ای کاش «مجلس ضربه دوم را وارد کند»

اقدام چند روز پیش اتحادیه اروپا علیه ایران که در دو فاز تحریم خرید نفت ایران و معامله با بانک مرکزی از سوی کشورهای عضو این اتحادیه انجام شد، بیش از آنکه یک اقدام جامع و کارا علیه ایران ارزیابی شود به «آخرین تیر ترکش غرب» تعبیر شد چرا که همه می دانند غرب قادر به مواجهه نظامی با ایران نیست. مهمترین دلیل این عدم توانایی آن است که در طول ۳۰ سال گذشته و بخصوص در ۱۰سال اخیر، غرب علیرغم حمله نظامی به مخالفان به مراتب کم خطرتر- در عراق، افغانستان، لیبی، لبنان و فلسطین- از ورود به چالش نظامی با ایران اجتناب کرده است و با توجه به نکته فوق، تحریم اخیر اتحادیه اروپا و چرایی و پیامدهای آن از چند منظر قابل بررسی است. ۱- اقدام اروپا علیه ایران پس از آن انجام شد که به دلیل مواضع مخالف چین و روسیه، امکان اقدام جدید علیه ایران در قالب شورای امنیت سازمان ملل- که حدود ۲۰ ماه پیش قطعنامه ۱۹۲۹ را علیه ایران صادر کرد- وجود نداشت بر این اساس می توان نام اقدام اخیر آمریکا و اروپا را اقدام غرب علیه ایران گذاشت. از قبل هم این موضوع پیش بینی شده بود بسیاری از کارشناسان مسایل ایران و غرب گفته بودند که با بن بست به وجود آمده در شورای امنیت و گروه ۱+۵، آمریکا و هم پیمانان اروپایی آن- فرانسه، انگلیس و…- اقداماتی را در چارچوب توانایی های خود علیه ایران به عمل خواهند آورد. این روند در عین حال اعلام رسمی این نکته است که از این پس از اجماع جهانی و حرکت در چارچوب حقوقی و استفاده از سازمانهای بین المللی و حتی استفاده از سازمانهای فنی- نظیر آژانس بین المللی انرژی اتمی- علیه ایران خبری نخواهد بود. تلاش بی نتیجه ۲۰ ماهه غرب- از زمان تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ در اواسط خرداد ۸۹- برای بازسازی اجماع علیه ایران به خوبی از این ناتوانی حکایت می کند. ۲-آنچه چند روز پیش در اتحادیه اروپا اتفاق افتاد، سقف اقدام غرب علیه ایران بود. تحریم نفت ایران و تحریم بانک مرکزی کشورمان اقدام آخری بود که طی دو سال گذشته، غرب بارها از آن سخن گفته و آن را یک اقدام موثر ارزیابی می کرد اما واقعیت این است که اگر مصوبه اتحادیه اروپا همین الان- و نه از ۱۱تیرماه سال آینده- اجرا شود، صادرات حدود ۱۷درصد نفت ایران به اروپا متوقف می شود. این میزان نفت صادراتی اگر به کشورهای صنعتی آسیایی هم صادر نشود به اقتصاد ایران لطمه نمی زند چرا که در حال حاضر اقتصاد ایران از همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا سرپاتر است. در میان کشورهای اروپایی، ایتالیا- هرچند آنقدر درگیر بحران اقتصادی شد که دولت آن سقوط کرد- ولی از کشورهایی نظیر آلمان، فرانسه و انگلیس وضع اقتصادی بهتری دارد. براساس گزارش بانک جهانی وضع اقتصادی کشور ما از وضع اقتصادی ایتالیا بهتر است با این وصف ایران به راحتی و بدون حتی اندکی لرزش می تواند از صادرات این ۱۷درصد چشم پوشی کند و خدا کند که مسئولین کشور درصدد بازاریابی برنیایند و این را یک فرصت تازه برای عبور از «اقتصاد نفتی» به حساب آورند. ۳- تحریم اتحادیه اروپا در واقع تحریم خود اروپاست و یک اقدام عجولانه و احمقانه به حساب می آید چرا که تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا به افزایش حداقل ۲۰ درصدی قیمت نفت می انجامد کما اینکه همین الان و در فاصله یک هفته و در حالی که هیچ تحریمی اعمال نشده است، بین ۵ تا ۶ دلار- یعنی حدود ۷ درصد- به قیمت نفت افزوده شده است این به آن معناست که در شرایطی که خریداران اصلی نفت ایران حاضر به تحریم ایران نیستند، ایران می تواند بدون صادرات نفت به اروپا و بدون این که کشوری را جایگزین اروپا کند، همان میزان و حتی بیشتر از آن درآمد ارزی داشته باشد. با این وصف کاملا پیداست که اروپایی ها ناچارند خود به نوعی فتیله تحریم ها را پایین بکشند کما این که همین الان توتال فرانسه از یک طرف بیانیه داده که از تحریم پیروی می کند و از طرف دیگر یک شرکت واسطه را برای انعقاد قراردادهای جدید نفت ایران فعال کرده است. به عبارت دیگر اروپا در نمای تبلیغاتی خرید نفت ایران را تحریم کرده و در نمای واقعی دنبال تداوم روابط نفتی با ایران است و البته ایران باید راه بازی دوگانه و فرصت طلبانه را بر روی اروپا ببندد. ۴- همانگونه که از سوی بعضی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح گردیده است، ایران می تواند همین الان اعلام کند که قراردادهای خود با اروپا را لغو می کند در این حالت ممکن است لغو قرارداد را مستلزم به پرداخت غرامت از سوی ایران بدانند اما باید توجه داشت که بیانیه تحریم ابتدا از سوی اتحادیه اروپا صادر شده است بنابراین اگر کشورهای اروپایی خریدار نفت ایران، تصمیم اتحادیه را قبول ندارند باید مخالفت خود را رسما اعلام کنند و اگر با آن مخالف نیستند که اقدام ایران مقابله به مثل تلقی شده و نه تنها مستلزم پرداخت غرامت نیست بلکه طرف های اروپایی باید به ایران به علت تصمیم به لغو یکجانبه قرارداد غرامت بپردازند. از سوی دیگر، درآمدی که از افزایش قیمت نفت نصیب ایران می شود بسیار فراتر از غرامت احتمالی خواهد بود، ضمن آن که جمهوری اسلامی ایران با پیش دستی سریع در قطع صدور نفت به اروپا با یک تیر دونشان زده است. هم پرستیژ خود را به رخ دشمن کشیده و هم هزینه سنگینی را به تحریم کنندگان تحمیل کرده است. آنگاه همه خواهند فهمید که اقدام کدام طرف مقتدرانه و درخور تحسین است. بهترین روش برای ایران این است که مجلس شورای اسلامی در یک اقدام فوری- با تهیه طرحی سه فوریتی- دولت را مکلف به توقف صادرات نفت به کشورهای امضاکننده تحریم اتحادیه اروپا بنماید. مجلس در هر کشوری، نهاد واسطه مردم و حکومت به حساب می آید و وجه مردمی آن از وجه حاکمیتی آن پررنگ تر است از این رو اقدام مجلس ایران یک اقدام ملی به حساب می آید و بازتاب دهنده عزم ملت ایران نیز خواهد بود. دولت جمهوری اسلامی با اجرای فوری این مصوبه وجه حاکمیتی را به نمایش بگذارد و این به خودی خود این نکته را اثبات می کند که «ایستادن در برابر فشار غرب» یک مسئله جناحی و یا بخشی از حاکمیت نیست بلکه همزمان مسئله ای ملی و حاکمیتی است و از قضا فشار غرب، به وحدت داخلی ایران و عملیاتی شدن نگاه مخالف غرب در ایران می انجامد. ۵- بدون حتی اندکی تردید، اتحادیه اروپا تحریم اخیر را بطور مستقل انجام نداده است نه اینکه بخواهیم بگوییم تحت تاثیر آمریکا عمل کرده است. این مقدار که پوشیده نیست اروپا در مورد مسایل خاورمیانه طی حدود ۷۰ سال اخیر هیچگاه مستقل از آمریکا نبوده است. مشارکت اروپایی ها در حمله به افغانستان و مشارکت سمبلیک در حمله به عراق بدون آنکه برای آنان نفعی داشته باشد، وابستگی آنان به آمریکا را نشان داد گویا هنوز اصل ۴ حاکمیت دارد. اما مراد ما این نیست. آمریکا و اروپا بدون شک با دعوت هایی از داخل ایران مواجه بوده اند. این دعوت را چه کسانی انجام داده اند. در اینکه فتنه گرها بازشدن فضای تنفسی خود را به اقدامات تنبیهی غرب علیه ایران گره زده اند، تردیدی نیست. وقتی خاتمی در جمع تعدادی از عناصر پادوی فتنه می گوید به زودی شرایط تغییر می کند، از غیب خبر نمی دهد بلکه در پشت صحنه شاهد تصمیماتی بوده است و یا وقتی یکی دیگر از سران فتنه از شرایط سخت تر اقتصادی خبر می دهد خواب نما نشده و تئوری پردازی هم نمی کند. ارتباط عناصر فتنه با محافل تصمیم گیر غربی آشکارتر از آن است که به «رونمایی» احتیاج داشته باشد اما از طرف دیگر غرب هم حتما می داند که از عناصر فتنه ۸۸ کار چندانی برنمی آید و نمی توانند منشأ اثری باشند و از این رو بعید است که غرب صرفا به درخواست سران فتنه به تشدید فشارها روی آورده باشد. ۶- افرادی طی ماه های گذشته به مستندسازی داعیه غرب در مورد ایران مشغول بودند. سران آمریکا و کشورهایی نظیر انگلیس طی ماههای گذشته به دفعات گفته بودند که آثار تحریم ها علیه ایران در حال بروز و ظهور هستند، رها شدن مهار قیمت ها در ایران طی هفته های گذشته از این مسئله حکایت می کرد همه می دانند اساسا دلار در موقعیتی نیست که در کشوری بتواند رشد داشته باشد. همه می دانند که اینک در معاملات اروپا دلار جایگاهی ندارد. قدرت های مهم اقتصادی آسیا- نظیر روسیه، چین، هند، ژاپن، کره جنوبی و مالزی- هم دلار را کنار گذاشته اند. در آمریکای لاتین نیز دلار جایگاه خود را از دست داده و هر روز از قیمت آن کاسته می شود با این وصف چرا در کشوری که کمترین تأثیر را از بحران های بین المللی پذیرفته و رئیس جمهور محترم بارها اثر بحران مالی بین المللی بر اقتصاد ایران را ناچیز خوانده و واقعاً هم همینطور است، دلار طی ۴ هفته به حدود دو برابر قیمت رسید؟ در حالی که قیمت واقعی دلار در ایران حتما کمتر از ۵۰۰ تومان است. ۷- در عین حال اقدامات اتحادیه اروپا و هم پیمانان خارجی و داخلی آن، ارتباط معناداری با انتخابات پیش روی مجلس دارد. کاستن از مشارکت مردم ایران در پای صندوق رای یک هدف کلیدی غرب به حساب می آید. غرب بخوبی می داند که ایران در طول ۳۳ سال گذشته همواره فشارهای خارجی را با بهره گیری از مشارکت گسترده مردم در پای صندوق های رأی تخلیه کرده و علاوه بر آن از این انتخابات خون تازه ای دریافت کرده است. غرب و منحرفین در این انتخابات امید خود را به نفوذ و تغییر معادله از طریق انتخابات و تبدیل انتخابات به صحنه درگیری از دست داده اند و اینک پایین آوردن میزان مشارکت و کاستن از روحیه مردم را در دستور کار قرار داده اند. داعیه های غیر رقابتی بودن انتخابات، ناکارآمدخواندن نظام، شکاف های غیر قابل التیام، در پیش بودن بحران های بزرگ امنیتی، گرانی های سرسام آور یک ماهه گذشته همه در این مسیر قابل ارزیابی می باشند و جالب این است که غرب، فتنه و انحراف همه این ها را توأمان تعقیب و تبلیغ می کنند. ۸- کاهش شدید قیمت ارز و سکه طی روزهای گذشته- پس از موضعگیری دولت علیه افزایش قیمت ها- هم جالب توجه بود. در روز تصویب تحریم نفت ایران در اتحادیه اروپا بعضی این نظریه را مطرح می کردند که این افزایش قیمت ناشی از اقدام این اتحادیه می باشد و بعد نتیجه می گرفتند که این تحریم دیگر از آن تحریم های بی خاصیت نیست اما شیب تند کاهش قیمت ها در روزهای سوم، چهارم و پنجم پس از تحریم نشان داد که افزایش اخیر قیمت ها هیچ ربطی به تحریم ها نداشته است. در عین حال این نکته را نیز اثبات کرد که کماکان دولت در ایران یکی از مهمترین قدرت های کنترل کننده به حساب می آید با این وصف ضمن آن که ورود دولت به این موضوع «مسئولانه» و قابل تقدیر بود، جای سؤال و گلایه از وانهادگی و… یک ماه اخیر هم کماکان باقی است. یادداشت روز روزنامه کیهان سعدالله زارعی

اروپااقتصادبرجاممجلس
نظرات (۰)
ثبت نظر