۰درصد غنی سازی شده ایرانی به قلب راکتور تحقیقاتی و پزشکی تهران این ادعاها را باطل ساخت. البته دستاوردهای علمی ایران به همین جا ختم نشده، بلکه دستیابی به دانش های روز دارویی و پزشکی و نیز پرتاب ماهواره ایرانی «نوید» نمود دیگری از توانایی ایرانی در صحنه علمی بود. در زمینه هسته ای، اقتدار ایران موجب شد تا گروه ۱+۵ در اسفند ماه پس از یک سال فرار از مذاکره، آمادگی خود را برای آغاز مذاکرات اعلام دارد که بنا بر اخبار منتشره، این نشست در ترکیه در آوریل برگزار می شود. جالب توجه آنکه، اقدامات غرب در آژانس نیز بی نتیجه ماند، چنانکه در آخرین نشست فصلی آژانس(۱۷ اسفند) هر چند در گزارش مغرضانه آمانو ادعاهایی در مورد پارچین مطرح شد، اما در نهایت با صدور بیانیه ۱۰۰ کشور عضو گروه «نم» در حمایت از فعالیت های هسته ای ایران و عدم صدور قطعنامه علیه ایران این سیاست نیز با ناکامی همراه شد. نکته قابل توجه و تأمل آنکه ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا و حتی هیلاری کلینتون وزیر خارجه و اوباما نیز اذعان کردند که ایران به دنبال بمب هسته ای نیست. ۲- سطح منطقه ای در حوزه منطقه ای تحرکات دشمنان ایران بر اصل انزوا و دور ساختن ایران از روند معادلات جدید منطقه استوار بود. در این حوزه، دو اصل مورد تأکید بود. نخست؛ پروژه ایران هراسی با محوریت تخریب روابط با همسایگان و دوری ملت های منطقه در قالب بیداری اسلامی از پیام ها و الگوهای انقلاب اسلامی ایران و دوم؛ تضعیف موقعیت مقاومت در منطقه. در حوزه اول غرب تلاش کرد تا به کارگیری برخی کشورهای عربی نظیر عربستان با ادعاهایی همچون دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه و نیز سناریوی هالیوودی ترور سفیر عربستان در آمریکا، ضمن به چالش کشاندن روابط ایران و همسایگان، به پرونده سازی علیه ایران بپردازد. هدف نهایی این امر، تخریب چهره ایران و دوری آن از روند بیداری اسلامی در منطقه بود. در مرحله دیگر، غرب تلاش کرد تا مولفه های قدرت منطقه ایران در قالب مقاومت را متزلزل سازد. این سناریو با چند محور بحران سازی برای سرنگونی دولت عراق، دور ساختن مقاومت فلسطین از مقاومت با وعده های برخی کشورهای عربی نظیر؛ قطر و عربستان، فتنه انگیزی علیه حزب الله لبنان و در نهایت، به چالش کشاندن سوریه استوار شد که نکته اساسی نیز برمحور سرنگون کردن دولت بشار اسد در سوریه استوار است. غرب تأکید دارد سرنگونی سوریه ضربه ای بزرگ بر ایران خواهد بود. این تحرکات در حالی صورت گرفت که اموری چون؛ برگزاری نشست بیداری اسلامی در تهران شهریور ماه ۱۳۹۰، برگزاری پنجمین همایش و نشست حمایت از مقاومت در مهر ماه، همایش بیداری اسلامی و جوانان و سفر هنیه به تهران در ۲۲ بهمن در کنار رد ادعای سناریوی هالیوودی عربستان علیه ایران و عدم همراهی جهان با ادعای دخالت ایران در امور کشورها و نیز ناکامی غرب در قبال سوریه به ویژه؛ حمایت چین و روسیه از اسد این تحرکات را با ناکامی همراه ساخت؛ به گونه ای که جهانیان اذعان کردند ایران پیروز تحولات منطقه بوده است، هر چند توطئه های غرب همچنان ادامه دارد. ۳- سطح بین المللی در حوزه بین المللی، غرب سناریوی انزوای ایران را در دستور کار دارد. آمریکا همزمان سه پرونده ادعای نقش ایران در تروریسم نظیر؛ ادعاهای واهی در مورد ترور سفیر عربستان و بمب گذاری علیه صهیونیست ها در تایلند، هند و گرجستان را مطرح کرد. از سوی دیگر، پرونده های حقوق بشری علیه ایران در شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل را بازگشایی کرد و در نهایت نیز ادعاهای واهی همیشگی در مورد دستیابی ایران به سلاح هسته ای را مطرح کرد. در این میان، غرب تلاش کرد تا از یک سو متحدان خود را به تحریم بیشتر بر ایران سوق داده و از سوی دیگر، دوستان ایران را تحت فشار قرار دهد، چنانکه پس از سفر دکتر احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران به آمریکای لاتین، سناتورهای آمریکایی تشدید فشارها بر این منطقه را خواستار شدند. هر چند که غرب تلاش بسیاری برای اجرای سناریوهای ضد ایرانی در جهان داشته، اما جهانیان اذعان دارند که نقش ایران در مناطق منطقه ای و جهانی نقشی غیرقابل انکار است. جهانیان اذعان دارند که غرب به سرکردگی آمریکا و صهیونیست ها، منزوی ترین کشورها هستند که حتی گاه نمی توانند هم پیمانان خود را نیز در اقدامات ضدایرانی همراه سازند. نتیجه گیری هر چند که سیر تحولات در سال ۹۰ در حوزه تقابلی میان ایران و دشمنانش بسیار است، اما مجموع آنچه به اختصار ذکر شد، نشانگر آن است که دشمنان انقلاب و ملت ایران همچنان از تمام ابزارها برای مقابله با ایران بهره می گیرند. در حالی که اصولی چون بصیرت و آگاهی در حوزه وحدت ملی و گام برداشتن در راه توسعه و پیشرفت موجب شده تا در حوزه داخلی، منطقه ای و بین المللی دشمنان جمهوری اسلامی چون گذشته با ناکامی همراه شوند، به گونه ای که می توان گفت که در فراز و نشیب های سال ۹۰ ، ملت ایران و نظام اسلامی پیروز عرصه تقابل با دشمنان بوده اند. هر چند که فتنه های دشمنان همچنان ادامه خواهد داشت و آنها با حربه های مختلف به دنبال بحران سازی و مقابله با اراده ملت ایران خواهند بود، اما بصیرت و آگاهی ملی همچنان سدی در برابر این توطئه ها خواهد بود. قاسم غفوری