حجتالاسلام قاسم روانبخش:
اقتدار قوه قضاییه در اغتشاش اخیر میتواند پرونده فتنه را برای همیشه ببندد
حجتالاسلام قاسم روانبخش، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) پیرامون نقش برخی از چهرههای حوزوی یا در حقیقت مطرودین حوزه علمیه در دمیدن به آتش اغتشاشات در گفتگویی سخنانی مطرح کرد که متن آن به شرح ذیل است:
نقش برخی از علمای حوزه علمیه در دمیدن به آتش اغتشاشات با صدور پیامها یا سخنانشان چه بود؟
مواضع برخی از معممین که در حوزه علمیه هستند، از گذشته دور تا کنون روشن بوده و هست. وقتی وابسته اقتصادی سفارت انگلیس به منزل یکی از این افراد برای دیدار با او حضور پیدا میکند، ارتباط این شخص با جریان انگلیسی در کشور را نشان میدهد.
در فتنههای مختلف و فتنه اخیر هم مانند فتنههای گذشته، انگلستان به عنوان یکی از اتاقهای طراحی و عملیات، نقش طراحی و حمایت از این فتنه را در دستور کار داشت. قاعدتاً وقتی این گونه افراد با وابسته اقتصادی انگلیس دیدار داشته باشند، این افراد نیز باید در راستای سفارشات و خواستههایی که انگلیسیها دارند، عمل کنند. دیگر این گونه افراد کاری به همخوانی رفتار و سخنشان با شرع نخواهند داشت؛ بلکه اهداف کسانی که با آنها ارتباط اقتصادی دارند را تأمین خواهند کرد.
بحث پلیس امنیت اخلاقی برای این افراد یک امر روشن و واضحی است. آقایانی که به هر حال میگویند ما در حوزه درس خواندهایم و با کتب فقهی در ارتباط هستند و حتی گاهی برخی از آنها عنوان آیت الله و فقیه بر خودشان میگذارند باید بفرمایند وقتی که منکری در جامعه صورت میگیرد، آیا واقعاً دستور اسلام این است که باید دربرابر منکر ساکت بود و هیچ اقدامی نکرد؟
در برابر خانمی که لخت در خیابان آمده یا کسی در خیابان مشروب خورده و یا عمل منافی با عفت در خیابان انجام داده باید با سکوت بیتفاوتی از کنار این قضیه گذشت و یا آیات امر به معروف و نهی از منکر و روایاتی که بر نهی از زشتیها و منکر تأکید دارد، تکلیف همه از جمله خود این آقایان را روشن میکند که وظیفه دارند در برابر منکر مقابله کنند؟
حال خود این آقایان کم کاری میکنند. پلیس امنیت اخلاقی به عنوان نهادی که از سوی نظام اسلامی وظیفهای بر عهده دارد تا با این پدیدههایی که ضداخلاق اجتماع و قانون هستند، برخورد کند. البته برخورد پلیس هم به صورت تذکر است و برخورد فیزیکی ندارد؛ یعنی آنها به برخی از افراد بیحجاب در خیابان تذکر میدهند. البته کسانی هم که مقاومت میکنند را سوار ماشین میکنند و آنها را به کلاسهای آموزشی میبرند تا مسائل را برایشان تبیین کنند که نوع پوشش و رفتار شما غلط است، سپس از آنها تعهدی میگیرند و آزاد میکنند تا منکرات در جامعه ترویج نشود.
اگر منکر در جامعه ترویج شود، جامعه مانند کشتیای خواهد بود که سوراخ شده است. وقتی کشتی سوراخ شود، آب تمام آن را فرا میگیرد و کشتی را غرق خواهد کرد و این افراد و خانوادهشان را هم دربر خواهد گرفت. فردا خانم یا دختر خانوادههای این چهرههای حوزوی را خواهد گرفت که میخواهند به این شکل درآیند و فساد گسترش پیدا خواهد کرد.
اگر این چهرهها میخواستند بر اساس مبانی سخن بگویند، باید از کلیت حرکت پلیس امنیت اخلاقی حمایت میکردند؛ ولی ظاهراً بنا ندارند بر اساس اصول و مبانی حرکت کنند. طبعاً این اتفاق به همان ارتباط این افراد با وابستگان اقتصادی برخی سفارت خانهها از جمله سفارت انگلیس باز میگردد که آنها برای این افراد تعیین تکلیف میکنند؛ وگرنه اگر میخواستند سخن خود را از کتاب و سنت یا اجماع و عقل بهدست بیاورند، تکلیف روشن بود.
مواضع دوپهلو و حزبی این افراد چه نقشی دارد و چرا اینها دربرابر شهادت نیروهای بسیجی، هتک حرمت به قرآن و حجاب سکوت کردهاند؟
این چهرههای حوزوی در حقیقت یک جریان حزبی و سیاسی هستند که به دنبال حاکمیت بر مردم و استفاده اقتصادی و سیاسی از منابع کشور به نفع خودشان حرکت میکنند. آنها میخواهند حزب و گروه خودشان را در کشور حاکم کنند و دیگر به پیشرفت و تعالی کشور به نفع مردم نیز کاری ندارند. این چهرهها همواره هر حرکتی که شروع میشود، بهصورت گروهی و دسته جمعی وارد میشوند. از آیت الله آنها گرفته تا یک سلبریتی و یا مسؤول، همه با هم هستند. آنها در این ماجرا نیز چنین مشی را داشتند.
هرگز مهسا امینی یا یک دختر کرد یا مسأله زنان برای این افراد اهمیتی ندارد. نمونههای بسیاری را دیدهایم در زمانی که مسأله زنان به ضرر آن جریان بود، هیچ عکس العملی نشان ندادهاند. وقتی آقای نجفی شهردار اسبق تهران همسرش، خانم میترا استاد که یک کرد بود را با ضرب گلوله در وان حمام میکشد و بعد هم اعتراف میکند که من کشتم. آقایان، خانمها، آیات و معممین اصلاح طلب عکس العملی نشان نمیدهند.
حتی بعد از مدتی سکوت پروژه جدیدی را دنبال میکنند که آن مطرح کردن این مسائل بود که ادعا میکردند خانم میترا استاد یک پرستو و مقصر بوده است. آنها حتی گفتند آقای نجفی در واقع حکم اسلام را درباره خانم استاد اجرا کرده است. اصلاح طلبها چنین توجیه میکردند که مرتکب گناهی شده بود و آقای نجفی نیز او را دیده بود و برای همین با گلوله از میان برداشت که ادعا میکردند حکم اسلام چنین است.
آنها در اینجا یاد حکم اسلام میافتند که اگر زنی به شوهر خود خیانت کند، شوهر میتواند او را بکشد؛ اما در حالی که خیانت از سوی خانم میترا استاد اثبات نشده بود. در اینجا کرد و زن بودن برای این افراد ارزش نداشت؛ بلکه آنها تلاش کردند تا با جمع آوری پول، رضایت بازماندگان آن خانم را جمع کنند که آقای نجفی، اعدام نشود. همین افراد درباره مرگ خانم مهسا امینی که بر اساس اسناد، مدارک و شواهد متعدد که تا کنون منتشر شده است، مرگ طبیعی بوده است که در واقع از ناحیه پلیس ضرب و جرحی در میان نبوده است تا منجر به مرگ این خانم شود.
هنوز پزشکی قانونی در حال بررسی است تا اعلام کند که عامل اصلی مرگ این خانم چه بوده است؛ آنها اعلام میکنند که این خانم توسط پلیس مورد ضرب و جرح قرار گرفته و کشته شده است و حتی برای مطالبه خون این خانم، اقدام میکنند. هر کدام از این افراد قضاوت میکنند و بیشتر در تنور فتنه هیزم و آتش میریزند و حتی عدهای را تحریک میکنند که در خیابان حضور پیدا کنند و دربرابر نظام اسلامی و انقلاب یا دربرابر مردم بایستند و بیش از ۳۰ نفر از مردم بیگناه، نیروهای بسیجی، پلیس و … را در این فتنه به شهادت رساندند.
این کشتهها و این تخریبهایی که به زندگی مردم، زیرساختها و اموال عمومی وارد شد، بر اثر این شایعه پراکنیها و دروغ پردازیها یا تحریکاتی بوده است که از ناحیه این خواص منتشر شد و باید این افراد نیز تاوان آن را بپردازند.
لزوم محاکمه این افراد که بدون علم به نظام اتهام قتل زدهاند چیست؟
دستگاه قضایی به نظر من باید همانطور که آقای اژهای اعلام کردند، محکم و قاطعانه در برابر این افراد بایستد. قوه قضاییه نباید نسبت به این گونه افراد ترحم داشته باشد. آمرین، طراحان و سناریوپردازان این فتنه مهمتر از این عناصر پادویی هستند که در خیابان گاهی سنگی پرتاب کردهاند یا چاقویی زدهاند و یا شعاری دادهاند. نباید طوری شود افرادی که پادو بودهاند محاکمه شوند؛ ولی عناصر اصلی باز در پس پرده بمانند.
اگر ما بخواهیم فتنه را برای همیشه در کشور جمع کنیم، باید اتاق سناریو پردازی فتنه را شناسایی کنیم و عناصر آن را دستگیر و محاکمه کنیم تا برای همیشه این اتاق فکر و تصمیم سازی برای سناریوهای فتنه را متلاشی کنیم. راه حل نیز این است که در این چند روز کاملاً مشخص بود که چه کسانی در آتش این فتنه دمیدند. افرادی که با لباس روحانیت یا برخی از سلبریتیها و سیاسیونی که در پشت صحنه بودند، دائم در تنور این فتنه هیزم میریختند.
اگر دستگاه قضایی این افراد را احضار کند و در دادگاه بیاورد، برای آنها پرونده تشکیل بدهد و به آنها بگوید شما تهمتهایی که به نظام زدهاید را اثبات کنید. البته دادگاههای آنها علنی باشد تا مردم شاهد محاکمه آنها باشند. دادگاه در پایان بگوید اگر شما دلیلی نداشتید و به نظام تهمت زدید، تمام خونهایی که ریخته شده، باید خونبهایش را بپردازید و خسارت تخریبهایی که صورت گرفته یا اموال عمومی از بین رفته مانند دهها آمبولانس، خودروهای شهرداری، بانکها و … که آسیب خوردهاند و خسارتهای جدی که به کشور و اموال مردم وارد شده است را تقسیم کنند و اموال این افراد را به طور کامل مصادره کنند و در جهت جبران این خسارتها به صاحبان خسارت دیده بپردازند و حکم خدا را کاملاً درباره این افراد اجرا کنند؛ زیرا این افراد در خونهای ریخته شده شریک هستند که باید تقاص آن را پس بدهند.
اگر دستگاه قضایی همانطور که آقای اژهای گفتند قاطعیت داشته باشد، ما برای همیشه پرونده فتنه را در کشور خواهیم بست؛ ولی اگر فتنهگران که در سال ۸۸ آن فتنه را به راه انداختند و سپس همه را آزاد کردند، همان افراد نیز امروز جزو تصمیم گیران و سناریو سازان این فتنه اخیر هستند که ما در سایتها و کانالهای این افراد شاهد تحریک مردم برای این قبیل کارها هستیم.
به نظر میرسد که اگر دستگاه قضایی در این ماجرا کوتاهی کند و مجدد نسبت به این افراد با رأفت برخورد کند، خود دستگاه قضایی نیز در همین خونها شریک خواهد بود. انتظار مردم این است که دستگاه قضایی واقعاً قاطعیت بهخرج بدهد و کوچکترین ترحمی نسبت به عناصری که در فتنه ۸۸، ۹۸ و سال جاری نقش داشتند، با عدالت برخورد کند و حکم خدا را درباره این افراد که حکم محارب را دارند، اجرا کند.