محمد سلیمانی:
جریان فتنه و تحریف، خانواده هزار نفره ثروتمند در کشور ایجاد کرد

0 ۴۹۱

در کوران جنگ اقتصادی، شاهد جولان روایت های گوناگون و بعضاً متناقض از علّت مشکلات کنونی کشور، راه حل عبور از وضعیت موجود و … هستیم. سخن از اینکه کشور به تازگی در جنگ اقتصادی قرار گرفته و تا پیش از آن، جنگی در میان نبود و نیز حواله کردن ریشه مشکلات به واشنگتن دی سی، نمونه ای از روایت هایی است که در جنگ اقتصادی افکار عمومی را به خود مشغول کرده است.

محمّد سلیمانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، فردی است که در دولت نخست محمود احمدی نژاد یعنی همان دورانی که به اعتقاد حسن روحانی، جنگ اقتصادی در میان نبوده، عهده دار وزارت ارتباطات بوده است. وی همچنین در مجلس نهم در کسوت نمایندگی مردم تهران ایفای نقش کرده است. خبرگزاری فارس در راستای سلسه گفت وگوهای خود با محوریت سه ضلعی فتنه، تحریف و تحریم به سراغ وی رفت و گفت وگویی تفصیلی را با وی انجام داده است.

سلیمانی که اکنون مشغول تدریس در دانشگاه است، معتقد است وضعیت اقتصادی امروز ماحصل عملکرد جریان تحریف و فتنه در کشور است. او می گوید دولت روحانی اگر به جنگ اقتصادی قائل است باید عملیات های خود را در این جنگ اعلام کند.

وی روایتی شنیده نشده از گفت وگوی خود با یکی از موافقان برجام در مجلس را تعریف می کند و می گوید باور ندارد که دولت به مقاومت ایمان دارد.

سلیمانی از روحانی می خواهد اکنون که شعار مقاومت سر می دهد، اعلام کند قاسم سلیمانی دولت در حوزه اقتصاد کیست.

ماحصل گفت وگوی با محمّد سلیمانی را در ادامه می خوانید.

به نظر شما جریان فتنه و تحریف چه ارتباطی با هم می توانند داشته باشند و چه شباهتی در عملکرد این دو وجود دارد؟

سلیمانی: به نظر من فتنه، تحریف، نفاق و … همه در یک راستا هستند. در تاریخ یکصد و پنجاه ساله اخیر ایران هم بارها این موضوع تکرار شده و همه این جریان ها به دنبال این هستند که کشور عملاً به دست سلطه غربی ها سپرده شود و تفکری که از زمان مشروطه وجود داشت که از نوک سر تا ناخن پا باید غربی بشویم همچنان ادامه دارد. حالا یک روز در قالب فتنه و یک روز هم در قالب نفاق و روز دیگر در قالب براندازی و در قالب اغتشاشات خود را نشان می دهند، یک روز هم اگر حاکم شدند خب اجرای سیاست های غرب در ایران را پیگیری می کنند.

این جریان ها به شکل تنگاتنگی بهم وصل هستند و به دنبال این هستند که حاکمیت کشوری مثل ایران با این موقعیت سوق الجیشی و دارای منابع نفت و گاز و معادن سرشار و عظیمی که دارد، به دست غربی ها بی افتد. لذا برنامه های مختلفی در زمان های مختلف در راستای این هدف اجرا می شود.

فتنه، تحریف و نفاق در یک راستا حرکت می کنند

وقتی براندازی جواب نداد که بعد از انقلاب بارها تکرار شده است، دشمن باید سراغ راهکار دیگری می رفت که این راهکار در قالب فتنه دنبال شد. فتنه سال ۷۸ و ۸۸ در این راستا ارزیابی می شود. فتنه هم برای این است که در داخل کشور ساختارهایی را درست کنند و امکاناتی را برای خودشان فراهم کنند تا آن ها در فرصت هایی بیایند و مسئولیت ها را در دست بگیرند.

الان شما می بینید که فتنه گران عمدتاً در دولت مسئولیت دارند. همه آن ها هم به دنبال ناکارآمد نشان دادن نظام هستند. خودشان مسئول هستند و مسئول بوده اند ولی کار نمی کنند. مثلاً در حوزه مسکن مگر آقای آخوندی در فتنه فعال نبود؟ خب این فرد شش سال وزیر شد و روزی که رفت افتخار کرد که یک مسکن نساخته است. نتیجه سیاست های چنین فردی این شد که امروز رشدی که در مسکن داریم مشاهده می کنیم مردم را به سمت ناامیدی کشانده است. مشخصه این افراد، تناقض در حرف و عمل است، یعنی در زبان مطالبی را مطرح می کنند امّا در عمل کار دیگری می کنند.

رها کردن امور نشان می دهد برخی به دنبال اخلال در اقتصاد هستند

این افراد چون در حرف چیزی گفته اند و در عمل طوری دیگر رفتار کرده اند، مشکلات را گردن دیگران می اندازند، در حالی که هدف فتنه، فلج کردن اقتصاد بوده و هست و تا حدودی هم موفق شده اند.

شما ببینید؛ امروز نظارت بر امور اقتصادی وجود ندارد. چرا؟ یعنی واقعاً مسئولان آنقدر ضعیف هستند که نمی توانند بر امور نظارت کنند؟ یا نظارت راهکار ندارد؟ بسیاری از کالاهایی که مردم با آن سر و کار دارند با ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد می شود و بقیه هم در داخل توسط مردم، یعنی کشاورزان و تولیدکنندگان تولید می شود، ولی در مرحله آخر که می خواهد به دست مشتری برسد، قیمت ها یک مرتبه ده برابر و پنج برابر می شود.

این عدم نظارت و یله و رها کردن اقتصاد نشان می دهد همان کسانی که تفکر خاصی را پیدا کرده اند دنبال اخلال در امور اقتصادی کشور هستند. چگونه است که این دادگاه هایی که تشکیل می شود صحبت از چند هزار میلیارد است؟ چطور این افراد چنین میدانی را پیدا کرده اند که چنین اختلاس هایی انجام دهند. به خصوصی سازی ها نگاه کنید. برخی از امکانات را به ثمن بخس فروختند. حالا کاش حداقل همان افراد، اشتغال ایجاد می کردند و جوانان را دست به کار می کردند.

بنابراین این یک زنجیره پیوسته است تا اقتصاد را بهم بریزد. این شرایط محصول چیست؟ محصول حاکمیت کسانی است که فتنه های سیاسی و اقتصادی را کلید می زنند، بعد هم دست به تحریف می زنند. ارتباط جریان فتنه و تحریف را هم در اینجا می توان دید.

جریان فتنه و تحریف کشور را به سمت حاکمیت خانواده هزار نفره ثروتمند برد

الان سال هاست شعار امید سر داده می شود، ولی در عمل مردم را به سمت ناامیدی می کشند. در این چندساله حرکات طوری بوده که عمدتاً مردم را به طرف ناامیدی سوق داده، ولی از آنطرف شعار امید داده می شود. همچنین شعار تدبیر به صورت برجسته ای مطرح می شود. در عمل چه اتفاقی می افتد؟ فاجعه نحوه افزایش نرخ بنزین را شاهد بودیم که چه اتفاقی افتاد و چطور عده ای را به خیابان ها کشاند و آن همه خسارت را به بار آورد.

نمونه دیگر برجام است؛ چه مانورهایی داده شد که برجام امید را زنده می کند و مبتنی بر تدبیر و عقلانیت امضاء شده است، در حالی که هر انسان آزاده و ملّی گرایی که برجام را خوانده بود با آن مخالف بود. به یاد دارم هفته ای که برجام در مجلس مطرح شد خدمت یکی از نمایندگان مجلس که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هست گفتم از موضوع مکانسیم ماشه در برجام مطلع هستید؟ گفت نه. بعد برای او توضیح دادم که مکانیسم ماشه چه ضرری برای ما دارد. گفت اگر این چیزی باشد که شما می گویید، رأی نمی دهیم. گفتم انگیسی بلدی؟ گفت بله. متن برجام را برایش آوردم و گفتم بخواند. خواند و گفت این که خیلی بد است. گفتم خب حالا چکار می کنید؟ گفت خب بالاخره باید رأی بدهیم برود پی کارش. یعنی کشور را اینطور به بازی گرفتند.

شما یادتان هست که وزیر امور خارجه پشت تریبون رفت و گفت همه تحریم ها با برجام برداشته می شود. چه کسی پیدا می شود که دوست نداشته باشد تحریم ها برداشته شود؟ ولی در متن برجام هیچ جا از برداشتن تحریم سخنی به میان نیامده است، بلکه از تعلیق سخن گفته شده. بعد متن برجام را همانجا به آقای ظریف نشان دادند و گفت بله من دقت نکرده بودم. ببینید متأسفانه شعارها با عمل نمی خواند و کشور را با یکسری شعار، گرفتار برجام کردند. در حالی که سخنرانی های ما و دیگر دوستان در مجلس و جاهای دیگر موجود است که می گفتیم این برجام، طرح فریبی بیش نیست، ولی متأسفانه همراهی کردند و تصویب شد و آن همه قسم جلاله خوردند و مکرر دروغ گفته شد. بعد از برجام هم که تحریم های سنگین تری وضع شد.

طبقه متوسط کم کم در حال حذف شدن است

می خواهم بگویم به دنبال ایجاد یک شکاف در بدنه مردمی ملت ایران هستند. ببینید؛ یکی از برجستگی های انقلاب اسلامی ایران به هر حال این است که شکاف طبقاتی را کاهش داد. اکثر روستاهای ایران در چهل سال گذشته صاحب آب، برق، گاز، تلفن و جاده آسفالته شده اند. بیش از ۹۰ درصد روستاها چنین وضعیتی دارند و رشد عظیمی در سراسر کشور اتفاق افتاده است. یعنی طبقه روستایی به شدت بعد از انقلاب رشد کرده اند. امّا جریان فتنه و تحریف، دوباره ورق را به سمتی برگرداند که یک خانواده هزار نفری ثروتمند را در کشور ایجاد کنند. الان طبقه متوسط کم کم دارد حذف می شود. یعنی ما یا طبقه خیلی مرفه داریم یا خیلی ضعیف. این بر اثر سیاست های مسئولینی است که در فتنه و تحریف نقش داشته و دارند.

کسانی که دنبال تحریف و فتنه هستند چشم به بیرون کشور دارند، یعنی منتظر هستند که در آمریکا رئیس جمهور دیگری بیاید تا وضع این ها بهتر بشود. یعنی عین زمان قاجار. آقایان دارند تفکر قاجاری را به ملت تحمیل می کنند. در حالی که نقاطی که ما در آن رشد و توفیق داشته ایم و در آن ها حرف برای گفتن داریم جاهایی است که روی پای خودمان ایستاده ایم و به دانشمندان ، جوانان و مردم میدان داده ایم و امکانات را در اختیارشان گذاشته ایم و کشور را پیش برده اند که کم هم نیستند. در حوزه های پزشکی، علمی، راه سازی، زیرساختی کشور ما در این چندده سال کم نظیر بوده است. این ها نتیجه حرکت جهادگران و ایثارگران است. جنگ به آن بزرگی را با پیروزی پشت سر گذاشتیم. امّا راهکاری که آقایان دارند پیش پای ملت می گذارند، سازش است.

به نظر می رسد یکی از شباهت های جریان فتنه و تحریم، سازش است. این سیاست به نظر شما در سال های اخیر چه آثاری را در کشور از خود به جای گذاشته و تا چه اندازه توانسته در پیشبرد امور موفق باشد؟ چون بالاخره همچنان در برخی لایه ها، نسخه سازش تجویز می شود.

سلیمانی: سازش یعنی چه؟ سازش مدنظر آقایان است که ما مثلاً کاری به کسی نداشته باشیم تا وضع مان بهتر شود. ولی تجربه ۱۵۰ ساله ایران نشان داده که این موضوع نه عملی است نه امکان پذیر. آمریکایی ها نفت و معدن و حاکمیت ما را می خواهند. آن ها می خواهد ما هم کشوری مثل عربستان باشیم، یعنی گاو شیرده.

نتیجه سازش این نخواهد بود که صلح و صفایی برقرار شود

نتیجه سازش این نخواهد بود که صلح و صفایی برقرار شود. نتیجه ای که سازش به دنبال خواهد آورد، حاکم شدن یک رژیم دست بسته در مقابل آمریکا مثل رژیم پهلوی است. در حالی که اگر ما فرزندان انقلابی، ایثارگر و جهادگر را به میدان بیاوریم و آن ها آستین را بالا بزنند و همانطور که جنگ را اداره کردند اقتصاد را هم اداره کنند، مطمئناً بر مشکلات پیروز می شویم. چون ما چند سرمایه مهم داریم؛ یکی سرمایه نیروی انسانی است که هم از لحاظ کمّی قابل توجه است و هم کیفی. آمریکا و غربی ها هم از همین نیروی انسانی ما می ترسند چون می دانند ملت ایران، ملت هوشمند است و اگر فرصت پیدا کند در منطقه تمدن ساز می شود.

دومین ظرفیت، معادن ما هستند. ما هفتمین کشور معدنی در دنیا هستیم و اگر بتوانیم به جای صادرات خام، مواد را تبدیل به کالا کنیم وضعیت مان خیلی بهتر می شود. سومین ظرفیت، نفت و گاز است که خام می فروشیم و راحت تحریم مان می کنند. اگر ما وزیری مثل زنگنه نداشتیم که نزدیک به سی سال وزیر بوده و اگر چنین فرصتی نصیب ملت ایران می شد که وزیر بهتر و قابل تری در حوزه انرژی داشتیم، الان ما فراورده های نفتی را صادر می کردیم. ولی متأسفانه حوزه نفت و گاز به وزیری نالایق گرفتار شده که فقط دنبال خام فروشی است. راهکار این است که ملت تلاش کند در سال ۱۴۰۰ انسان های کارآمد و انسان هایی که نشان داده اند پای کار هستند و می توانند راه نجات اقتصاد ایران را نشان دهند روی کار بیاورند. وگرنه اگر همین نگاه ادامه پیدا کند و همین افراد باشند همین آش و همین کاسه خواهد بود.

سازش، هزینه را برای اقدام دشمن کاهش می دهد

شما ببینید سیاست آمریکا در دنیا چیست. سیاست آمریکا در طول تاریخ و از وقتی که ابرقدرت شده این است که پیشروی را با هزینه کم انجام می دهد. یعنی جنگ ویتنام آمریکا را سوزاند و آن ها دیگر نمی توانند وارد چنین جنگی شوند. آمریکایی ها هرجا هزینه کم است پیشروی می کنند، و از ویژگی های سازش این است که هزینه را کم می کند. اگر مسیر و سیاست سازش را در پیش گرفتید آن ها هم قدم های بلندتری را برمی دارند. نمونه اخیرش در تاریخ ایران، برجام است. در برجام گام به گام جلو آمدند و این سیاست را تا جایی می خواهند ادامه دهند که ایران را تبدیل به گاو شیرده کنند. در طرف مقابل ، آمریکایی ها جاهایی که هزینه زیاد است قدم نمی گذارند و جلو نمی آیند و راه رشد برای کشور بیشتر باز می شود. ما اگر هزینه آمریکا را بالا ببریم در سیاست هایش تجدیدنظر می کند و حتی در تحریم هم تجدیدنظر می کند. ما اگر تلاش کنیم و نشان بدهیم تحریم ناکارآمد است، آمریکا ممکن است حتی از تحریم هم صرفنظر کند، چون می بیند که به جایی نمی رسد.

نکته بعد که ملت باید در نظر بگیرد، عملیات فریب است. ببینید، یکی از استراتژی های اهل باطل عملیات فریب و استفاده از تاکتیک های فریب است. در خیلی جاها هم جواب مثبت داده است. لذا فرماند هانی تربیت می کنند که قدرت طراحی فریب داشته باشند. نمونه اش انقلاب های رنگی بود که انجام دادند، بنابراین هم مردم و هم نیروهای انقلابی باید مواظب باشند و هرچه زودتر این تکنیک ها و روش های فریب را شناسایی کنند و آن ها را در حوزه های مختلف، نخ نما کنند. تجربه اش هم در دنیا وجود دارد و دانشمندان ما باید زودتر پای کارِ شناسایی تکنیک ها و روش های فریب بیایند و این ها را باز کنند و حقایق را برای مردم بگویند که پشت این فریب چه اهدافی دنبال می شود تا نتوانند خسارات زیادی را به مردم تحمیل کنند.

تحریف هم خودش نوعی فریب است. مثلاً از یک انسان دزدِ قاتل، قهرمان می سازند. یا از یک حرکت ناکارآمد نمایش کارآمدی می دهند یا از یک سیاست و استراتژی مخرب، استراتژی و سیاست امیدآور و آینده ساز نشان می دهند. این ها در همان چارچوب است. باید از زوایای مختلف به این موضوع نگاه کرد و برای مردم تشریح کرد تا فریب فتنه گران و تحریف گران را نخورند.

یکی از القائاتی که این روزها کم وبیش مطرح می شود این است که مشکلات کشور راه حلی ندارند و در هر صورت وضع، همین خواهد بود که هست. آیا واقعاً اینطور است؟

سلیمانی: نه اینطور نیست. شما الان مثلاً قیمت خودرو را ببینید. شما با دلار ۳۰ هزارتومانی هم یک خودرو را وارد کنید، قیمتش کم تر از قیمتی می شود که در بازار ایران وجود دارد. این یا نشان از نالایقی دارد که عمدتاً هم همین است یا نشان از این دارد که به دنبال اقداماتی برای ورشکسته کردن اقتصاد ایران هستند.

مشکلات یا ناشی از نالایقی است یا برنامه ای برای ورشکسته شدن اقتصاد ایران

ما وقتی وزیر شدیم دیدیم سیم کارت از یک میلیون تا یک میلیون و دویست و پونصد در بازار به فروش می رود. دولت هم به دنبال سرمایه گذاری در سیم کارت است. یعنی می آمد با ۴۴۰ هزار تومان ثبت نام می کرد و بعد افراد هم میلیونی ثبت نام می کردند. بعد که می گرفتند با یک میلیون و پانصد ششصد هزارتومان می فروحتند. داستان خودرو هم همین است. آن زمان من سؤال کردم که هزینه تمام شده سیم کارت با زیرساخت هایی که دارد، کلاً چقدر است؟ رقم های مختلفی از پنجاه تا هشتادهزارتومان را به من گفتند. گفتم چرا ۴۴۰ هزار می فروشیم؟ چرا توسعه نمی دهیم؟ برنامه ریزی کردیم و ظرف یکسال توسعه دادیم و مسئله از بیخ و بن حل شد.

می توان آشفتگی بازار خودرو را در ۶ ماه سامان داد

الان خودروسازی اراده ای می خواهد که خودروسازها را پای کار بیاورد. کشور ما کشور توانمندی است؛ تولیدکننده های ما قدرتمند هستند و می توانند پای کار بیایند و نگذارند این فشار به مردم وارد شود و قیمت پراید به بالای ۱۲۰ میلیون می رود. به نظرم این موضوع در یک فاصله شش هفت ماهه حل می شود، به شرط اینکه آدمی که باور داشته باشد روی کار بیاید. اراده ایرانی به سقف آسمان می زند و اگر اراده ای وجود داشته باشد، بر مشکلات فائق می آییم، مخصوصاً نسبت به چیزی که مشخص است، زیرا این قیمت ها قیمت های نجومی و بدون استدلال و پشتوانه است.

بسیاری از صنایع ما الان دچار رکود هستند. اگر واقعاً وزیر صنعت که در جنگ بوده، همان تکنیک هایی که در جنگ و جهاد به کار می رفت را پیاده سازی کند، خواهید دید که ظرف شش ماه حوزه معادن از رکود خارج می شوند یا نه. البته به شرط اینکه زیردستی هایش که برخی از آن ها در فتنه درگیر بوده اند و اعتقادی به کار در داخل ندارند و چشم شان به توتال و پژو و فلان شرکت خارجی است، پای کار بیایند. با این گردان نمی شود به جنگ اقتصادی رفت. باید گردانی تشکیل شود که از بن دندان این اعتقاد را داشته باشند که می شود اقتصاد را شکوفا کرد و خودرو ارزان و باکیفیت به دست مردم رساند. در حوزه مسکن همینطور.

شما الان ببیند نقدینگی کشور دست کیست. بالاخره حجم عظیم بالای دو هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی وجود دارد. این دست کیست؟ بخشی از آن دست مردم است. خب اگر مردم بدانند دولت پای کار است و می خواهد واقعاً مشکل مسکن را حل کند و آن ها را در اقتصاد شریک می کند، این پول پای کار تولید می آید و خیلی اتفاقات شیرین دیگر هم در پی آن می افتد. سفارتخانه های ما الان راکد هستند و فقط دلار می گیرند. ببخشید که این حرف را می زنم، ولی کارمندهایشان در فکر دلار گرفتن و منتقل کردن به ایران و خانه خریدن هستند. چون رفته ام دیده ام این را می گویم. مثل چینی ها باید سفارتخانه های ما سفارتخانه اقتصادی باشند که نیست. شما به سفارت چین در ایران رجوع کنید؛ فعالیت اقتصادی می کنند. البته اقتصادی که در خدمت سیاست است. حوزه اقتصادی سفارتخانه های ما یا ضعیف است یا اصلاً تعطیل است و یا اینکه افرادی که اقتصاد و تجارت را بلد باشند در داخل آن ها حضور ندارند.

آقای روحانی اخیراً گفته اند که ما امروز در جنگ هستیم، امّا در دولت قبل جنگ اقتصادی نبود و صرفاً تحریم بودیم. با توجه به اینکه شما در آن مقطع وزیر بوده اید و بعد هم در مجلس در جریان امور بوده اید، نظرتان درباره این سخن چیست؟

سلیمانی: تفاوت تحریم و جنگ اقتصادی چیست؟ در زمان ما همه نمایندگی های اروپایی در داخل کشور شروع به بستن دفتر خود کردند. معنی اش چیست؟ تحریم و جنگ مگر تفاوتی با هم دارند.

آقای روحانی مگر سایه جنگ را رفع نکرده بود؟ چگونه می گوید در جنگ هستیم؟

خب تحریم اقتصادی همیشه بوده و الان هم هست، ولی با همه احترامی که به آقای روحانی به خاطر جایگاهشان داریم باید گفت که ایشان باید یکبار فرمایشات قبلی خودشان را مرور کنند. چطور آنموقع می گفتند جنگ نیست و من سایه جنگ را از سر ملّت ایران رفع کرده ام، و الان می گویند که در جنگ هستیم؟ پس خود ایشان قبول دارند که جنگ را به ملّت تحمیل کرده اند. اگر جنگ اقتصادی وجود دارد پس مسبب آن خود آقای رئیس جمهور است، اگر هم چنین جنگی نیست پس مثل گذشته تحریم هستیم. من نمی گویم تحریم ها شدیدتر نشده، بله بعد از فتنه ۸۸ تحریم ها بیشتر شد، چون آمریکایی ها خودشان اعلام کردند که به بخشی از مسئولین داخل ایران که چشم به سازش و خارج از کشور دارند، امیدوار شده اند. حتی گفتند این ها سرمایه های ما در ایران هستند. پیغام و پسغام هایی هم حتماً رد و بدل شده است. اگر الان جنگ اقتصادی هست، مسبب آن خود آقای روحانی و تاکتیک ها و روش هایی است که ایشان در این هفت سال و نیم به کار گرفته اند. پس ایشان باید در سیاست های خودشان تجدیدنظر کنند. حالا که ایشان فهمیده اند اجرای این سیاست ها باعث شده که سایه جنگ بر سر کشور گسترده شود، پس در افکار و منش و شیوه مدیریت خودشان تغییراتی ایجاد کنند و دولت را به سمتی بیاورند که کشور در چند ماه آینده با مشکلات کم تری روبرو شود.

آقای روحانی اگر قائل به جنگ اقتصادی است، عملیاتش را برای جنگ تشریح کند

اگر قبول دارند جنگ اقتصادی هست نظارت بر اقتصاد را بیشتر کنند و وارد عملیات شوند و صرفاً حرف نزنند. در هر جنگی باید عملیات هایی طراحی شود و آن عملیات ها در زمان خاصی شروع شود. اگر آقای روحانی واقعاً معتقد به جنگ اقتصادی هستند، عملیاتش را برای مردم تشریح بکند و بگوید حالا که جنگ اقتصادی هست من این عملیات را می خواهم در حوزه مسکن و نفت و گاز انجام دهم و در حوزه معدن این عملیات را در نظر دارم؛ در حوزه صادرات و تجارت این عملیات باید انجام شود و در حوزه واردات، این عملیات را در نظر داریم. همچنین در حوزه کشاورزی و…

ایشان اگر واقعاً معتقد است که جنگ اقتصادی در جریان است باید حداقل پنجاه شصت طرح عملیاتی روی میز بگذارد و بسیجیان و دانشمندان و اقتصاددانان را پای آن عملیات ها بکشاند. اگر خدای ناخواسته این ادعا الکی نیست چنین کارهایی باید انجام دهند که ما شاهد آن نیستیم متأسفانه.

یکی از شعارهایی که مخصوصاً پس از به سرانجام نرسیدن برجام از سوی آقای رئیس جمهور بسیار مطرح می شود، شعار مقاومت است. هم زمان شاهد افزایش روزانه نرخ سکه و ارز و نیز مایحتاج مردم هستیم. این همزمانی، خواسته یا ناخواسته القاکننده این پیام است که هزینه مقاومت بیش از آن چیزی است که تصور می شود. به نظر شما آیا هزینه مقاومت آنقدر بالاست که ما شاهد افزایش روزانه قیمت اجناس باشیم؟ آیا این هزینه، سقفی ندارد؟

سلیمانی: دولت آقای روحانی در این هفت سال و نیم هیچگونه مقاومتی از خودش نشان نداد. اصلاً استراتژی دولت بر سازش بود و نقطه برجسته عملکردشان همین برجام بود و همه مسائل را به سازش گره زدند. شرایط اقتصادی فعلی که وضع وخیمی دارد نتیجه استراتژی سازش دولت روحانی است که دولت او متشکل از اصلاح طلبان است. یادمان نرفته که معاون اول ایشان بارها اعلام کرد که من اصلاح طلب هستیم. دور میز دولت هرچه بگردید می بینید همه تفکر اصلاح طلبی دارند. بیش از چهارپنج هزار نفر از مدیران ارشد کشور تغییر یافتند و عمدتاً افرادی با تفکر اصلاح طلبی که همان تفکر سازش است، جایگزین شدند. پس وضعیت امروز اقتصاد حاصل تلاش ها و برنامه های جریان سازش است که در دولت روحانی هم شعارش را دادند و هم آن را اجرا کردند.

از قدیم گفته اند که اگر می خواهید موضوعی را نابود کنید بهترین کار این است که دفاع بد از آن انجام بدهید. الان دفاع آقای رئیس جمهور از مقاومت به نظرم دفاع بد است و کاملاً مشخص است که می خواهد مقاومت تخریب بشود. چرا؟ چون اگر واقعاً آقای رئیس جمهور معتقد به مقاومت است و مقاومت را قبول دارد باید یک حرکت بسیج اقتصادی در کشور راه بیاندازد. بسیج اقتصادی عوامل مختلفی دارد که یکی یکی باید فعال شود. دولت باید حالت مقاومتی به خودش بگیرد. اگر ایشان معتقد به مقاومت است اولین کاری که باید انجام دهد این است که همین هفته آینده همه متخصصین حوزه نفت و گاز را دعوت کند. همه جوانان و دانشمندان را دعوت کند؛ البته آن هایی که معتقد به مقاومت هستند نه آن هایی که می گویند نفت را نمی توانیم بفروشیم پس سازش کنیم. افرادی که می توانند نفت ما را تبدیل به فراورده های با ارزش افزوده ده برابری و پنجاه برابری کنند. اگر ایشان معتقد به مقاومت است اولین کار در حوزه نفت و گاز این است که کسی باید وزیر این حوزه شود که معتقد به مقاومت باشد. خب همه می دانند وزیر نفت این روحیه را ندارد. روحانی اگر واقعاً معتقد است که دولت آرایش مقاومتی گرفته خب چهارتا برنامه مقاومتی را اعلام کند، نمی گویم چهل تا؛ چهارتا، و بعد سازوکار اجرایی اش را هم فراهم کند.

روحانی اگر به مقاومت اعتقاد دارد بگوید قاسم سلیمانی اش در اقتصاد کیست؟

دولت اگر به مقاومت ایمان دارد، باید سیاستگذاری ها و لوایح جدیدی را سریع به مجلس بدهد و با اولویت به دنبال تصویب آن ها باشد. مقاومت یعنی روی پای خود ایستادن؛ یعنی فکر کردن و راهکار دادن برای خروج از مشکلات. مقاومت یعنی مردم را شریک قرار دادن در حوزه های مختلف کشور.

اگر ایشان معتقد به مقاومت است چرا عمده مشاوران شان تئوریسین های سازش هستند؟ من می خواهم بگویم چیزی که آقای روحانی دارد در لسان تکرار می کند این را منِ دانشگاهی و معلم و کسی که سی چهل سال است در این کشور کار اجرایی کرده، هیچ احساسی از مقاومت نمی کنم و این را قبول نمی کنم که دولت در این مورد صادقانه با مردم صحبت می کند. متأسفانه باید گفت رئیس جمهور در این مورد، صادقانه با مردم برخورد نمی کند. اگر صادقانه است باید نشانه هایی از مقاومت در خود و اجزای دولتش نشان دهد. از آن طرف اگر ما در این هفت سال سیاست مقاومت را داشتیم الان باید در حوزه اقتصاد چندین فرد برجسته مثل شهید قاسم سلیمانی داشتیم.

چرا نداریم؟ سؤال من از آقای روحانی این است که قاسم سلیمانی شما در حوزه اقتصاد کیست که می خواهی مقاومت کنی؟ در این هفت سال چرا پرورش ندادی؟ ولی از آن طرف می توانم بگویم آدم های سازشکار شما در حوزه اقتصاد چه کسانی هستند. کسانی که نامدار هم هستند و می توان اسم برد. اگر می خواهی در حوزه مسکن تلاشی بکنی و مرهمی بر زخم جوانان بگذاری و امیدی به جوانان بدهی، قاسم سلیمانی شما در حوزه اقتصاد کیست؟

وزیر شما که گفت مسکن مهر مزخرف است؛ خب حالا با مسکن این مردم می خواهید چکار کنید؟ با صنعت فولاد می خواهید چکار کنید؟ با سیمان که زیرساختش فراهم شده و صادراتش می تواند کل منطقه اطراف ایران را پوشش دهد می خواهید چکار کنید؟ چرا فرد مقاومی مثل قاسم سلیمانی در این حوزه ها ندارید؟ اگر دارید، خب اسم ببرید. اگر دارید به او میدان بدهید و به مردم معرفی کنید تا مردم عاشقش بشوند و برایش سینه بزنند. آقای روحانی! اگر در حوزه سیاست خارجه کسی را داری که مقاومت کند به مردم معرفی کنید. افراد شما که تا امروز سیاست سازش را در پیش گرفته اند، مگر می شود یک مرتبه ۱۸۰ درجه بچرخند؟

لذا من به این ادعای رئیس جمهور به دیده تردید نگاه می کنم، چون عمل و نشانه ای نمی بینم و اثری از مقاومت دولت نیست و همه مردم ایران هم این ادعا را اصلاً جدی نمی گیرند. البته مردم ما دارند مقاومت می کنند و در این تردیدی نیست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.