– هدف آمریکا از پا فشاری بر مذاکره: پافشاری ایالات متحده بر لزوم مذاکره با ایران دلایلی متعددی دارد که برخی از آنها عبارتند از: اولا؛ دیر هنگامی است که آمریکا سعی دارد در نظام تک قطبی خود تعریفش، خویشتن را یگانه رهبر این ساز و کار ظالمانه معرفی نماید. از این روست که ایالات متحده تلاش دارد چنین نشان دهد که هیچ حرکتی در دهکده جهانی امروز به ثمر نمی نشیند مگر با همراهی و همیاری آمریکا! و ایران نیز باید نهایتا به این حکمیت قلدر مآبانه تن در دهد. ثانیا؛ اثبات گردیده است که سفارت خانه ها و هر گونه دفاتر متعلق به آمریکا از مهمترین مراکز بحران آفرینی در کشور های مخالف با یکه تازی های ایالات متحده است. آمریکا تلاش دارد از این طریق شاید راه بازگشتی دوباره برای خود به ایران بیابد و بتواند مانند گذشته نقش موثر تری در ایجاد اختلافات و رهبری آنها داشته باشد. ثالثا؛ آمریکا تلاش دارد وجهه ایران به عنوان نماد مبارزه با سلطه امپریالیسم جهانی و در راس آن آمریکا را در نزد مظلومان جهان خدشه دار نماید و چنین القا نماید که این مبارز اصلی اینک به این نتیجه رسیده که چاره ای جز مذاکره با آمریکا برای پیش برد امورش ندارد، پس دیگران که در جایگاه ضعیف تری نسبت به ایران قرار دارند لزوما به طریق اولی باید به این روش تن در دهند! – چرایی رد مذاکرات از سوی ایران: دلایل ما برای رد پیشنهاد ارتباط و مذاکره با آمریکا در مقابل دلایل آنها برای پافشاری بر مذاکرات قرار دارد: در گذشته شوخی با نام آمریکا برای کشورها، حرکتی رعب آور بود. در چنین فضایی بود که از دل کشوری مظلوم ندای «مرگ بر آمریکا» بر آمد و آتش زدن پرچم نماد قلدری و اقتدارگرایی در مدارس ابتدایی یک کشور به زعم آنها جهان سومی تبدیل به امری عادی گشت! ادامه این روند می تواند بیشترین خطر را برای حیثیت ابرقدرتی ایالت متحده که دیگر حتی رقیبی مانند شوروی سابق را در مقابل ندارد داشته باشد. در گذشته اینان با جلو و عقب کردن ناو هایشان حکومت ها عوض می کردند و امروز شاهد فرا گیر شدن جنبش های مبارز در سطح دنیا هستند که پرچم آمریکا به عنوان نماد امپریالیسم جهانی را زیر پا می گذارند! بهار انقلاب های کشور های عربی و جنبش موسوم به وال استریت از این دسته اند. در چنین شرایطی برقراری رابطه با زورگوترین و قلدرترین کشور دنیا به معنای کوتاه آمدن ایران از اصولش و موجب سرخوردگی همراهان اخیر نهضت مبارزه با استکبار در سرتاسر جهان خواهد بود. تجربه مذاکرات دیگر کشور ها با آمریکا و هم کیشانش اثبات نموده که اینان در مذاکرات به دنبال چیزی جز امتیاز گیری نیستند. ذات سلطه جوی این دول استعمارگر مانع از این می شود که خیری به دیگران برسانند. گروه های سازشگر فلسطینی از پس این همه مذاکرات پی در پی آیا به نتیجه مطلوبی دست یافته اند که ما خود را دلخوش به آن نماییم؟! مذاکرات اصلاح طلبان با دول غربی نتیجه ای جز تعطیلی فعالیت های هسته ای به بار آورد که ما به نتیجه مذاکرات بعدی امیدوار نماید؟! علاوه بر آن بارها اثبات شده که دول غربی به تعهداتی که در چهارچوب مذاکرات ملزم به آن شده اند به دیده وظیفه نگاه نمی کنند و هر گاه لازم بدانند از آن سر باز می زنند! نمونه آن هم در پرونده هسته ای ایران گرچه طرف ایرانی، در قبال تن دادن به تعهدات متعدد و ظالمانه از طرف مقابل تعهد گرفته بود این پرونده را مختومه نماید ولیکن پس از اجرای کامل الزامات از سوی طرف ایرانی به راحتی تعهدات خود سرباز زده و در مقابل هنوز بر انجام دادن تعهدات کامل ایران حتی پس از نقض تعداتشان تاکید دارند حتی بر پایه آن تحریم هم می کنند!! از سوی دیگر حافظه تاریخی ملت ایران به خوبی در یاد دارد که در دورانی که قاصبان قدرت در ایران زمین تمام تلاش خود را در خوش خدمتی به اربابشان (آمریکا) به کار می بردند، نتیجه ای جز چپاول بیشتر ملت ایران به بار نیامد، حال چه انگیزه ای باعث می شود تا آمریکا بخواهد از طریق این مذاکرات خیری به این مردم برساند؟! – حلقه مفقوده در باز برقراری روابط: از آنچه تا بدین جا به آن اشاره نمودیم مشخص می شود مهمترین دلیل تخاصمات آمریکا با ایران علاوه بر کوتاه شدن دست های این دولت متخاصم از موقعیت استراتژیک ایران، چیزی جز اختلافات عمیق و ریشه دار ایدئولوژیک نمی باشد. برافراشتان پرچم اسلام که از اساسی ترین اصول آن برابری همه انسان ها و نفی سکوت در برابر قلدران و مستکبران است، مساله ای است که موجب گردید، ایالات متحده و دیگر ایادیش پیش از وقوع انقلاب اسلامی برای به ثمر نرسیدن و پس از آن برای ناکام گذاشتن آن، تمام تلاش خود را به کار بگیرندو تنها مساله ای که می تواند یخ روابط ایران و آمریکا را ذوب نماید، تغییر در روش و منش آمریکاست و این همان حلقه مفقوده ایست که با توجه به منش و روش کنونی سردمداران ایالات متحده نباید توقع داشت مشکل در برقراری روابط به این زودی ها بر طرف گردد. سیاست تحریم های متعدد و نیز تهدید های جدید، من جمله تهدید رسمی برخی مسئولین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به ترور از سوی دولتمردان ایالات متحده آمریکا نشان از تداوم سیاست خصمانه این دولت مستکبر دارد و روشن می سازد که متاسفانه آمریکای امروز همان آمریکای دیروز است. در پایان مطمئنا حافظه تاریخی ملت ایران آن رذالت ها را به آسانی فراموش نخواهد کرد و اجازه نخواهد داد پای جهان خواران بار دیگر به کشورمان باز شود و دوباره آن دوران شوم تکرار شود. حسین مطلبی (حق جو)