به گزارش رجانیوز، دانشجویان حاضر در این نشست، پرسش ها و شبهات خود را در مورد نوع نگاه جبهه پایداری به شرایط و مبانی اصولگرایی، اتهام زنی برخی جریان ها به این جبهه مبنی بر سکوت در مقابل انحراف، علت حمایت از ریاست مجلس لاریجانی، تنازل برای وحدت، لیست جداگانه در انتخابات جواب داد که متن این پرسش و پاسخ ها را خبرنامه دانشجویان منتشر کرد. این روزها در فضای مطبوعاتی و رسانه ای از جمله فضای مجازی بحث های مختلفی در رابطه با اصول گرایی و جبهه پایداری و انتخابات مجلس صورت می گیرد می خواهیم ببینیم نگاه جبهه پایداری چه نگاهی است؟ اصولاً درتخصص های مختلف و کارهای مرتبط با آن، نسبت به مسائل دینی نگاه ها و توجهات در یک حد نیست، مثلا در رشته های فنی مثل مهندسی عمران و… خیلی به موضوع نگاه دین مدارانه توجه نداریم یا در بعضی رشته ها مثل رشته های پزشکی خیلی به اینکه نقش دین در نیازهای ما چیست، توجهی نداریم. اگر کسی بخواهد برجی بسازد به سراغ مهندسی متبحر می رود، نه الزاما متدین. شاید در شرایط مساوی، مهندس دین دارتر را اگر حق الزحمه اش گران تر نباشد، انتخاب کنیم. همچنین، اگر شخصی نیاز به جراح قلب داشته باشد، سعی می کند بهترین جراح قلب قابل دسترسی را پیدا کند. ولی هرچه به سمت رشته هایی می رویم که علوم انسانی در آن بیشتر مطرح است، دین مداری در آنها پررنگ تر می شود؛ مثلاً در معماری به دلیل اینکه بحث زیست، اسکان و آرامش انسان مطرح است نگاه دین جلب توجه می کند. رعایت نکاتی مثل اندرونی- بیرونی یا رو به قبله بودن و… در روانشناسی هم همینطور. همین موضوع را در نظر بگیریم و برسیم به مباحثی که به عنوان تکالیف فردی ما مطرح می شود. از منظر اصول عقاید، در بحث تکالیف فردی هر شخص، توصیه دین این است که ما آن قدر مسلط به اصول عقاید باشیم که بتوانیم خودمان استدلال کنیم و تقلید در اصول عقاید جایز نیست. یعنی باید در مسائل اصول عقاید کاملاً دین مدارانه برخورد کنیم و بتوانیم خودمان استدلال و اثبات کنیم. در تکالیف فردی و واجبات مثل نماز و روزه و جهاد و زکات و خمس و… که از اهمیت بالایی برخوردارند، باید یا مجتهد باشی یا مقلد. وقتی مقلد باشیم، دنبال این هستیم که رساله ی مرجع تقلید خود را مو به مو عمل کنیم و در امور عبادات و تکالیف فردی -یعنی در امور فقهی- انسان باید یا شخصا مجتهد باشد و یا مقلد. حال ما که عموما مقلد هستیم، واجب است که احکام رساله را بلد باشیم تا مثلا یک فریضه ای مثل نماز را درست انجام بدهیم؛ از غسل و وضو گرفته (مقدمات نماز) تا خود نماز، چگونگی و ترتیب جزییات نماز، چگونگی و دقت در مخارج حروف، حتی توجه به مواردی که واجب نیست و مستحب است، مثل قنوت و بعضی از اذکار مستحب، توجه به نماز یعنی علاوه بر خواندن نماز به صورت صحیح با خواندن نماز ارتباط با خدا برقرار شود تا این نماز ما را از فحشا و منکر باز دارد. در روزه و حج و خمس و زکات و… هم همین گونه است. حال می رسیم به چیزی که در اسلام از نماز هم مهم تر است و در شرایط عمومی، موضوع مهم بحث ولایت است. امام باقر(ع) می فرمایند: “دین به پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت” و در ادامه می فرمایند: “برای چهار مورد دیگر به جز ولایت، رخصت و تخفیف قائل شدند ولی برای ولایت تخفیفی وجود ندارد”، یعنی اینکه اگر شما مریض هستی، می توانی نماز را نشسته بخوانی، یا اگر مریضی، می توانی روزه نگیری، اگر پول نداری زکات نمی دهی، اگر استطاعت نداری حج نمی روی، ولی ولایت اهل بیت(ع) واجب است و تخفیف بردار نیست و این اهمیت ولایت را می رساند. مشابه این روایت هم می فرماید که شما به هیچ چیزی مانند ولایت توصیه نشده اید؛ “لم یناد بشی کما نودی بالولایه”، یعنی ما به اندازه ولایت در مورد هیچ چیز دیگری دعوت نشده ایم. بنابراین ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که در شرایط عمومی، مهم تر از نماز، تبعیت از ولایت است. در شرایط فعلی که حاکمیت نظام اسلامی است، موضوع مهم حفظ نظام است؛ طبق فرموده امام(ره) و فرموده حضرت آقا در سالگرد رحلت امام(ره)، حفظ نظام اوجب واجبات است، نظامی که در حال حاضر بر پایه ولایت است. وقتی در نماز حتی در مستحبات آن آن قدر دقت می کنیم که ببینیم خداوند و نبی او چه فرموده و دستور داده اند که مانند آن عمل کنیم، مسلم است که در حفظ نظام که فریضه ای واجب تر است، باید دقت بیشتری کنیم؛ هم برای انجام آن و هم برای چگونگی آن، یعنی در مقدمات، نیات، جزئیات و… .ما در نماز مراقب هستیم که همه چیز را رعایت کنیم، مخارج حروف را رعایت کنیم؛ خوب این دقت ها برای چیست؟ مگر نه برای اینکه خدا از ما راضی باشد؟ حال که ما این همه توجه داریم، همان خدا و پیغمبر(ص) و همان ائمه(ع) به ما دستور داده اند که ولایت مهم تر است. امام راحل که اسلام را دوباره احیا کرد، فرمود که حفظ نظام، اوجب واجبات است. حفظ نظام هم کار فرهنگی سیاسی ای را که شما انجام می دهید، نیاز دارد و ارزش آن کمتر از نماز نیست. دشمن می خواهد ما به این جنبه مهم تر اسلام، کمتر توجه کنیم. ما نیز باید اهمیت این موضوع را برای دوستان روشن کنیم تا مطابق تکلیف مان عمل کنیم. چیزی که الان برای جبهه پایداری مهم است، کار فرهنگی و سیاسی ای است که از نماز واجب تر است و باید مرّ نظر ولی فقیه باشد. اگر ولایت نباشد، هر چیزی که به عنوان فریضه است، مقبول واقع نمی شود. فرایض همه مثل جسم ما و ولایت مانند روح و جان در بدن است. اگر ولایت نباشد، این چشم این دست و پا و دیگر اعضای بدن فاقد ارزش می شود. اگر روح در بدن باشد، جسم ارزش دارد ولو اینکه اعضا ضعیف باشند. وقتی روح از بدن خارج شد، آن را زیر خاک می کنند، چون فساد و بوی نامطبوع اش همه را آزرده می کند. بنابراین بدون ولایت، کارها مانند این بدن می ماند که جان ندارد و فاقد ارزش می شود و بوی نامطبوع اش همه را آزرده می کند و باید آن را زیر خاک کرد. پس قبولی فرائض به شرط داشتن ولایت با مراتبش است، یعنی ولایت الهی، ولایت نبوی، ولایت امام معصوم و در زمان غیبت ولایت فقیه. بنا بر همین اصل است که امام خمینی(ره) می فرمایند: “ولایت فقیه همان ولایت رسول الله(ص) است.” لذا ما در جبهه ی پایداری با این نگاه به تکالیف اجتماعی مان شعارهایمان را تنظیم کردیم. وقتی که مقام معظم رهبری در سالگرد حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) سه شاخص اصلی را برای مکتب امام معرفی کردند، ما دیدیم که در فرهنگ اسلامی، شاخص های اصلی با الهام از فرمایشات رهبری عبارت است از عقلانیت، معنویت و عدالت البته همه حول محور ولایت. لذا شعارمان را این سه شاخص قرار دادیم. منظور از عقلانیت این است که هر کاری می کنیم، بر مبنای خرد و عقل باشد. درباره این موضوع در قرآن دیده می شود که ما تبعیت کورکورانه نداریم و در اسلام تبعیت بر مبنای عقلانیت و بصیرت است و خداوند می فرماید: “قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی” (سوره یوسف آیه ۱۰۸) یعنی ای پیغمبر بگو من و آنهایی که پیرو من هستند (یعنی مؤمنین) دعوت می کنیم به سوی خدا بر مبنای عقلانیت و بصیرت. در جای دیگر امام علی(ع) می فرماید: “عقل محکم ترین پایه ها است.” و در جایی دیگر می فرمایند: “عقل پیام آور حق است” لذا شما که می خواهید حق را به دیگران برسانید، باید بر مبنای عقل و بصیرت و همان روشی که راه پیامبر(ص) هست، باشد. در جای دیگر حضرت علی(ع) می فرماید: “ثمره العقل الاستقامه” یعنی ثمره و میوه عقل و خردورزی، پایداری در راه خداست. مشکل اینجاست که دوستانی داشتیم که “قالوا ربنا الله” خوبی گفتند اما در استقامت شان مشکل پیدا کردند. اما چیزی که برای ما اصیل است و اهمیت دارد، گفتمان سوم تیر یعنی همان گفتمان انقلاب است، نه آن کسی که پرچم گفتمان سه تیر را بلند می کند. تا روزی که کسی پرچم را بلند کرد و در آن راه ماند، ما نیز حمایتش می کنیم. به هیچ کدام ما تضمینی تا آخر داده نشده و خداوند با هیچ کس تا روز آخر عقد اخوت نبسته است که منحرف نشود. بنابراین این نکته باید مد نظر باشد که در خردورزی و عقلانیت، پایداری نشان دهنده این است که شما عقلانیت را به درجه ای رسانده اید که میوه اش به دست آمده است و عقلانیت تاکید بر پایداری در سیر الی الله دارد. کلمه پایداری جبهه ی پایداری هم به خاطر این توصیه است که ما قصد داریم انشاء الله در این مسیر پایدار بمانیم. شاخص دیگر مکتب امام(ره) معنویت است؛ معنویت به معنای ضرورت وجود روح در بدن است که اگر روح در بدن نباشد، آن بدن باید دفن شود چون فساد و بوی آن همه را آزرده می کند. معنویت در مکتب امام(ره) یعنی هر چیزی اعم از اندیشه، گفتار و کردار باید با ملاحظه رضای خدا و نیت قرب خدا باشد وگرنه فاقد ارزش است. خداوند متعال در قرآن می فرماید: “الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و اتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر” (سوره حج آیه ۴۱) یعنی آنهایی که هرگاه قدرت و توانایی در روزی زمین به آنها دادیم، نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. این آیه به دنبال آیه ی “ولینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز” آمده است یعنی اینها کسانی هستند که خداوند را یاری می کنند و خداوند هم ایشان را یاری می کند. بنابراین اگر خداوند به این افراد توانایی و قدرت دهد، اقامه نماز می کنند، زکات می دهند و… این یعنی معنویت و همه کارها را در جهت قرب الی الله و در راه خدا می کند. شاخص دیگر مکتب امام(ره) و فرهنگ اسلامی، عدالت است. امام علی(ع) می فرماید: عدل پایه و شالوده ای است که بنیاد هستی بر آن استوار است. در جای دیگر می فرمایند: “هیچ چیز مانند عدالت، شهرها را آباد نمی کند” که به همان حکومتداری بر می گردد. عدالت هم یک شاخص برای سنجش است تا ببینیم چه کسی به مکتب امام و یا به عبارتی به فرهنگ اسلامی نزدیک تر است. خود حضرت حجت(عج) وقتی ظهور می کنند، برای برپایی عدالت و قسط است و این اهمیت عدالت را می رساند. خداوند در قرآن می فرماید: “قل امر ربی بالقسط” (سوره اعراف آیه ۲۹) یعنی بگو پروردگارم مرا به قسط و عدالت دستور داده است و در جای دیگر می فرماید “یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهدا بالقسط”(سوره مائده آیه ۸) و… تمام این سه شاخص حول محور ولایت معنی دارد. یعنی اگر این روح در این کالبد نباشد، باید در قبر مدفون شود. آنهایی که می گویند ما عدالت را برپا می کنیم، خردورزانه عمل می کنیم و می گویند که ما معنویت داریم ولی راه های انحرافی را می روند، در هر سه شاخص مشکل شان ولایت است. هر کاری در حیطه خارج از ولایت فقیه در زمان غیبت، حبط و نابود است. جبهه ی پایداری در صدد ایجاد فضای فرهنگی و سیاسی مناسب جهت حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی یعنی گفتمان امام و مکتب امام و فرامین مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) به احسن وجه است. از خداوند تبارک و تعالی مسئلت داریم که همه ما را در این مسیر در راه پیاده کردن، بسط دادن و حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی پایدار فرماید. زمانی که جبهه پایداری انقلاب اسلامی شکل گرفت، اعضای این جبهه سه شرط را به عنوان مرزبندی ذکر کردند یعنی مرزبندی با فتنه، جریان انحرافی و ساکتین فتنه. اما اکنون برخی افرادی که احیانا در مظان این سه شرط هستند و به عنوان ساکتین فتنه شناخته شده اند، جنابعالی و دوستان شما را به ساکتین انحراف متهم می کنند. آیا شما در برابر انحراف سکوت کردید؟ البته اول بهتر است یادآوری کنم که سه شاخص و مرزبندی عبارت بود از مرزبندی با جریان فتنه، مرزبندی با جریان انحراف و ولایتمداری کامل. جبهه پایداری به این صورت نیست که عضو گیری خاصی داشته باشد بلکه هرکسی این گفتمان را قبول داشته باشد، ولو اینکه در هر گروهی هم باشد، ما او را از خودمان می دانیم. یعنی جبهه پایداری یک حزب نیست، یک جریان گفتمانی است. البته یک عده موسس این جبهه بوده اند که بحثش جداست اما به این معنی نیست که به صورت فردی عضو گیری کند و بعد از میان این افراد، یک عده را به عنوان نماینده مجلس معرفی کند؛ نه این طور نیست برای ما ملاک ها مهم است. در این فضا می بینیم از سال ۸۸ تاکنون، مقام معظم رهبری فقط سال ۸۸ و دو سه ماه اول درمورد فتنه صحبت نکرده اند، بلکه در هر برهه ای که سخنرانی مهمی دارند، بر این موضوع فتنه، اشاراتی دارند. این اهمیت فتنه را نشان می دهد و ما نباید از موضوع فتنه غافل شویم. جبهه پایداری یکی از نکاتی که بر آن تاکید دارد مسئله مرزبندی ها با فتنه و ساکتین فتنه است و البته برخی خوش شان نمی آید و می گویند فتنه تمام شده است و دیگر به آن چه کار داریم؟ ولی بحث فتنه تمام نشده است. بیایید فرض کنیم یک بیماری داریم که این بیمار مثلا سرطان داشته باشد و هم زمان با سرطان بیماری ام اس هم بگیرد، حالا به خاطر ام اس که نمی شود از سرطان غافل شد! البته از بیماری دوم هم نباید غافل شد و دارویی را که لازم است باید مصرف کرد. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند باید اصلی و فرعی کرد، از سر همین مسئله است. از نظر ما هم فتنه خطرناک است هم انحراف ولی ما به خاطر انحراف اجازه نمی دهیم که فتنه فراموش شود. استرتژی آنهایی که جزو ساکتین در فتنه بودند این است که ما را به ساکتین در برابر انحراف متهم کنند ولی اگر ما جز ساکتین انحراف بودیم، پس چرا الان در خارج از مجموعه و جز مغضوبین هستیم؟ ببینید آنهایی که در جریان ماجرا هستند، خودشان بهتر می دانند اعضای جبهه پایداری از اولین روزهایی که این موضوع انحراف پدیدار شد، نه امروز و دیروز و چند ماه پیش، بلکه از چند سال پیش جلوی این جریان انحرافی ایستادند. موارد متعددی دارد. به عنوان مثالی که در رسانه ها هم مطرح شده، نماینده دولت در مجلس، یک چک هایی در بین برخی نمایندگان مجلس پخش می کرد، برای اینکه در حوزه انتخابیه خودش خرج کند. تنها کسی که در واکنش به این موضوع یک سیلی محکم به گوش نماینده دولت گذاشت، آقای زارعی از اعضای جبهه پایداری بود که البته آن فرد از آقای زارعی شکایت کرد و وی به دادگاه رفت برای اینکه معتقد بود این گفتمان و گفتمان ۳ تیر این چیزها را ندارد. این برای چند سال پیش است و موضوع جدیدی نیست. از کسانی که در دولت هستند، بپرسید که وقتی در دولت ماجرای مکتب ایرانی و منشور کوروش و… پیش آمد، چه کسانی بلکه تنها چه کسانی بودند که درمقابل اینها ایستادند و استدلال کردند و فرمایش حضرت امام را به عنوان سند آوردند؟ کسی نبود جز اعضای جبهه پایداری. البته استراتژی افرادی که در فتنه ساکت بودند، این است که به جای عذرخواهی از عملکردشان و جبران گذشته شان، به اعضای جبهه پایداری بگویند که شما هم ساکتین انحراف هستید، در حالی که اعضای جبهه پایداری بیشترین مقابله را با جریان انحرافی داشتند و هزینه اش را هم پرداخت کردند. اگر بحث خوردن و بردن باشد که دست شان همگی در یک کاسه است. فتنه و انحراف سرانجام شان یکی است. هر کس که در مسیر ولایت و گفتمان انقلاب نباشد، به نوعی با هم دیگر معامله می کنند و در اصل ناخوشایندی آنها از این است که ما در جبهه پایداری اهل معامله با انحراف و فتنه نیستیم. شما ببینید در سایت ها از جریان انحرافی تا ساکتین فتنه و اصحاب فتنه و ضد انقلاب خارج از کشور همگی با یک رویکرد واحد در صدد تخریب جبهه پایداری هستند و حتی بعضی از گروه هایی که نسبتاً اصولگرا هستند، به خاطر نگاه حزبی فقط شایعات و شائبه ها را علیه جبهه پایداری در رسانه های خودشان مطرح می کنند و اخبار مثبت جبهه مانند بیانیه ها و پاسخ به شایعات را سانسور می کنند. بنابراین هیچ کس به اندازه دوستان جبهه و در راس آن حضرت آیت الله مصباح و حضرت آیت الله خوشوقت که هدایت گر معنوی این جریان هستند، در مقابل انحراف نایستاده و اعلام موضع نکرده است. اشراف و شناخت این بزرگواران از انحراف و اعلام مواضع صریح شان بیانگر موضع جبهه پایداری است و اعضای جبهه نه تنها ساکت نبودند، بلکه بیشترین مقابله را در برابر جریان انحرافی داشته اند و این موضع گیری ها حتی در بیانیه اعلام موجودیت و بیانیه دوم جبهه نیز کاملا مشهود است. سوالی در خصوص آقای لاریجانی مطرح است اینکه عملکرد آقای لاریجانی سوالات بسیاری در خصوص او پدید آورد اما برخی اعضای حاضر در کمیته موسوم به ۸+۷ این مسئله را مطرح می کنند که شما که لاریجانی را رئیس مجلس کردید، الان نمی توانید عملکرد وی را نقد کنید و حالا در مقام منتقد ظاهر شده اید. آیا شما آقای لاریجانی را رئیس مجلس کردید؟ پاسخ شما چیست؟ این سوال مسئله ای است که برخی در جهت تخریب جبهه پایداری مطرح می کنند. ببینید میزان برای ما حال فعلی افراد است البته این به این معنی نیست که اگر کسی انحرافی داشت، یا در فتنه بد عمل کرده و مردود بود، بگوییم الان او را مساوی کسی که در مقابل فتنه ایستاد، قرار بدهیم. نه این هم عرض و هم وزن آن نیست ولی اگر کسی توبه کند ما توبه را برای کسی که در فتنه بوده یا ساکت بوده است قابل قبول می دانیم ولی هم وزن کسی که در فتنه با بصیرت و محکم عمل کرده قرار نمی دهیم. این سوال شما دو فرض دارد. در فرض اول؛ در نظر بگیریم که دوستان ما آقای لاریجانی را رییس مجلس کرده باشند که به طور قطع بنده جزو آنها نبودم و نظر مخالف خود را به آقای احمدی نژاد هم عرض کرده بودم و ایشان در جریان بود و الان با صراحت عرض می کنم ولی فرض کنید که بنده یا یکی از دوستان ما با استدلالی به این نتیجه رسیده باشد، خوب وقتی که عملکرد ایشان را در جریان فتنه دیدند، آن را اعلام می کنند و نظرشان تغییر می کند و این توصیه اسلام است. ببینید اگر ملاک وضع قبلی افراد باشد و نه وضع فعلی شان در این صورت که از آقای لاریجانی نزدیک تر به دوستان ما، آقای احمدی نژاد بود! بالاخره خداوند با آزمایش ها و فتنه ها آزمایش می کند و امتحان می گیرد. آقای لاریجانی در زمان ریاست صدا و سیما خدمات خوبی کرد و ما قدردان این زحمات هستیم؛ بنده و آقای لاریجانی ۲۲ سال پیش هم زمان در یک وزارت خانه، معاون وزیر و رفیق بوده و هستیم اما به این معنی نیست که مواضع او را در جریان فتنه تایید کنم. پس این که می فرمایند بعضی آقای لاریجانی را تایید کرده اند، خب هر جا که ببینند خلاف آن تایید اثبات شد، درستش این است که از نظرشان برگردند که برگشتند. اما فرض دوم این است که چون دولت از ریاست آقای لاریجانی دفاع کرد -که این موضوع صحت دارد- لذا تصور غلط ایجاد شد که این موضع تمام افراد داخل دولت است که این غلط است و بعضی از افراد دولت موافق ریاست ایشان نبودند که اعضای جبهه پایداری که در دولت بودند، از این دست هستند. تصوری مطرح است و آن اینکه اگر وحدتی بین اصولگرایان به سبب حضور نیافتن جبهه پایداری به وجود نیاید، این وحدت نکردن و اجماع نداشتن در نهایت به نفع جریان انحرافی و فتنه است؟ ما حتما وحدت را مهم می دانیم، حتما استراتژی جبهه پایداری وحدت است و به سمت وحدت هم پیش می رویم، اما باید منظور از وحدت روشن شود. صرف کلمه وحدت، ارزش آفرین نیست، بلکه باید حبل الهی ملاک وحدت باشد نه هر ریسمانی؛ همچنان که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: “واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا”. بنایراین ما در وحدت آن مرزبندی ها را می گوییم باید ملاک باشد و اگر نباشد، نتیجه کار این خواهد شد که حزب اللهی هایی که به اصولگراها رویکرد مثبت داشتند، به آن لیست اعتماد نکنند؛ اگر در ۷+۸ افرادی باشند که در فتنه موفق نبودند و برخلاف منویات رهبری عمل کردند، مردود شدند و با گفته ها و تشویق ها و پیغام دادن ها و بعضی ها هم با سکوت شان پازل دشمن را کامل کردند، اینها اعتماد مردم را جلب نمی کنند تا مردم به آن لیستی که توسط این افراد در مرکزیت وحدت اصولگرایان قرار گرفتند، اعتماد کنند و به آن لیست رای بدهند لذا ما می گوییم که نباید بزرگان مان را برای چیزی که نتیجه عکس می دهد، هزینه کنیم؛ ولی از طرف دیگر هم بر این هستیم که آن منشوری که خود این عزیزان قبول دارند و نوشته اند و ما هم قبول داریم و البته قابل ارتقا و تکمیل می دانیم اما ما به همان مقدار هم قبول داریم تا به همان مقدار هم عمل کنند، می بینیم که بر طبق همان هم برخی از این کسانی که در ۷+۸ هستند، نمی توانند در آن جا حضور داشته باشند و این اصلاحات ان شا الله صورت بگیرد تا وحدت طوری حاصل شود که از درونش پیروزی اصولگراها در آید اگر هم پیروزی ظاهری در نیاید مهم نیست، چرا مهم نیست؟ چون “احدی الحسنین” است، ما به دنبال عمل به تکلیفیم نه نتیجه؛ ما به دنبال نتیجه نیستیم، نتیجه دست خداست “ما رمیت اذا رمیت و لکن الله رمی” او صلاح می داند که چه شود. ولی اگر به تکلیف عمل نکنیم، هرچند در عمل ظاهرا پیروز شده باشیم اما در باطن چه؟ اگر فقط ظاهر اصولگرایی باشد و باطن چیز دیگری باشد، مثل دولت سازندگی و یا اصولگراهایی می شود که در فتنه مردود شدند. مگر چه فرقی بین به اصطلاح اصلاحات و سازندگی بود؟ باطنش این می شود. مگر عملکرد دولت سازندگی باعث نشد که اصلاحات (آمریکایی) پیروز شود؟ یعنی در نهایت به ضرر اصولگرایی می شود. پیروزی ما در عمل کردن به تکلیف است. تشکیل جبهه پایداری قوت قلبی برای دوستداران انقلاب بود اما به نظر می رسد که عقلانیت ایجاب می کند که به سمت وحدت در اصول گرایان برویم. به نظر شما بهتر نیست که برای نتیجه مطلوب به سمت وحدت اصوالگرایان برویم؛ چه اینکه حتی حضرت علی(ع) هم برای این مسئله از حق مسلم خود گذشته اند؟ عرض کردم جبهه پایداری حزب نیست؛ ما به دنبال این نیستیم که بگوییم افرادی که در لیست قرار می گیرند، چند نفر از ما باشند. ما به دنبال این هستیم که افرادی که در لیست هستند، باید این مرزبندی ها و شاخصه ها را در آن ها لحاظ شده باشند تا مورد تائید جبهه باشند ولو اینکه یک نفر هم از ما نباشد. واقعا باید ببینیم ولی فقیه چه می گوید؟ هیچ کسی نباید دیدگاه ها و نظرات شخصی خود را در رابطه با انتخابات و ۸+۷ به مقام معظم رهبری نسبت دهد و نباید برخی برای تشکل خاصی از رهبر معظم انقلاب مایه بگذارند؛ ولی در این که وحدت، دغدغه تمام مومنین و شخص مقام معظم رهبری است، تردیدی نیست. پس اینها را باید از هم جدا کنیم. بعضی ها از بس که حرفی برای گفتن ندارند، می گویند جبهه پایداری سهم خواهی می کند. ما چه سهم خواهی ای می کنیم؟ ما می گوییم رهبری فرمودند که قوا در انتخابات دخالت نکنند و احترام انتخابات را داشته باشند، خب اگر یکی از رؤسای قوا یک نماینده داشته باشد، رؤسای قوای دیگر هم می توانند مدعی داشتن نماینده باشند و این درست نیست. ما روی این موضع مقام معظم رهبری تاکید داریم و از این اصل کوتاه نمی آییم؛ شاید از افراد کوتاه بیاییم و بگذریم، شاید از ترجیحات کوتاه بیاییم اما از مواضع رهبری و منویات ایشان و از اصول کوتاه نمی آییم. در دوره قبل، قرار این بود که غیر از جبهه متحد کسی لیست ندهد و یکی از اعضای ۶+۵ بنده حقیر بودم. شش نفر به عنوان اجرایی داشتیم و پنج نفر که با اجماع شش نفر برای حکمیت انتخاب شده بودند؛ حکم یعنی داور و داور دعوای بین آن هایی را که اختلاف دارند، حل می کند. منتهی داور باید مرضی الاطراف باشد نه اینکه اول هفت نفر به عنوان داور انتخاب شود، بعد بیایند و بگویند نفرات دعوا را تعیین کنیم، به نظر شما جالب نیست؟ حتما هست! یعنی چند نفر اول به عنوان حکم تعیین شوند، بعد اضلاع را تعریف کنند، در حالی که این اضلاع باید حَکَم را تعیین کنند، چون می خواهند به حُکم آن ها پایبند باشند. این مسئله در ۶+۵ اتفاق افتاد و با اجماع سه ضلع پنج نفر را به عنوان حَکَم انتخاب کردند. مطلب دیگر ینکه در آن دوره گفته شد که لیست دیگری ارائه نشود اما برخی از این آقایان که شخصا در ۸+۷ نماینده دارند، آمدند و لیست اصولگرایان فراگیر را در مقابل لیست جبهه متحد اصولگرایان ارائه دادند. مطلب دیگر اینکه، این ها که در جریان فتنه موفق نبودند، مردود شدند یا ساکت بودند، آیا به عنوان یک معلم شما برای این سه غلط فرد را تشویق می کنید یا تنبیه؟ یعنی دو نفر الان اضافه شده اند به صورت تکی و نه از اضلاع نه گروه ها و نه جریان ها که در ۵+۶ گذشته نبودند، از آن موقع تا حالا سه مورد ابتلا پیش آمده و آنها رفوزه شده اند، حالا بگوییم بیایید شما را تشویق کنیم و به شما سهم ویژه بدهیم! اینکه جبهه پایداری در معرض فحش، ناسزا و انواع تهمت ها قرار می گیرد، به خاطر این است که ما در مواردی که نظر حضرت آقاست، پایداری می کنیم و نظر ایشان هرچه بود ما مطابق آن عمل خواهیم کرد. تا به حال هم به تناسب مواضعی که داشتیم، سعی کردیم که بر خلاف طرف مقابل نظری نگوییم که وحدت را خدشه دار کند. ما با این آقایان یعنی با این هفت نفر جلسه داشتیم، بعد از جلسه از ما خواستند مطالب جلسه را به خاطر اینکه بعضی از دوستان کمیته هفت نفره حرف هایی را گفتند و فضای جلسه را خراب کردند و ما نتیجه نگرفته ایم، شما دیگر این ها را طرح نکنید، چون موجب خدشه وارد شدن به وحدت می شود و شما چیزی نگویید و ما هم گفتیم چشم. بعد می بینیم که یکی از آقایان آمده و بر خلاف واقع، اخباری را منتشر کرد. خب باز هم ما چیزی نگفتیم که این مسائل چطور بوده است. اگر بخواهیم بگوییم یک جمله کافی است که نوار مذاکرات آن جلسه را منتشر کنند و ببینند چیزی خلاف وحدت گفته ایم یا نه؟ استدال قوی تر از این هست؟ مردم خود قضاوت می کنند. به هر حال ما عرض کردیم به تکلیف مان مطابق شرایط و فرمایشات مقام معظم رهبری عمل خواهیم کرد. البته ما تلاش های همه عزیزان در جهت وحدت را ارج می نهیم و حضرات آیات مهدوی کنی و یزدی را از استوانه های انقلاب و فقیهانی دلسوز و مجاهد می دانیم. همه اعضا جبهه پایداری از ارادتمندان واقعی این حضرات هستند و برای سلامتی و توفیق بیشترشان دعاگو هستند و قدردان زحمات سروران. اگر ۷+۸ لیستی دهد که آقای باهنر و امثال ایشان در آن باشد، چه می کنید؟ ما مطابق تکلیف عمل می کنیم، می خواهیم کاری کنیم فضا برای پیاده شدن نظر مقام معظم رهبری فراهم شود نه که هرجا از سخن رهبری خوش مان آمد، از ایشان مایه بگذاریم و آنجایی که خوش مان نیامد، فرافکنی کنیم. ان شاء الله مطابق جمع بندی آن موقع اقدام می کنیم. آیا جنس “جبهه ی پایداری” با “رایحه ی خوش خدمت” متفاوت است و برای جلوگیری از انحراف در آینده چه کار می کنید؟ “رایحه ی خوش خدمت” دوستانی بودند که در انتخابات قبلی طرف دار دولت بودند و عمل کردند. بعد از یک سری قضایا یک عده بر گفتمان ۳ تیر باقی ماندند و بعضی نماندند. البته از ۳ تیر تاکنون رویش ها بیش تر از ریزش هاست، چون ملاک ما افراد نیستند، بلکه ملاک گفتمان ۳ تیر است. وقتی مطالبات دانشجویی را می بینیم، می فهمیم رویش ها خیلی بالاست. تلاشمان در جبهه پایداری این است به هیچ وجه صرفا انتخاباتی نگاه نکنیم. هیچ کسی اعم از اعضای جبهه پایداری هم مصون از شر شیطان نیست؛ همچنان که در قرآن آمده است: “ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی” البته عمل جبهه زیر نظر حضرات آیات و تحت هدایت معنوی آن ها جبهه را کم تر در معرض آسیب های شیطانی قرار می دهد و دوستان همدیگر را در جبهه به حق و صبر دعوت می کنند. شما هم هر کجا خطا دیدید، فورا تذکر و اخطار بدهید. امیدواریم همان طور که سفارش بزرگان است، دوستان جبهه پایداری با توسل روزانه در صدد جلب هر چه بیشتر رضای الهی و ائمه اطهار (علیهم السلام) و نائب امام زمان(عج)، مقام معظم رهبری (ادام الله ظله العالی) برآیند.