روز جهانی زن و رویکرد متناقض سازمان های بین المللی نسبت به زنان
زهره سادات لاجوردی: روز ۸ مارس برابر با ۱۸ اسفندماه به عنوان روز جهانی زن در عرصه بین المللی مطرح گردیده و اگر چه به ظاهر در راستای احقاق حقوق زنان در ساختارها و اجماع بین المللی اتفاقات مثبتی رخ داده و هرساله گزارشات عملکردی مختلفی در ابعاد گوناگون حوزه زنان ارائه می شود، اما در عمل آمارهای اعلامی از جانب مراجع بین المللی از جنبه تفسیر مفاهیم و نیز بازتاب مسائل و مشکلات زنان دارای تناقض وتبعیض های متعدد و ناروا می باشد؛ زیرا استانداردهای دوگانه، مفاهیم خود تعریف شده و گزارشات این قبیل سازمان ها که مدعی دفاع از حقوق زنان هستند، از این لحاظ که تاچه میزان توانسته است احساس امنیت و رضایت مندی در زن ایجاد کند هرگز مورد پایش واقعی قرار نمی گیرد و مسلم آنست که با بزرگداشت ها و نام گذاری های صوری و مانورهای رسانه ای و تبلیغاتی، زنان گرامی داشته نمی شوند چرا که شواهد مستند و مستدل فراوانی مبنی بر غیرواقعی بودن اراده نهادهای بین المللی مدعی گرامی داشت زن و حمایت از مقام و موقعیت اودیده می شود.
انفعال سازمان های مدافع حقوق زنان و استانداردهای دوگانه و غیرواقعی این نهادها در حمایت از زنان آنجا رخ می نماید که شاهد نقش کاملاً منفعل این سازمان ها در قبال خشونت های صورت گرفته از جانب گروهک های تروریستی و همچنین در جنگ تحمیلی در ۸ سال دفاع مقدس وآسیب های روحی شدید ناشی از آن ، آوارگی ناشی ازجنگ و سلب حداقل های امکانات رفاهی ،آسیب های ناشی از تحریم های ظالمانه نظام سلطه در حوزه دارو و درمان که دامان زنان و خانواده آنها را بطور مستقیم و غیرمستقیم گرفته، خشونت علیه زنان در سوریه و عراق از طریق جنایت های خشن گروه های تروریستی ساخته و پرداخته ی نظام سلطه، جنایت های لشکرکشی آمریکا و ناتو به عراق و هتک حرمت زنان، رنج دختران مسلمان فرانسه که تحت خشنونت اصول لائیسیته از حقوق اجتماعی و رفاهی و تفریحی محروم می شوند، آمار بالای کشته و زخمی شدگان زنان و کودکان یمنی و بسیاری جنایات دیگر از این قبیل که توسط دولت های غربی و آمریکا بر ملت های آزاده در گوشه وکنار جهان تحمیل شده، همه و همه حکایت از یک فریب سیستماتیک وخشونت نظام مند علیه جنس زن دارد. خشونتی که در تعریف و تفسیر استانداردهای دوگانه هرگز لحاظ نشده و نمی شود و نقش فریبنده این سازمان ها در قبال جنایت علیه زنان بویژه در ملت های مظلوم مسلمان در نهایت به ارائه آمار و ارقام خلاصه می گردد.
همان نظام به هم بافته ای که در قبال ظلم به یک زن توسط همسرش در فلان نقطه جهان عکس العمل شدید نشان می دهد و رسانه های وابسته اش گوش جهانیان را مملو از افکار و عقاید پیش تعیین شده به بهانه یک اتفاق می کند؛ آیا نمی پرسد که قاتل و مسئول صدها و هزاران زن شهید و اسیر و رنج کشیده که آمریکا و اروپا در کشورهایشان آتش جنگ را روشن کرده اند، کیست؟ مسئول این همه خون های ریخته شده زنان و از دست دادن همسران و فرزندانشان در افعانستان، عراق، لیبی، یمن، سوریه و کشورهای دیگر کیست؟ هم اکنون کدام نهاد جهانی پاسخگوی ترورها، قتل عام ها، جنگ افروزی ها و بمباران ها در چندین کشور اسلامی و عربی و رنج تحمیل شده بر زنان در این کشورهاست؟
دستاورد ائتلاف کشورهای غربی و عربستان سعودی در حمله به یمن، افزایش نفوذ گروه تروریستی تکفیری داعش و فقر، گرسنگی ، ناامنی و نقض حقوق اساسی و ابتدایی مردم یمن بوده است.کشتار غیر نظامیان از جمله زنان و کودکان، بمباران بیمارستان ها و واحدهای درمانی حتی بمباران بیمارستان بدون مرز سازمان ملل، استفاده از برخی سلاح های ممنوعه مثل بمب های خوشه ای، در خطر قرار دادن حیات مردم یمن با محاصره همه جانبه و عدم اجازه ورود محموله های بشردوستانه به داخل یمن، بمباران و از بین بردن زیرساخت ها و واحدهای اقتصادی کشور یمن از جمله موارد نقض فاحش و آشکار قوانین بین المللی حقوق بشر در جنگ یمن است که مانند همین جنیات و فجایع در سوریه، عراق، افغانستان نیز رخ داده است.
اسرای زن در زندان های رژیم غاصب اسراییل و عربستان سعودی و بحرین مورد رفتارهای غیرانسانی وشکنجه جسمی و روانی قرار می گیرند که استفاده از الفاظ توهین آمیز و حمله های فیزیکی و تهدیدهای مستمر و محکومیت از ملاقات با خانواده و همچنین احکام و غرامت های سنگین و محرومیت از تحصیل ساده ترین نمونه های آن است.
در کشورهای درگیر جنگ های غرب ساخته ی منطقه مانند یمن شرایط برای زنان بحرانی شده است. فقدان دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی و فرصت های شغلی، شرایط را بر زنان سخت کرده است. کودکان یتیم و زنان بیوه شده باید همچنان برای امرار معاش خانواده خود، مبارزه سخت و طاقت فرسای خود را با شرایط تحمیل شده ناشی از جنگ ادامه دهند. تبدیل شدن نقش زنان به سرپرست خانوار، آوارگی های پیاپی از یک مکان به مکان دیگر، فقدان مسکن مناسب و نقض حریم خصوصی، فقر و ناامنی غذایی فشار روانی بسیاری را بر آنهاوارد آورده است. گروه های متجاوز در این کشورها، امنیت زنان و کودکان را نقض کرده و با نقض حقوق بشر مرتکب جنایات جنگی شده اند.
همین رویکرد نهادهای بین المللی و حاکمان و رسانه های وابسته به آنها نسبت به مظلومیت زنان و کودکان در ملل پیش گفته و احقاق حق آن ها، مصداق بارزی از معیار های دوگانه غرب نسبت به موضوعات مهمی همچون حقوق بشر و مبحث حقوق زنان است که در جهان داعیه دار آن هستند. اینجاست که نقاب از چهره های بزک شده نهادهای بین المللی کنار می رود و روشن می شود که نهادهای به اصلاح حقوق بشری در حالی شعار دفاع ازحقوق کودک و زن سرمی دهند، که این شعارها شامل کودکان و زنان مظلوم یمن، سوریه، فلسطین، لبنان، افغانستان و سایر ملت های مسلمان و مظلوم نمی شود.