فواد ایزدی:
وضعیت اقتصادی روی رأی آمریکایی ها تاثیر می گذارد

0 ۱۵۲

در هفته اخیر اتفاقات نسبتا مهمی در منطقه و جهان افتاد از علنی شدن حمایت دولت امارات از رژیم صهیونیستی تا انفجار بیروت و حملات امریکایی ها به مردم فلسطین و مسلمانان منطقه؛ به همین دلیل از دکتر فواد ایزدی ( کارشناس مسائل سیاسی و عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ) خواهش کردیم در این باره گفتگویی داشته باشند :

*وضعیت انتخاباتی ترامپ را چگونه ارزیابی می کنید؟
وضعیت انتخاباتی ترامپ خیلی خوب نیست و اگر امروز قرار بود انتخابات در آمریکا برگزار شود به نظر می رسید آقای “بایدن” انتخابات را می برد و ترامپ شکست می خورد، زیرا اختلاف بین ترامپ و “بایدن” در نظر سنجی ها ده دوازده درصدی هست که معمولا کم کردن این فاصله به سرعت امکان پذیر نیست. چیزی که هست این که الآن کسی آمادگی اعلام پیروزی به نفع “بایدن” را ندارد .

چند متغیر وجود دارد که هنوز تکلیف آن ها روشن نیست.
یکی از متغیرها همین مناظره هاست، باید گفت “بایدن” در مناظره ها قوی نیست، سن او بالا است و مهارت مناظره در او ضعیف است و از سوی دیگر ترامپ در فن مناظره بلکه در اهانت و بددهنی چیزی کم نمی گذارد درنهایت امید دارد “بایدن” حرف هایی بزند و گاف هایی بدهد و مشکل پیدا کند که باعث پیش افتادن ترامپ شود.

متغیر دیگر وضعیت کرونا است که در آبان ماه بناست انتخابات در آن برگزار شود. وضعیت کرونا در پاییز که موقع انتخابات است چقدر ممکن است با توجه به سردی هوا بدتر شود. از این جهت حائز اهمیت است که در تعداد شرکت کننده ها تأثیرگذار است. این در حالی است که به شکل سنتی هرچه تعداد شرکت کننده ها در آمریکا کم باشد به نفع جمهوری خواه ها تمام می شود و هر چه تعداد رأی دهنده ها بیشتر بشود به نفع دموکرات ها تمام می شود. از این جهت اگر به خاطر کرونا شرکت کننده ها کم بشود به نفع جمهوری خواهان است. همین الآن دعوایی بین ترامپ و دموکرات ها بر سر استفاده از پست برای رأی گیری وجود دارد. به این معنی که برگه هایی توسط پست برای حائزین شرایط رأی ارسال شود و آن ها در پاکت های مخصوص بگذارند و پس بفرستند. این کمک می کند که تعداد آراء بالا برود و در نتیجه به نفع دموکرات ها تمام شود. ترامپ با این سبک مخالف است به همین جهت اظهار نگرانی کرده و دموکرات ها را متهم به تقلب می کند. در توئیت جدیدی که ترامپ زده گفته اصلا معلوم نیست معلوم بشود کی برنده می شود و سئوالاتی در باره نیت دموکرات ها مطرح کرده است.

متغیر سوم وضعیت اقتصاد است که روی رأی آمریکایی ها تاثیر می گذارد. میلیون ها نفر در حال حاضر بیکار هستند و وضعیت بد اقتصادی را به ترامپ و اقتصاد در دولت او نسبت می دهند. ترامپ می گوید قبل از کرونا وضعیت حوزه اقتصادی خوب بوده و بعد از کرونا من باید باشم تا وضعیت اقتصادی را به قبل از کرونا برگردانم و من بهتر از دموکرات ها می توانم به اقتصاد کمک کنم. دموکرات ها هم می گویند در اثر ضعف ترامپ، آمریکا رتبه یک را در ابتلا به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن دارا است و ترامپ مسئول است و دموکرات ها اگر سرکار بیایند می توانند مدیریت بهتری ارائه دهند .

الآن حدود هشتاد روز تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فاصله است و این متغیرها می توانند تأثیراتی بگذارند. محتمل ترین حالت، انتخابات نزدیک بین دو رقیب خواهد بود. باید گفت این انتخابات یک انتخابات راحت نیست و نمی توان نتیجه را به راحتی حدس زد. در نهایت این امکان هم وجود دارد همین حرفی که ترامپ زده که تا مدتی نتیجه در اثر اختلافات موجود معلوم نشود بویژه با توجه به تهمت هایی که ترامپ به دموکرات ها در جهت تقلب در انتخابات مطرح می کند. ترامپ تمایل دارد که این بحث ها راجع به استفاده از پست در رأی گیری و مباحثاتی از این قبیل و دعواهای دیگر باعث شود نتیجه رسما اعلام نشود و به دادگاه و درگیری بیانجامد. مانند آن چه در سال ۲۰۰۰ رخ داد که بعد از چند هفته تأخیر در اعلام نتایج، به دلیل اختلافاتی که وجود داشت، بوش پسر به عنوان برنده انتخابات توسط دادگاه عالی اعلام شد. ترامپ از این استقبال می کند چون در دادگاه عالی ۶ نفر از ۹ نفر جمهوری خواه هستند که دو نفر از آن ها توسط خود ترامپ منصوب شده اند. ترامپ احساس می کند در دادگاه عالی می تواند به نتیجه برسد اگر فرض کنیم از شش نفر جمهوری خواه یک نفر هم به نفع طرف دیگر رأی دهد بازهم اکثریت با جمهوری خواه ها خواهد بود. گرچه قاضی های دادگاه عالی باید بر اساس شواهد حکم کنند ولی بر اساس حزب به جای شواهد حکم می کنند. اگر دعوای حقوقی مطرح شود، تجربه نشان داده که گرایش حزبی اکثریت قاضی های دادگاه عالی تعیین کننده است. در دفعه قبل هم ۵ نفر جمهوری خواه بر اساس حزب رأی دادند.

* به نظر شما به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط امارات چه ارتباطی با مسئله انتخابات آمریکا می تواند داشته باشد؟
بحث به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونیستی کمکی است که امارات به ترامپ می کند. هم سعودی ها و هم اماراتی ها احساس می کنند ترامپ می تواند در مقایسه با نامزد دموکرات ها نامزد بهتری برای آن ها باشد، زیرا جناح چپ دموکرات ها منتقد سیاست های امارات و سعودی هستند از این جهت با توجه به این که ترامپ هیچ پیروزی در حوزه سیاست خارجی نداشته و نتوانسته به هیچ موفقیتی دست یابد، و امروز هم متحمل شکست در تجدید تحریم تسلیحاتی ایران شد و معلوم بود این قطع نامه رأی نمی آورد، چند روزی پیش دستی کردند و با اعلام ایجاد صلح بین امارات و رژیم صهیونیستی خواستند یک پیروزی برای ترامپ در این حوزه بوجود بیاورند.

اماراتی ها فکر می کنند اگر ترامپ رئیس جمهور بشود با توجه به خوش خدمتی که به او کرده اند امتیازی کسب می کنند، و اگر ترامپ رئیس جمهور نشود با توجه به خدمتی که به صهیونیست ها کرده اند، آن ها با نفوذی که در سیستم سیاسی آمریکا دارند می توانند فشارهای ناشی از دموکرات های منتقد به امارات را کاهش بدهند و در نتیجه آن ها در برابر فشارهای محتمل مصون بمانند. اماراتی ها علاقه دارند عملکرد مستقلی نسبت به سعودی ها داشته باشند که این را در جنگ یمن هم نشان دادند. هم سعودی ها و هم اماراتی ها از سال ها قبل با رژیم صهیونیستی ارتباط داشتند و اینجا اماراتی ها در اعلان به رسمیت شناختن صهیونیست ها خودشان را جلو انداختند و از سعودی ها متمایز کردند و امید دارند نتایج انتخابات آمریکا هرچه باشد در نهایت به نفعشان تمام شود. این به نوعی کمک به آمریکا و ترامپ است، نتانیاهو هم ترجیج می دهد از این راه به ترامپ کمک کند.

*دیدگاه شما نسبت به انفجار مشکوک بیروت و تحرکات آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در منطقه چیست؟ آیا این حوادث می تواند ربطی به مبارزات انتخاباتی آمریکا داشته باشد؟
در مورد انفجار بیروت ، آقای سید حسن نصرالله در اظهارات اول خود از این که این توطئه بوده ، صحبتی نکردند. اما در سخنرانی بعدی خود که به مناسبت سالگرد جنگ ۳۳ روزه ایراد کردند، اشاره ای داشتند که اگر رژیم صهیونیستی بانی این انفجار بوده قطعا حزب الله لبنان در همان سطح پاسخ خواهد داد. این نشان می دهد که شواهدی که بتواند عمدی یا حادثه بودن این واقعه را تأیید کند فعلا وجود ندارد و باید منتظر بررسی های بعدی بود. بعضی می گویند عده ای رفته بودند و در محل حادثه مشغول جوشکاری بودند و حادثه با جوشکاری شروع شده است. حتی این احتمال نیز عمدی بودن را نفی نمی کند. بله، دکترین “شوک” وجود دارد. خانم “نامی کلاین” کتابی با همین عنوان “دکترین شوک” نوشته که مشهور شد. حرف وی این است که آمریکایی ها برای پیشبرد اهدافشان یا شوک ایجاد می کنند یا از شوک ایجاد شده بهره برداری می کنند و این را دکترین شوک نامیده است. البته در قضیه انفجار لبنان آن چه مسلم است آن است که آمریکایی ها و فرانسوی ها می خواهند از این شوک بزرگ سوء استفاده کنند و از شرایط موجود لبنان به اهدافی که به صورت طبیعی به آن نرسیده اند دست پیدا کنند.

اما ارتباط آن با انتخابات آمریکا، می تواند مرتبط نباشد اگر حادثه باشد و اگر عملیات و عمدی باشد و رژیم صهیونیستی در آن دخیل باشد، نشان می دهد که آمریکایی ها و صهیونیست ها می خواهند از فرصت باقی مانده از دولت ترامپ بیشترین استفاده را ببرند و در ضمن به ترامپ که به شدت نیاز به نشان دادن موفقیت هایی در حوزه سیاست خارجی دارد کمک کنند.

*نظر شما راجع به نامه برخی غرب گرایان به حضرت آقا که گفته می شود طی آن تنها راه نجات ملت ایران و برون رفت از مشکلات مذاکره با آمریکا دانسته شده چیست؟
نامه نگاری ها قبل از این هم بوده ایران هم همیشه در این سی سال بعد از جنگ، آمادگی مذاکره با آمریکایی ها را داشته هم در دوره آقای هاشمی هم دوره آقای خاتمی هم دوره آقای احمدی نژاد؛ هم این دوره که بحث های برجام از اواخر دوره آقای احمدی نژاد شروع شد. منتهی مذاکره زمانی معنی پیدا می کند که وضعیت کشور بهتر بشود مذاکره اصالت ندارد. اصل تأمین منافع ملی است اگر مذاکره منجر به تأمین منافع ملی بشود کار مفیدی است اگر مذاکره ای منجر به ایجاد مشکل برای کشور بشود نه.

در رابطه با مذاکرات اخیری که با آمریکایی ها بود ، در عمل هم تحریم های بعد از برجام ، فروش نفت کشور را تقریبا صفرکرده در حالی که قبل از برجام ایران روزانه یک میلیون بشکه نفت . بعد از برجام است که به صورت رسمی فروش نفت کشور صفر شده و از این جهت اگر ملاک برداشته شدن تحریم ها ، بحث فروش نفت باشد، قطعا برجام برای کشور مفید نبوده علاوه بر این که خسارت های فراوانی هم برای صنعت صلح آمیز هسته ای کشور به بار آورده است. از این جهت مذاکرات برجام مذاکرات مثبتی نبود، الآن هم که صحبت از مذاکره می کنند این نکته فراموش می شود که ترامپ اصالتا و فعلا آمادگی مذاکره ندارد. مذاکره یعنی بده بستان یک طرف امتیازی می دهد و طرف مقابل حالا بستگی دارد چقدر می گیرد یا می دهد حد اقل یک مقدار کمی امتیاز گرفته می شود و الا اگر هیچ امتیازی گرفته نشود دیگر مذاکره نیست، تسلیم است. کاری که آمریکایی ها می خواستند در دولت ترامپ بکنند تسلیم بود خودشان هم می گفتند.

این آقای بنیامین برنز به عنوان مثال چند بار این را گفته که ما به دنبال collapse یا capitulation جمهوری اسلامی ایران هستیم. “کلپس” به معنای فروپاشی و “کاپیتولاسیون” به معنای تسلیم کامل است. برای همین هم این ها به دنبال مذاکره نیستند و نقدشان به دوره های قبلی این بود که دوره های قبلی با ایران مذاکره می کردند و این منجر به طول عمر جمهوری اسلامی می شد. البته هدف از مذاکره در دوره های قبل نیز این بود که فشار حداکثری وارد بشود که یا جمهوری اسلامی تسلیم بشود یا امتیازهای گسترده بدهد و این سیاست هنوز عوض نشده و ترامپ هم که بعضی وقت ها صحبت از مذاکره می کند منظورش دادن امتیاز نیست بلکه منظورش این است که شما بیایید به آن ۱۲ پیش شرطی که آقای پمپئو اعلام کرده بود تمکین بکنید، با من هم عکس بگیرید من نیاز دارم برای بحث انتخاباتی که موفقیتی در حوزه سیاست خارجی نشان بدهم.

ما تجربه مذاکرات آمریکا با کره شمالی را هم داریم که الآن وضعیت کره شمالی بدتر از وضعیت قبل از دیدارها و عکس ها است. البته در آن زمان آن کار به نفع کره شمالی بود چون بمب اتم داشت کارهایش را در حوزه هسته ای و موشکی تمام کرده بود و به نوعی دیدار با ترامپ، مهر تأییدی بر وضعیت آن زمان او بود. ما که این کارها را نکردیم، ما عقب رفت هم در حوزه هسته ای، آن هم صلح آمیزش، داشتیم. این دیدارها و عکس ها قطعا به نفع ما نیست از این جهت اگر افرادی نامه بنویسند که باید با آمریکا مذاکره کرد سئوالی که باید از آن ها پرسیده شود این است که آیا اصلا طرف مقابل آمادگی مذاکره دارد؟ نشانه ای نداریم که این آمادگی وجود داشته باشد. نشانه این را داریم که آمادگی دیدار دارد، ولی دیدار فرق می کند چون مذاکره باید امتیازاتی گرفته شود که آمریکایی ها هیچ امتیازی را اعلام نکرده اند. و اگر واقعا علاقمند به مذاکره باشند راه های متعددی هست برای این که این اتفاق بیفتد. اعلام می کنند مثل همان دوره اوباما که آمادگی داشتند گفتند غنی سازی را در ایران می پذیریم شمام هم فلان کار را بکنید. گرچه آمریکایی ها همیشه نیت سوء و عدم صداقت خود را بارها از جمله در برجام به اثبات رسانده اند. ترامپ هم دقیقا می توانست همین کار را انجام دهد، مخصوصا در دوره دوم آقای روحانی که به شدت پیام های زیادی مخابره می شد برای نگه داشتن آمریکا در برجام، برای این که برجام نابود نشود، ولی طرف مقابل آمادگی دادن هیچ نوع امتیازی را نداشت. پس اصل مذاکره زیر سئوال است و مطرح کردنش هم غیر از عدم دیدن واقعیت های موجود مفهوم دیگری ندارد.

در بحث مذاکره قطعا طیفی که پیگیر برجام بود، یعنی طیف اصلاح طلب و طرفداران آقای روحانی، علاقه دارند در حوزه سیاست خارجی اعلام کنند برجام توافقنامه موفقی بوده و گرنه هیچ دستاورد دیگری ندارند. تمرکزشان بر برجام بوده و نیاز دارند برجام را تطهیر کنند تا در ۱۴۰۰ حرفی برای گفتن داشته باشند. البته این قضایا با انتخابات ما در ۱۴۰۰ ربط دارد، مخصوصا اگر “بایدن” رئیس جمهور آمریکا بشود آن وقت ممکن است “بایدن” آمادگی مذاکره را داشته باشد. حتی اگر ترامپ رئیس جمهور بشود با توجه به این که سیاست فشار حداکثری جواب نداده ممکن است دولت جدید آمریکا آمادگی داشته باشد. با توجه به این که دولت جدید آمریکا اول بهمن مستقر می شود –گرچه دعواها معلوم نیست به کجا می کشد- ولی به هر حال بعد از استقرار دولت جدید آمریکا، یک بازه شش ماه و نیمه هست خیلی ها هستند که مایلند از این فرصت استفاده کنند برای دستاوردهایی که به درد انتخابات ۱۴۰۰ بخورد. آن نکته ای هم که عرض کردیم قابل تأکید و تکرار است که اگر دستاوردی داشته باشد اشکال ندارد، ولی تجربه سی چهل ساله جمهوری اسلامی این است که در عمل آمریکایی ها چون با اصل نظام مشکل دارند، اگر تاکتیکی هم داشته باشند برای مذاکره هدفش بهبود روابط یا عادی سازی نیست چون می خواهند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند هدفش گرفتن اهرم های قدرت است و اختلاف نظر بین جمهوری خواهان و دموکرات ها این است که جمهوری خواه ها ظرافتشان کمتر است و فکر می کنند با فشار حد اکثری می شود جمهوری اسلامی را سرنگون کرد دموکرات ها یک مقدار دقت بیشتری دارند آن ها می دانند به این راحتی جمهوری اسلامی سرنگون نمی شود، ایده آن ها این است که اهرم های قدرت ایران را از دستش بگیرند تا ایران ضعیف بشود بعد آن را سرنگون کنند. از این جهت این می شود گفت ارتباطی بین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با انتخابات ۱۴۰۰ ما می تواند وجود داشته باشد و یکی از اشکالات کشور ما این است که خیلی وقت ها این رقابت های سیاسی داخلی تأثیر می گذارد بر سیاست خارجی کشور. این سم است برای هر کشوری چه ایران چه کشور دیگر این که احزاب و گروه های سیاسی دغدغه منافع حزبی داشته باشند و حاضر باشند سیاست خارجی کشور را اهرمی قرار بدهند برای رسیدن به قدرت. این را ما هم در ایران متأسفانه تجربه کردیم یک زمانی عده ای می گفتند اگر ما نیاییم جنگ می شود عده ای می گفتند در رابطه با بهبود روابط با دنیا صحبت می کردند و در عمل امتیازهای زیادی دادند و امتیازهایی نگرفتند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.