نقد و حمایت از دولت؛ پارادوکسی در کار نیست

0 ۳۸۱

علی خضریان: یکی از پرسش های فضای دانشجویی در روزهای اخیر که یحتمل در فضای خارج از محیط دانشجویی نیز طرح می شود این است که چطور شده جریان معتقد به گفتمان انقلاب و حزب اللهی از در حمایت دولتی برآمده که در ۵ سال گذشته از نظر گفتمانی، روشی و کارکردی مورد نقد قرار می داده و به یکباره همه انتقادات گذشته را به کنار نهاده است؟ آیا جریان انقلابی از دولتی که توامان اشرافی گری دولت هاشمی، غرب گرایی دولت خاتمی و لج بازی و بی تدبیری های دولت احمدی نژاد را به یک جا دارد، باید حمایت می کرد؟ پیش از پاسخ به این سوال ابتدا باید با یک بازخوانی ببینیم این حمایت ها در واکنش به کدام اقدامات یا اظهارات جناب رئیس جمهور صورت گرفته تا مشخص شود آیا در این حمایت ها جریان انقلابی از موضع خود کوتاه آمده است ؟ یا جناب دکتر روحانی اقدام یا اظهاراتی خلاف رویه گذشته شان در دولت دهم و یازدهم داشته اند که زمینه حمایت جریان انقلابی را فراهم کرده است؟ این حمایت ها عموما طی ۱۰ روز گذشته و در دو موج از سوی برخی چهره های جریان انقلاب صورت گرفت. موج اول حمایت ها بعد از سخنرانی جناب روحانی در نشست هم اندیشی مدیران ارشد دولت دوازدهم بود که ایشان با بیان اینکه «امروز دولت و من به عنوان رئیس جمهور و نماینده ملت، دست همه را می بوسم و در برابر همه آحاد ملت و جناح ها، حتی آنها که بدترین اهانت ها را به دولت کردند، خم می شوم و دست همه آنها را می بوسم»، اعلام داشتند که «باید به دنیا نشان دهیم که می توانیم سختی ها و مشکلات را پشت سر بگذاریم، اما عزت، آزادی، استقلال، مردم سالاری، جمهوریت، اسلامیت، دین و فرهنگ مان را معامله نخواهیم کرد.» دومین موج حمایت ها نیز که نقطه اوج آن، نامه سردار قاسم سلیمانی خطاب به رئیس جمهور و اعلام حمایت از مواضع ایشان همراه بود، پس از اظهارات روز سه شنبه جناب روحانی در جمع ایرانیان مقیم سوئیس صورت گرفت که رئیس جمهور با بیان اینکه «آمریکا نمی تواند صادرات نفت ایران به خارج از کشور را متوقف کند»، گفت: «آمریکایی ها مدعی شده اند که می خواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمی فهمند، چراکه این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجه اش را ببینید.» خوب است در مقدمه پاسخ به سوال ابتدایی این نکته را نیز روشن کنیم که همه ما با هر تفکر و عقیده ای که داریم و با هر رأیی که در انتخابات به سبد هر یک از کاندیداها انداختیم، در حال حاضر با دولتی مستقر مواجه هستیم که براساس احترام به آرای عمومی و اصل مردمسالاری و همچنین حجت شرعی که تنفیذ رهبر انقلاب ایجاد کرده است موظف به کمک به دولت در راستای پیشبرد امور جاری کشور و در یک کلان نگاه حرکت در جهت تحقق کارآمدی نظام جمهوری اسلامی هستیم که در منظومه فکری امام راحل(رض) حفظ آن از اهم واجبات عقلی و شرعی است. (صحیفه امام خمینی، ج ۱۹، ص ۱۵۳) حتی بالاتر از آن امام خمینی(رض) اهمیت حفظ جمهوری اسلامی را از حفظ امام عصر(عج) نیز بیشتر می داند. (صحیفه امام خمینی، ج ۱۵، ص ۳۶۵) بنابراین جریان معتقد به انقلاب اسلامی نه تنها در ۱۰ روز اخیر، بلکه در طول دوران مدیریت رئیس جمهور وقت و همچنین دولت های پیش از آن با تمام انتقاداتی که بعضا به برخی عملکردها و دیدگاه های آن داشته، تلاش کرده کمک کننده به دولت مستقر در جهت خدمت رسانی به جامعه باشد و آنچه می بینیم در روزهای گذشته بیشتر بر زبان جاری شد، دلیلش اظهارات رئیس جمهور بود که به رغم برخی دفعات که با ادبیات تند و بعضا توهین آمیز نسبت به دلسوزان انقلاب کلمات درشتی را به کار می بردند، این بار در کلام شان با نگاه به داخل و ادبیاتی متواضعانه اعلام کردند که با همدلی و اتحاد داخلی دستاوردهای انقلاب اسلامی را معامله نخواهیم کرد. گرچه این نقد به جناب روحانی وارد است و افکار عمومی احساس می کند ایشان هرگاه سخن از وحدت و همدلی بر زبان جاری می سازند، دقیقا زمانی است که در نقطه ضعف از نظر کارآمدی و رفع مشکلات اجرایی و معیشتی کشور قرار گرفته اند و به محض احساس خروج از این وضعیت، مجددا ادبیاتی تحکم آمیز و بعضا همراه با توهین را نثار منتقدان شان می کنند؛ اما نحوه رفتار جریان انقلابی با جناب رئیس جمهور نمی تواند خارج از پارادایم گفتمانی امام و رهبری و در راستای منافع حزبی و جناحی تعریف شود. از سویی دیگر و درخصوص موج دوم حمایت نیروهای انقلاب خصوصا سردار سلیمانی از جناب روحانی ابتدا یک مقدمه لازم است و آن اینکه ایده اصلی دولت جناب روحانی در جمله مهم ایشان در جریان رقابت های انتخاباتی سال ۹۲ مبنی بر پذیرش آمریکا به عنوان کدخدا در دهکده جهانی و بیان اینکه «آمریکایی ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحت تر است» به عنوان تعامل با کشورهای غربی علی الخصوص آمریکا در راستای رفع مشکلات کشور شکل گرفته است و عمده مناقشه جریان انقلابی با جناب روحانی و دولت نیز در طول این پنج سال حول تفاوت دیدگاه در این خصوص بوده است و با وجود اینکه ایشان پس از گذشت پنج سال از مسئولیت شان با تمام همراهی های داخلی همچون فرمان رهبری انقلاب مبنی بر نرمش قهرمانانه، رضایت ایشان به مذاکرات دوجانبه با آمریکایی ها به رغم بدبینی به طرف مذاکره، پذیرش نتایج مذاکرات و توافقنامه برجام در حالی که برخی شروط معین شده رهبری در آن مشاهده نمی شد و… نتوانستند ایده خود را به سرانجام رسانند و طی اظهاراتی که در سوئیس داشتند اقدام به اعلام مواضعی در چارچوب گفتمان عزتمندانه انقلاب اسلامی کردند، پس باید از این اظهارات استقبال کرد تا برای عامه مردم نیز مشخص شود که جریان معتقد به انقلاب اسلامی در قالب یک جناح رقیب سیاسی جناب روحانی نیست که به هر بهانه ای بخواهد اولا با کارشکنی در امور اجرایی مانع از تحقق کارآمدی نظام جمهوری اسلامی شود و دوما با عینک انتخاباتی به هرگونه اظهارنظر و اقدامی که از سوی دولت صورت می گیرد بنگرد و از سخن و اقدام درست حمایت نکند و به مخالفت لجوجانه و به هر قیمت و در هر وضعیتی بپردازد. بنابراین آنچه از این حمایت ها برداشت می شود این است که منتقدان دولت در واقع به حمایتی مشروط از مواضع جناب رئیس جمهور اقدام کرده اند و مشی جریان انقلابی براساس فهمی که از چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی دارند، تغییری نکرده است و البته برای عدم ایجاد چنین شبهه ای در افکار عمومی باید با حفظ مواضع، انتقاد نسبت به اقدامات و عملکردهایی باشد که به اعتقاد نگارنده همچنان دولتمردان در مسیر همان ایده غرب گرایانه و عدم توجه به ظرفیت های داخلی جهت برون رفت از مشکلات کشور صورت می دهند و خلاف آنچه می گویند را می توان در عملکردشان مشاهده کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.