شصت سال کادرسازی اسلامی
سیدمهدی حاجی آبادی: متن نامه های شهیدبهشتی به آیت الله مصباح از هامبورگ و نیز تأکیدات مکرر او طی آن سال ها از این رابطه حکایت دارد. شهید بهشتی گاهی در نامه ها از آیت الله مصباح یزدی با عنوان “دانشمند” یاد می کند و گاهی او را “دوست عزیز” لقب می دهد. در یکی از نامه ها آمده است: «دوست عزیز! سلام بر شما و بر دوستان و رفقای یک دل… خیلی زودتر از این می خواستم برای شما نامه بنویسم، ولی در پی ساعت دِنجی بودم که بتوانم با آقای مصباح که «مصباحِ دوستان» است، با فکری فارغ گفتگو کنم و از اینگونه ساعت ها در این مدت کم بهره برده ام.»
بعد از شهادت شهید بهشتی هم حضرت آیت الله خامنه ای در گفت وگویی با روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص رابطه شهید بهشتی و آیت الله مصباح بیان کردند: «ایشان (شهید بهشتی) خیلی از آقای مصباح خوشش می آمد و تصریح می کرد که من از این آقای مصباح و امثال او خوشم می آید. از آدم های آرام و ملایم و تودار خوشش می آمد.»
در منظومه فکری شهید بهشتی تشکیلات و کادرسازی از ملزومات بود و در بیش از ۳۰ تشکل نقش حامی یا بانی داشت، به جز بنیان گذاری یک حزب فراگیر که چراغش چندسال بعد از شهادتش خاموش شد، فرصتی برای ادامه ایده هایش پیدا نکرد. شهید عزیز بهشتی که رفت، شاگردانش هم پراکنده شدند و سعی کردند هرچه از میراث بهشتی به یادگار داشتند را هرکدام تک نفره جلو ببرند. غافل از اینکه مهم ترین میراث او را نمی توان فردی جلو برد. برای تحزب، تشکلات و کادرسازی باید جمع بود نه فرد. میراثی که اتفاقا آیت الله مصباح به خوبی از آن بهره گرفتند.
شهید بهشتی میراث دیگری هم پایه گذاشت که بعدا آیت الله مصباح در مؤسسه امام خمینی ادامه داد و طلبه هایی را از آنجا راهی آمریکا و کانادا کرد. ایده شهید بهشتی، اما ادامه پیدا نکرد، شاید یکی از دلایلش برخورد با حوادث انقلاب بود. این خط را بعدا علامه مصباح ادامه داد و با ارسال تعدادی از محصلین موسسه امام به کشورهای غربی، سعی در شناخت تمدن مدرن و پیدا کردن راه حلی برای عبور از این تمدن و رسیدن به دولت اسلامی کرد.
آیت الله مصباح در اواسط دهه ۷۰ شمسی به عنوان یکی از روحانیون مورد وثوق رهبر انقلاب بود که ماموریت «تقویت» مبانی اعتقادی و سیاسی دانشجویان را برعهده گرفت و در یک دوره ۲۰ ساله توانست به بیش ۶۰ هزار نیرو به صرت مستقیم و صد ها هزار دانشجوی دیگر آموزش غیرمستقیم دهد؛ در حال حاضر برخی از تربیت یافتگان این طرح در بخش های مختلف نظام دارای مسئولیت هستند.
این گونه بود که او به مشهورترین روحانی یا جریان منتقد علوم انسانی غربی در دهه ۷۰ شمسی تبدیل شد و تلاش کرد پروژه تمدن سازی اسلامی که اصلی ترین عنصر آن «ولایت فقیه» و «دولت اسلامی» بود را در تمام حوزه ها پیاده کند.
او در همین دوران بود که به یکی از مهمترین ارکان برنامه های دفتر رهبر معظم انقلاب در قم تبدیل و به وی اجازه داده شد به طور مرتب در این دفتر اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی و آموزشی کند.
دفتر پژوهش های فرهنگی از دیگر تشکل هایی بود که علامه مصباح به عنوان یکی از زیرمجموعه های موسسه “امام خمینی” راه اندازی کرد تا به نوعی ناشر آراء، آثار و عقاید دینی باشد.
بسیاری از سخنرانی های سیاسی دو دهه اخیر ایشان در نشست های این دفتر در قم انجام شد که یکی از مهمترین خروجی های آن انتشار کتابی با محوریت طرح تشکیل “دولت اسلامی” در سال ۱۳۸۳ بود.
کانون طلوع از دیگر زیرشاخه های دفتر پژوهش های فرهنگی است که ایشان اقدام به راه اندازی آن کرد. در این کانون که یکی از زیر مجموعه های موسسه “امام خمینی” محسوب می شود، مسائل روز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد که در واقع نوعی فعالیت درون سازمانی است.
پس از شهادت حضرت آیت الله بهشتی در ابتدای انقلاب، بسیاری از دوستان و شاگردان این شهید سعی کردند ادامه دهنده راه وی جهت کادرسازی به عنوان سخت افزار دولت سازی باشند؛ امری که طی سه دهه اخیر علامه مصباح یزدی به بهترین شکل این مسیر را ادامه دادند و میراث بهشتی به درستی در دستان مصباح قرار گرفت.