برای دانشجوی امروز
علی خضریان*// بیش از ۶ دهه از روزگاری که خون سه دانشجوی دانشگاه تهران در ۱۶ آذرماه سال ۳۲ سنگ فرش های دانشگاه تهران را رنگین کرد، می گذرد و شاید آن زمان کمتر کسی می توانست باور کند که جنایت رژیم پهلوی در این روز تا این اندازه در تاریخ ماندگار شود. یکی از دلایل ماندگاری ۱۶ آذر سال ۳۲ که درخصوص آن باید برای نسل امروز دانشجو بیشتر صحبت کرد این است که بزرگداشت ۱۶ آذر صرفا به دلیل یک اعتراض یا تجمع احساسی زودگذر در یک روز نیست؛ بلکه ۱۶ آذر نقطه اوج اعتراضات دانشجویانی است که به دلیل استقامت بر منافع ملی کشور خصوصا مساله مهمی همچون استقلال خواهی برخلاف بسیاری از سیاسیون و روشنفکران چپ و راست- که یا خود در شکل گیری کودتای آمریکایی دخالت داشتند یا با دولت کودتا کنار آمده بودند و در مسیر منافع شخصی و گروهی، منافع ملی را به حراج گذاشته بودند- وارد میدان شدند. واقعیت آن است که استقلال خواهی جریان دانشجویی ریشه در رویکرد آزادی خواهانه این جریان دارد و با همان نگاه به آزادی افراد در جامعه، جنبش دانشجویی برای آزادی در سطح ملی که تعریفش همان استقلال کشور است، حاضر است جان خود را نیز فدا کند که این نوع نگاه به آزادی و آزادی خواهی است که برخلاف برخی تعاریف غربی و لیبرالیستی از آزادی حاضر به هزینه دادن در مسیر آزادی خواهی است؛ چراکه در تفکر لیبرالیستی که به غلط برخی فکر می کنند آزادی دارای اهمیت است، آنچه بنیاد دارد آزادی نیست بلکه آندیویژوالیسم است و آزادی با قید «آزادی من» موضوعیت پیدا می کند و در چنین نگاهی چون اصالت با فرد است و آزادی فرع بر فردانیت است، نمی توان انتظار وقوع ۱۶ آذر را داشت. این نحوه توجه به آزادی و به تبع آن استقلال خواهی در سیره رفتاری حضرت امام(ره) نیز وجود دارد و حتی بیش از بسیاری مسائل در دوران طاغوت از منظر امام(ره) به آن اهمیت داده می شود به طوری که در تاریخ شاهدیم امام(ره) پیش از انقلاب و درست در دهه ۴۰، جدی ترین مساله ای که برای کشور مطرح کرد، به عنوان یک مرجع و عالم دینی و در حالی که کشور درگیر انواع زیادی از اقدامات تخریبگر جریان های فراماسون و بهایی علیه مبانی دینی در جامعه بود، مساله «استقلال» بود. این در حالی است که شاید برخی این گونه تصور کنند که اعلام مبارزه و مخالفت ایشان با رژیم به عنوان یک فقیه و عالم دینی پیرامون مسائلی همچون ترویج فساد شرعی و اخلاقی توسط حاکمیت علی القاعده می بایست شکل گرفته باشد. جریان دانشجویی دقیقا در همین چارچوب فکری خود که ریشه در مسیر فکری رهبر فقید انقلاب اسلامی نیز دارد و از آنجایی که آزادی چه در سطح فردی و چه در سطح ملی به مفهوم استقلال امروز از اصلی ترین آرمان های انقلاب اسلامی است، می بایست امروز مبارزه با استبداد و استکبار را توامان در دستورکار خود قرار دهد و برای رسیدن به حق آزادی به طور کامل، باید با هر دو مخالفت کرد و نباید اجازه دهد تا جریانی همزمان با ژست آزادی خواهی، سلطه پذیری را تئوریزه و این گونه القا کند که چنین مواجهه ای با جریان سلطه گر دارای هزینه در کشور می شود و اتفاقا در پاسخ به این تفکر، دانشجوی امروز باید ۱۶ آذر را زنده نگه دارد و پاسخ دهد که اگر مدعای استقلال و آزادی جایی طرح شود که هزینه ای نداشته باشد، چه کسی با آن مخالفت می کند و تفاوت میان مدعیان در حرف و عمل چگونه معلوم می شود؟ و چه زیبا دکتر علی شریعتی سال ها پس از این حادثه به خوبی مسئولیت شناسی و آرمان گرایی متبلور در شانزدهم آذر را به تصویر می کشد و به تفاوت تفکر مسئولیت شناسانه جریان دانشجویی مسلمان با جریاناتی که در پی گذران زندگی روزمره خود غرق شده، می پردازد و می نویسد: «…این سه یار دبستانی که هنوز مدرسه را ترک نگفته اند، هنوز از تحصیل شان فراغت نیافته اند، نخواستند- همچون دیگران- کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که می آید، بیاموزد… .» *عضو شورای مرکزی جبهه پایداری