عاشورا؛ محصول نفوذ فرهنگی دشمن
قاسم روان بخش درست ۶۰ سال پس از هجرت پیامبر(ص) و ۵۰ سال بعد از وفات ایشان، بزرگ ترین حادثه تاریخ اتفاق افتاد و امام حسین(ع) همراه با فرزندان و عزیزانش در کربلا به شهادت رسیدند و خانواده ایشان به اسارت رفت و متاسفانه حتی یاران نزدیک نیز ایشان را در این امر مهم و حیاتی یاری نکردند! نکته مهم آن که اگر امام حسین(ع) را بت پرستان یا یهودی ها و مسیحی ها یا مسلمانانی که ایشان را نمی شناختند به شهادت رسانده بودند این قدر جانسوز نبود؛ متاسفانه امام را کسانی به شهادت رساندند که مسلمان بودند و ایشان را کاملا می شناختند. شهر کوفه مرکز حکومت علی(ع) بود و امیر المؤمنین(ع) قریب به۵ سال در آن شهر با مردم زندگی می کرد و مسجد کوفه محل امامت جمعه و جماعت و مرکز قضاوت و… برای آن حضرت بود. از این رو مردم کوفه امام حسین و حضرت زینب و فرزندان امام علیهم السلام را می شناختند. با توجه به این پیشینه، پرسش اساسی این است که چه اتفاقی افتاد که مردم کوفه با این ویژگی ها، دست به این اقدام هولناک زدند؟ آیا نسبت فامیلی ایشان با پیامبر خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را فراموش کرده یا نسبت به امامت و ولایت ایشان دچار تردید شده بودند؟ اسناد و مدارک نشان می دهد که مردم تا روز عاشورا به این حقیقت معترف بودند که امام حسین(ع) فرزند پیامبر(ص) است و تعابیر پیامبر(ص) درباره ایشان را کم و بیش به یاد داشتند. به نظر می رسد عوامل مختلفی در تحقق این حادثه بسیار تلخ نقش آفرینی کرده بود که توجه به آن ها می تواند از تکرار آن فاجعه در انقلاب اسلامی جلوگیری کند. ۱. استراتژی بنی امیه استراتژی بنی امیه این بود که مردم، دین را در جهت اثباتی بشناسند و از شناخت شرک و دشمن جلوگیری می کردند. امام صادق(ع) در باره بنی امیه می فرمایند: بنی امیه آموزش ایمان را آزاد گذاشته بودند و از آموزش شرک به شدت جلوگیری می کردند تا هر گاه خواستند آن ها را به پذیرش شرک وادار کنند مردم آن را نشناسند و به راحتی بپذیرند. به همین دلیل بنی امیه سعی کردند با حفظ قالب خلیفه اللهی و بیعت و انجام اعمال ظاهری مانند حج و عمره و نماز جمعه و جماعت به گونه ای القاء کنند که معاویه و یزید و دستگاه اموی همان دستگاه خلافت الهی است. بی تردید نقش خواص در این برداشت تاثیر بسزایی داشت؛ خواصی که با گرفتن پست های مهم و پول های کلان، یا از دولت حمایت می کردند و یا این که حداقل چشمان خود را بر انحرافات می بستند. به همین دلیل بود که توده های عوام مردم دچار شبهه شده در راستای دستور خلیفه اللهی یزید در برابر امام حسین(ع) و یارانش که متهم به خروج در برابر خلیفه ا… شده بودند ایستادند و آن مصیبت بزرگ رقم خورد. ۲. خواص بی بصیرت و دنیا طلب پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) خواص دو دسته شدند: یک دسته مانند عمار یاسر، ابن تیهان، حجربن عدی، میثم تمار و… که تعدادشان معدود بود و یکی پس از دیگری توسط حکامی که نتوانستند آن ها راتطمیع کنند به شهادت رسیدند. دسته دوم که اکثریت خواص را تشکیل می دادند با تطمیع حکومت ها، به پست های مهم و آلاف و الوف رسیدند و در نتیجه به حامیان و یا ساکتان فتنه پیوستند و عملا عوام الناس و توده های مردمی را به شبهه انداختند. این گونه خواص، سردمداران اصلی فتنه عظیم کربلا شدند. ۳. عاشورا؛ نتیجه یک فرآیند ۵۰ ساله روشن است که عاشورا نتیجه یک اقدام یک روزه و حتی یک سال و ده سال نبود بلکه نتیجه فرآیندی ۵۰ ساله بود که فتنه گران از سقیفه جرقه آن را زده بودند؛ فرهنگ جامعه طی یک فرآیند زمانی و با برنامه ریزی حساب شده و دقیق تغییر می کند و کار به جایی می رسد که ارزش ها جای خودشان را به ضد ارزش ها می دهند و ضد ارزش ها ارزش می شوند. امام حسین(ع) پس از استقرار در کربلا خطبه ای کوتاه خواندند و فرمودند که دنیا تغییر کرده و چهره زشت خودش را نشان می دهد و ارزش های الهی پشت کرده است. آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و مردم یکدیگر را از باطل و گناهان نهی نمی کنند؟ تغییر فرهنگ مردم در طی ۵۰ سال حاکمیت حاکمان غیر الهی و متمایلان به فرهنگ سودگرایی، پول پرستی، هوی پرستی و انسان گرایی موجب شد تا بالاترین ارزش الهی که خلیفه ا… و امام بر حق بود، به ضد ارزش تبدیل شود و یزید فاسق فاجر سگ باز میمون باز به ارزش تبدیل شود و حکم او حکم خداوند تلقی گردد! آن چه این روزها در جمهوری اسلامی در حال وقوع است و امام خامنه ای نسبت به وقوع آن هشدار می دهند همین تغییر ارزش هاست. دشمن در صدد است از طریق امکانات رسانه ای در داخل و با کمک خواص بی بصیرت و دنیاطلب، ارزش های انقلاب را به ضد ارزش و ضد ارزش ها را به ارزش تبدیل کند. آن ها یزید زمان یعنی امریکایی که شیطان بزرگ است را بزک کرده به ارزش تبدیل می کنند و دست دادن با شیطان را ارزش جلوه می دهند و از این بالاتر، شیطان بزرگ را فردی م<دب می شمرند! مردم باید مراقب باشند که فرهنگ به تدریج تغییر می کند، «خداقوّت» را به «خسته نباشی» و «خداحافظ» و «خدا نگهدار» را به «مواظب خودت باش» تبدیل می کنند و به تدریج ازدواج به اصطلاح سفید در جامعه ترویج و طلاق ضد ارزش به ارزش تبدیل می شود و برای آن جشن می گیرند و رباخواری و موسیقی و... در جامعه رایج می گردد و سرانجام در عرصه سیاسی و حکومتی ولایت فقیه را از چشم مردم می اندازند و به جای آن فرهنگ- لیبرالی را حاکم می سازند و با این نفوذ فرهنگی سیاسی است که ممکن است حادثه ای شبیه عاشورا به وجود بیاید.