گفت‌وگو با شاگرد برجسته آیت‌الله مصباح یزدی:
استاد تبدیل تهدید به فرصت در حوزه اندیشه

0 ۱۸
رهبر انقلاب اسلامی هم‌زمان با دومین سالروز ارتحال مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی و در دیدار با خانواده ایشان در تشریح شخصیت آن مرحوم فرمودند: «علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه‌ی تمام‌نشدنی و بی‌نظیر، خلقیات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجّه معنوی و مانند این‌ها؛ مجموع این‌ها را واقعاً انسان نمی‌تواند پیدا کند. این‌ها در آقای مصباح جمع بود.» ۱۴۰۱/۱۰/۰۵
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت به گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمدحسین شریفی، استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و از شاگردان آیت‌الله مصباح یزدی پرداخته است.

* برای شروع سوابق علمی و حوزوی و تألیفات آیت‌الله مصباح یزدی را توصیف کنید. ایشان در چه حوزه‌های اندیشه‌ای صاحب‌نظر و بیشتر متمرکز بودند؟

* آیت‌الله مصباح یزدی در سن بیست‌وسه سالگی در تصحیح کتاب جامع و مهم بحارالانوار که تحت نظر و اشراف حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی، تصحیح این کتاب شروع شد، شرکت داشتند و چند جلد از این کتاب را در بخش‌های السماء والعالم تصحیح کردند.

آیت‌الله مصباح، در زمان حیات علامه طباطبایی علی‌رغم ارادت ویژه و کم‌نظیری که به این استاد بزرگ داشت، کتاب نهایهالحکمه را تدریس کرد، تعلیقه زد و نکات تکمیلی بر آن افزود، نقدها و نظرات ابتدایی‌‌اش را هم بیان کرد؛ این یعنی در اوج حکمت اسلامی بودند.

در فقه، هشت سال پای درس امام خمینی(ره) بوده، پانزده سال درس آیت‌الله‌العظمی بهجت شرکت کرده است و چندین سال درس آیت‌الله‌العظمی بروجردی شرکت می‌کرده‌اند. این نشان می‌دهد از نظر فقه در طراز اول عالمان فقه و فقها و اصولیون بود.

در مطالعات اخلاقی به جد و با قاطعیت عرض می‌کنم بی‌نظیر بود. حوزه‌ی اخلاق از دغدغه‌های دیرین ایشان است. خودشان می‌فرمودند، از دوران جوانی من دغدغه‌ی مطالعات اخلاقی را داشتم. حوزه‌ی علمیه در مقوله‌ی اخلاق و در قلمرو اخلاق، استادان بی‌نظیری داشته است؛ اما در سده‌های اخیر، اخلاق به‌عنوان یک علم دیده نمی‌شد. ایشان این خلأ را احساس کرد، این نیاز را دید و اقدام کرد. یک مدرسه‌ی علمیه برای اولین‌بار با هدف پرورش مجتهدان اخلاقی سامان داد. ایشان دید که تاکنون با تکیه‌بر روش‌های تربیتی و اخلاقی احکام و آموزه‌های اخلاقی، در حوزه‌ها چیزی تدوین نشده است. آیت‌الله مصباح گروهی را مأمور کرد طرحی عمیق و دقیق در قالب ۱۵ جلد کتاب به صورت مدون به‌عنوان مکتب اخلاقی اسلام تهیه کنند که ان‌شاءالله به‌زودی هم به ثمر می‌رسد.

از ابتکارات بی‌سابقه‌ی آیت‌الله مصباح در حوزه‌ی تفسیر، تدوین کتاب‌های معارف قرآن است. ایشان جزو اولین کسانی است که یک دور تمام معارف قرآن ناظر به علوم انسانی را با یک ظرافت و دقت و نظم و انسجام بی‌سابقه‌ای تدوین و تدریس کرد و به‌عنوان کتاب‌های درسی به جامعه‌ی علمی، حوزوی و دانشگاهی ما معرفی کرد؛ اخلاق در قرآن، جهان‌شناسی در قرآن، انسان‌شناسی در قرآن، جامعه و تاریخ در قرآن، اقتصاد در قرآن، مسائل تعلیم و تربیت در قرآن، مدیریت در قرآن و حقوق و سیاست در قرآن از جمله این کتب بود.

اینکه رهبر معظم انقلاب این‌گونه در وصف ایشان می‌فرمایند «استاد فکر» بود، آثار ایشان بی‌نظیرند یا آثار ایشان ماندگارند و باید ماندگار بمانند. این آثار اعم از آثار قلمی، آثار گفتاری، آثار مدیریتی و ساختارسازی ایشان است.

* مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی در کنار همه این تلاش‌ها در زمینه تدوین و تدقیق و انتشار کتاب‌ها و مقالات حوزه‌های مطالعاتی خود هم کارنامه پرباری دارند. این بخش از شخصیت ایشان را تشریح کنید.
* تاکنون قریب به ۱۸۰ عنوان از آثار ایشان منتشر شده است؛ یعنی یکی از پراثرترین عالمان دین در دوران معاصر آیت‌الله مصباح است. حتی اگر عناوین آثار ایشان را نگاه کنیم یک جامعیتی در آن‌ها می‌بینیم.

هم در حوزه‌ی فلسفه‌، هم در حوزه‌ی منطق، هم در علوم انسانی متعدد، هم در مقوله‌های تفسیر، در حوزه‌های اخلاق، سطوح و ابعاد مختلف اخلاق از فلسفه‌ی اخلاق،‌ علم اخلاق، اخلاق کاربردی، اخلاق حرفه‌ای و… در همه‌ی این حوزه‌ها آیت‌الله مصباح ورود پیدا کرد.

در فلسفه‌های کاربردی علامه مصباح دغدغه‌ی جدی داشت و آثار متعددی دارند. در فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی سیاست، فلسفه‌ی حقوق، فلسفه‌ی تعلیم و تربیت، فلسفه‌ی مدیریت، فلسفه‌ی روان‌شناسی، فلسفه‌ی تاریخ، فلسفه‌ی جامعه و جامعه‌شناسی فلسفی یک طیف گسترده‌ای از آثار را آیت‌الله مصباح به جامعه‌ی علمی عرضه کردند.

* رهبر انقلاب درباره آیت‌الله مصباح فرمودند ایشان استاد فکر بود؛ می‌توانید درباره این بعد علمی و شخصیتی ایشان توضیح دهید؟
* با قاطعیت می‌شود گفت که آیت‌الله مصباح هیچ سخنی را اگر از دستگاه عقلانی و دستگاه تفکر خودش عبور نمی‌داد، بیان نمی‌کرد. اول مطالعه می‌کرد و سخن را می‌شنید اما این‌گونه نبود که سخنان دیگران را دور هم بچیند و یک بسته‌ای را عرضه کند. باید هضم می‌کرد در هاضمه‌ی تفکرش. هضم می‌کرد و سپس عرضه می‌کرد.

تقریباً همه‌ی سخنان و اندیشه‌های ایشان، محصول تفکر خودش بوده است و از این دریچه گذشته است. مبانی معرفت‌شناسی و مبانی انسان‌شناسی به‌عنوان زمینی که علوم اجتماعی و علوم انسانی در این زمین رشد می‌کند آن زمین را طراحی کرد، آن زمین را دقیق شکل داد. کتاب‌های متعدد در آن زمینه تدوین کرد.

آیت‌الله مصباح یکی از بنیان‌گذاران مباحث معرفت‌شناسی است. آیت‌الله مصباح با انسجام فکری و عملی که داشت خلأها را شناسایی و تکمیل کرد و معرفت‌شناسی را برای نخستین بار در قالب یک نظام منطقی و علمی و آموزشی عرضه کرد؛ یعنی آن زمینی که بنیان‌های فکر اسلامی، علوم انسانی و در آن زمین باید ساخته بشوند را طراحی کرد. متکی بر آن زمین فلسفه‌های کاربردی یعنی فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی حقوق، فلسفه‌ی ارزش‌ها، فلسفه‌ی سیاست و امثال این‌ها را تعریف کرد؛ و متکی بر این فلسفه‌ها نظریه‌پردازی می‌کرد. در بسیاری از بنیان‌های فکر سیاسی اسلام مثلاً در حوزه‌ی ولایت‌فقیه، مردم‌سالاری دینی، مشروعیت و مقبولیت، نظریه‌پردازی کرد.

* ایشان در حوزه‌های علوم عقلی و اخلاقی و اندیشه‌ی سیاسی و تبیین حقایق در مقابل با افکار منحرف هم دیدگاه‌هایی داشتند که بدون هزینه هم نبود. درباره این بعد از شخصیت مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی هم توضیحاتی بدهید.
* آیت‌الله مصباح حقیقتاً یک روش آموزنده‌ای و درس‌آموزی برای مواجهه با افکار معارض و اندیشه‌های مخالف داشتند. در میان علما کمتر کسی به سبک و سیاق آیت‌الله مصباح به استقبال اندیشه‌های معارض می‌رفت و آن تهدیدها را به یک فرصت بی‌نظیر تبدیل می‌کرد. من در پنج مرحله نوع مواجهه‌ی ایشان با اندیشه‌های مخالف را عرض کنم:

۱- اول اینکه واقعاً به استقبال آراء مخالف می‌رفت. استقبال می‌کرد توصیه هم می‌کرد که با متانت و بردباری، با احترام به شخصیت مخالفان پای سخن آن‌ها بنشیند. حتی توصیه می‌کرد اگر کسی ضروریات دین را هم منکر است حرفش را بشنوید با احترام با آن برخورد کنید.

۲- گام دومی که در سبک مواجهه‌ی ایشان با اندیشه‌های معارض می‌بینیم تلاشی است که آیت‌الله مصباح داشت برای فهم دقیق افکار و اندیشه‌های مخالفان. برای این کار هم یکی حب و بغض را کنار می‌گذاشت و دیگر اینکه با شخصیت افراد کار نداشت. شما هیچ جا در آثار آیت‌الله مصباح نمی‌بینید که به‌عنوان مثال اندیشه‌ی کانت را می‌خواست رد کند بیاید بگوید کانت فلان جور بود، بهمان جور بود و شخصیتش را نقد کند. در نقد اندیشه این‌ها را دخالت نمی‌داد. حرف را می‌شنید، تلاش می‌کرد درست بفهمد. عمق اندیشه‌های آن‌ها را درست درک کند.

۳- در مرحله‌ی سوم آیت‌الله مصباح تلاش داشت تبیین دقیقی از اندیشه‌های معارضین را عرضه کند. گاهی حتی عده‌ای از دوستان محضر ایشان شرفیاب می‌شدیم عرض می‌کردیم که حاج‌آقا شما شبهه را بیشتر توضیح می‌دهید. ایشان می‌فرمود تبیین دقیق شبهه و بیان ابعاد مختلف این خودش کمک می‌کند به شبهه زدایی.

۴- در مرحله‌ی چهارم ایشان ورود به نقد می‌کرد. بعد از اینکه حرف را می‌شنید، می‌فهمید، تبیین می‌کرد، وارد نقد می‌شد.

۵- آخرین مرحله‌ی مواجهه‌ی آیت‌الله مصباح با آراء معارض و اندیشه‌های مخالف این بود که این‌ها را فرصتی برای تعمیق معارف اسلامی می‌دید؛ یعنی تا این مرحله که آن رأی را و آن ایده را رد کرده و کنار زده پیش می‌رفت؛ اما حالا اصل مسئله چیست. این را یک فرصتی می‌دانست برای تبیین اندیشه‌ی اسلامی در آن قالب رد شبهه. مسئله از سوی مخالفین مطرح شده و یک ایده‌ی انحرافی و ناسازگار با فکر اسلامی است آن را می‌شنوید، فهم می‌کرد، تبیین می‌کرد نقد می‌کرد و آن را پلی قرار می‌داد برای تبیین معارف اسلامی، برای استنباط معارف اسلامی از متون و منابع فکر اسلامی و عرضه‌ی آن به جامعه‌ی بشری. این کاری بود که آیت‌الله مصباح انجام می‌داد.

* تحلیل‌ شما از ریشه توجه رهبر انقلاب به مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی و تجلیل و تکریمی که از ایشان داشتند چیست؟
* آیت‌الله مصباح یک شخصیت جامع بود. ولایتمدار تمام‌عیار بود در حوزه‌ی انقلابی‌گری هم کم‌نظیر بود. تمام نامه‌هایی که جامعه‌ی مدرسین از بدو نهضت انقلاب نهضت سال ۴۲ تا ۵۷ نوشتند و بیانیه‌ها و اعلامیه‌هایی که دادند مکتوب عرضه شده، بیشترین بیانیه‌هایی هم که امضا شده نفر اول آیت‌الله خلخالی بوده، نفر دوم آیت‌الله مصباح. در طول تاریخ انقلاب هم تمام‌قد در دفاع از ولایت ماندند. نقش بازی نمی‌کرد. اعتقاد ایشان بود. معتقد بود ولی‌فقیه نائب المهدی (عج) است. همان مواجهه‌ای که فکر می‌کرد اگر امام زمان (روحی له الفداه) باشد باید با آن داشت، همان مواجهه‌ را با رهبر انقلاب داشت. همین را به شاگردانش هم منتقل می‌کرد. در خصوصی‌ترین جلسات این را توصیه می‌کرد، در عمومی‌ترین جلسات هم بیان می‌کرد. نه‌تنها ولایتمدار بود بلکه ولایتمدارپرور هم بود. بر این اساس بود که طرح ولایت را سامان داد. دانشجویی می‌آید با منطق مردم‌سالاری دینی و ولایت‌فقیه آشنا می‌شود و این را عمیقاً باور می‌کند. هم اقناع عقلی در مقابل همه‌ی افکار معارض ایجاد می‌شود. هم باور قلبی برایش ایجاد می‌شود. این‌ها از شاخص‌های آیت‌الله مصباح بود. به همین دلیل نوک پیکان تهاجم مخالفین ولایت بودند.

این شخصیت به تعبیر حضرت آقا عقبه‌ی تئوریک نظام است. خب طبیعتاً قابل‌تمجید است. آثار ایشان هم ماندگار است. البته این توصیه‌ی حضرت آقا به خانواده‌ی علامه‌ی مصباح (رضوان‌الله تعالی علیه) یا به شاگردان ایشان توصیه‌ی مهمی بود که فرمودند آیت‌الله مصباح کار را موقعی که شروع کرد نوآورانه بود. اصلاً اصطلاحاتی که ایشان به کار می‌برد در حوزه بی‌سابقه بود. ما خودمان در دهه‌ی ۶۰ به خاطر همین فضای جدید جذب این شخصیت شدیم. قرآن‌شناسی، انسان‌شناسی، این اصطلاحات آن زمان نبود حتی چه برسد که بحث انسان‌شناسی در قرآن دسته‌بندی‌شده و منظّم عرضه بشود. جامعه و تاریخ در قرآن و… در حوزه کم‌سابقه بود، اندیشه‌های ایشان نوآورانه بود.

ساختاری که طراحی کرد و دستگاهی را که شکل داد. خب الآن شاید آن جایگاه را نداشته باشد و همان مسیر بخواهد ادامه پیدا کند شاید نتواند در ادامه همان بعد نوآورانه‌ی خودش را نشان بدهد. همان راهبری خودش را داشته باشد در حوزه‌های علمیه و مراکز علمی کشور. یک وظیفه‌ی سنگینی حضرت آ‌قا مطالبه کردند از شاگردان و دلباختگان و دلدادگان به اندیشه‌ی علامه‌ی مصباح که این راه را باید ادامه بدهند. باید فکر بشود نیازهای جامعه الآن چه است. مقتضیات علمی و عملی روز چه هست. مسائل جامعه‌ی ایران، جامعه‌ی اسلامی و جامعه‌ی جهانی چه است باید آینده‌نگری بشود و متناسب با آن‌ها ساختارهای علمی آموزشی و پژوهشی تعریف بشود که آن راه آیت‌الله مصباح به معنای دقیق کلمه تداوم پیدا کند و آن حرکتی را که ایشان شروع کرده ان‌شاءالله با قوت خودش ادامه داشته باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.