درباره یک عذرخواهی
احسان صالحی: سخنرانی روز ۲۹ بهمن رهبر معظم انقلاب اسلامی، در زمره قله های بیانات ایشان قابل دسته بندی است. یک سخنرانی راهبردی که تصویر واقع بینانه ای از مسیر طی شده می دهد، درخصوص آسیب ها و خطرات موجود در ادامه راه هشدار می دهد، و با آینده نگری، اولویت گذاری می کند. این، مجموعه همان چیزی است که در شرع و قانون از یک رهبر تراز در نظام اسلامی خواسته شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بخشی از بیاناتشان در این دیدار گفتند در دهه پیشرفت و عدالت، پیشرفت مادی در همه زمینه ها اتفاق افتاده اما در مورد عدالت، عقب مانده هستیم. پس از انتشار این بیانات، جریانی که همه دغدغه اش نشان دادن تصویری ناکارآمد از جمهوری اسلامی و در سطحی کلان تر، شکست خورده نشان دادن مدل حکومت دینی در اداره جامعه است، گویی که یک کشف خارق العاده کرده باشد، به طور پرحجم شروع به پمپاژ این ادعا کرد که جمهوری اسلامی به اعتراف رهبر آن در تحقق عدالت به عنوان مرکزی ترین آرمان و هدفش ناکام مانده است. اما واقعیت چیست؟ آیا تأکید بر عقب ماندن در عدالت، در بیانات رهبر انقلاب اسلامی فاقد سابقه و یک کشف جدید است؟ عقب ماندن در عدالت چه معنایی دارد؟ عوامل عقب ماندن چیست؟ ۱- بیشترین فراوانیِ تأکید بر عدالت اجتماعی به عنوان یکی از اهداف و آرمان های اصلی انقلاب، در بیانات امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای یافت می شود. رهبر فقید و رهبر حیّ انقلاب اسلامی، هر دو قولاً و عملاً پرچمدار عدالت خواهی بوده و هستند. سرنگونی رژیم بالذات ظالم شاهنشاهی، نهادسازی در مقابل دیوان سالاری شکل گرفته بر اساس نظم غیرعادلانه، نهیب زدن در مقابل مظاهر بی عدالتی بویژه در سطح مسئولان نظام از جمله اشرافی گری و ساخت طبقه ممتاز، ایجاد نهضت عدالت خواهی و غلبه دادن گفتمان آن، فراخوان مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، فرمان تاریخی و هشت ماده ای به رؤسای قوا درخصوص مبارزه با فساد، تشویق و ترغیب نخبگان و گروه های پیشرو اجتماعی بویژه دانشجویان و جوانان مؤمن و انقلابی به مطالبه گری و فسادستیزی، حمایت مؤثر از جریان های عدالت خواه و آثار عدالت خواهانه، همگی از آثار حکومت دینی و رهبری انقلابی و اسلامی است. ۲- اگر پافشاری و تأکیدات مزبور بر عدالتخواهی نبود، بویژه در دوران پس از جنگ، عده ای جداً به دنبال تئوریزه کردن اشرافی گری و مختومه کردن شعارها و مظاهر عدالت خواهی به اسم توسعه بودند. در سال هایی که لیبرال ها با نسخه های ویرانگری که از برخی مجامع جهانی در دست داشتند، صراحتاً می گفتند برای توسعه و سازندگی، گریزی نیست از اینکه استخوان بخش هایی از جامعه (محرومان) زیر چرخ توسعه له شود، این رهبر انقلاب اسلامی بود که قاطعانه در مقابل این پروژه لیبرال سرمایه داری ایستاد و تأکید کرد: «آنچه که در این بین بایستی با وسواس و دقّت دنبالش باشید، مسئله «عدالت اجتماعی» است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضی این طور تصوّر می کردند – شاید حالا هم تصوّر کنند – که ما بایستی دوره ای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی که به آن نقطه مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی می پردازیم. این فکرْ اسلامی نیست. «عدالت» هدف است و رشد و توسعهْ مقدمه عدالت است. ۷۴/۶/۸» ۳- افراد معمولاً وقتی درون ساختارها می نشینند، مدافع ساختار و حافظ و توجیه کننده وضع موجود می شوند. برای افراد دنیاگرا که همه چیز را در پستی و بلندی قدرت خلاصه می بینند، فهمش سخت است و به خیال خود از این کشف ذوق زده می شوند که رهبریِ نظام اسلامی، برای عقب ماندن در بنیادی ترین آرمان جمهوری اسلامی یعنی عدالت، از خداوند و مردم عذرخواهی می کند. اما با مبنای دینی، ماجرا روشن است؛ حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی است؛ رهبر انقلابی در عین اینکه ساختارشکن نیست، اما راضی به وضع موجود نیست؛ ملتش را تخدیر نمی کند؛ با مردمش صریح و صادق است، آنجا که آسیب و خطر می بیند آنان را حذر، و راه عبور را نشان می دهد. اصلاً فرق رهبر انقلاب اسلامی با برخی مسئولان نیز همین جاست؛ آنهایی که یادشان می رود سال ها مسئول بوده یا هستند و امکانات کشور را در اختیار داشته یا دارند و در جایگاه اپوزیسیون نظام می نشینند، رهبر انقلاب متعهد به ساختار محترم انقلاب و قانون اساسی است، در عین حال، حتی برای وظایف زمین مانده دیگران و کارهای نکرده دیگر مسئولان، عذرخواهی می کند، شبیه همان وقتی که از بیکاری یک جوان در خانواده اش اظهار شرمندگی می کند. ۴- رهبر انقلاب اسلامی بارها درخصوص وضعیت عدالت در کشور، به مردم ارزیابی داده اند. فهم غرض رهبر انقلاب از عقب ماندن در عدالت با توجه به منظومه موجود و در دسترس از بیانات ایشان، کار سختی نیست. مواجهه اخباری گونه با ارزیابی اخیر ایشان درباره عدالت، یا روش جاهلان و افراد سطحی نگر است یا بددلان و مغرضان. ۵- اولین نکته ای که در کنکاش اجتهادیِ مفهوم عدالت و ارزیابی از میزان تحقق آن در بیانات رهبر انقلاب چشمگیر است، تکرار فاصله داشتن وضع کنونی عدالت اجتماعی با وضع مطلوب اسلام است. این جمله از بیانات شش سال قبل رهبر انقلاب است: «در عدالت اجتماعی هنوز به نقطه مورد نظر اسلام – که آرزوی خود ما بوده است – نرسیده ایم؛ این هم از نقطه ضعف های ماست. این ضعف ها را بایستی جبران کنیم. اینها ضعف هائی است که نمی شود از آنها گذشت. ۹۰/۱۱/۱۴» نمونه این ارزیابی مکرر در بیانات رهبر انقلاب وجود دارد؛ بنابراین بیانات روز یکشنبه ایشان، سخن بی سابقه ای نیست. ۶- با نگاه اجتهادی، رهبر انقلاب اسلامی عقب ماندن در عدالت را مطلق و به معنای شکست جمهوری اسلامی در این مقوله نمی دانند؛ بلکه عقب ماندن در نسبت با دو شاخص سنجیده می شود: «۱) پیشرفت های خیره کننده مادی و زیرساختی»، «۲) انتظارات و توقعات اسلام». یعنی نظامی که در طول کمتر از ۴۰ سال و با وجود هشت سال جنگ و سال های متمادی تحریم و توطئه همه جانبه دشمن توانسته این حد از پیشرفت را رقم بزند، به نسبت این پیشرفت ها باید در عدالت اجتماعی نیز توفیقات بیشتری به دست می آورد و در مقایسه با این پیشرفت ها عقب مانده است. همچنین، توقعی که اسلام در امر عدالت اجتماعی دارد، تشکیل جامعه ای عاری از فقر و فاصله شدید طبقاتی، و تقسیم کاملاً عادلانه منابع و فرصت هاست. در مقایسه با وضعیت قبل از انقلاب اسلامی، پیشرفت کشور در عدالت اجتماعی محسوس و رو به جلو است اما در مقایسه با وضع مطلوب اسلام، هنوز فاصله زیادی وجود دارد. این جلوه بارزی از صداقت و روحیه انقلابی یک رهبر عمیقاً انقلابی و تحول خواه است که با وجود پیشرفت در عدالت اجتماعی نسبت به قبل از انقلاب، وقتی فاصله را با وضع مطلوب می بیند، به مسیر طی شده قانع نیست و بر پیمودن مسیر باقی مانده با همت مردان و زنان مؤمن و کارآمد تأکید دارد. ۷- راه حل چیست؟ تحقق عدالت شئون مختلفی دارد از جمله عدالت قضایی که رهبر انقلاب در این زمینه نیز تأکیدات صریحی دارند اما آنچه زیربنای عدالت است و سطح شمول آن به گستره همه مردم است، عدالت اجتماعی و اقتصادی است. رهبر انقلاب روز ۲۹ بهمن برای چندمین بار تأکید کردند که مسئله اقتصاد، اولویت کشور است و باید تولید رونق بگیرد و آمار اشتغال بالا رود. کم توجهی به این راه حل اساسی، ایجاد زمینه برای خدشه در آرمان اساسی عدالت و در نتیجه خطر ارتجاع است. ۸- رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود بر نظارت عمومی مردم و نخبگان تأکید ویژه ای کردند. به نظر می رسد شعبه ای از این نظارت باید به نهضت مطالبه و عدالت خواهی و به طور خاص مطالبه اصلاح موانع تولید و اشتغال متمرکز شود. با وجود منابع طبیعی و انسانی فراوان و بعضاً کم نظیر در کشور، ضعف مدیریت مانع اصلی در شتاب گیری ارتقاء عدالت است. مطالبه تخصصی عدالت خواهی باید متمرکز بر اصلاح مدیریت منابع در کشور شود و اجازه ندهد دیوان سالاران خسته و دنیازده و چشم دوخته به بیگانه، ناکارآمدی خود در بهبود اوضاع اقتصاد و عدالت اجتماعی را به نام نظام و انقلاب کارآمد اسلامی تمام کنند.