چگونه طراحی «سریع القلم» به قرار داد با توتال منجر می شود؟
*علی نادری// بیشتر بحث ها در حاشیه امضاء قرارداد ۵ میلیارد دلاری با شرکت فرانسوی توتال، پیرامون سهم ۵۱ درصدی توتال، ۲۵ تا ۳۰ ساله بودن قرارداد، عدم تامین منافع ایران و بد قولی های گذشته توتال و کشور فرانسه چرخیده است، اما به نظر این لایه سطحی و فرعی اتفاقی است که قرار است برای آینده کشور رقم بخورد و عملا مدل قرار داد IPC عهده دار ریل گذاری این اتفاق است. به نظرم این قرارداد فراتر از میزان و رقم سرمایه گذاری صورت گرفته و سبک قرار داد، راهگشای موج جدیدی از روابط اقتصادی تحمیلی “ اجباری دولت روحانی بر ایران اسلامی با دیگر کشورهاست که محمود سریع القلم، تئوریسین و استراتژیست اصلی سیاست خارجی این دولت، آنرا راهبرد «قفل شدگی اقتصادی برای مهار رویکردهای سیاسی» می داند. بعبارت دیگر حجم و نحوه قراردادهای تدارک دیده شده با شرکت های بزرگ و چند ملیتی چون توتال، شل و پیشتر از این ایرباس و … بدنبال قفل کردن روابط اقتصادی ایران به منافع اقتصادی این شرکت های چند ملیتی است و کیست که نداند سیاست گزار اصلی و پشت پرده این شرکت ها دولت های آنها همچون فرانسه هستند. در واقع قرار است ایران چنان درگیر قراردادهای بزرگ اینچنینی بشود که طبعا سیاست خارجی و حتی سیاست داخلی خود را نیز در آینده ای که شاید خیلی هم دور نباشد، متناسب با این قرار دادها و با این ملاحظه که مبادا این قراردادها بر هم بخورد، تنظیم کند. از میان انبوه نوشته ها و مصاحبه های سریع القلم، این چند بخش را برای توضیح بیشتر راهبردی که غرب گرایان وطنی برای زدن ریشه های استقلال ایران و ایجاد وابستگی به غرب آنهم به نام «همگرایی» در سر دارند انتخاب کردم: – ایران و جهان تغییر کرده و دیگر مکانیزمی وجود ندارد که بتوان کشوری مانند ایران را وابسته کرد. ایران به تغییر پارادایم نیاز دارد و باید طرز تفکر خود را به روز کند. اگر با دنیا کار نکنیم قدرتمند و ثروتمند نخواهیم شد. – تا زمانی که تناقضات حقوقی مربوط به سیاست خارجی در قانون اساسی جمهوری، اسلامی ایران در ارتباط با چگونگی حلقه های وصل میان ابعاد ایدئولوژیک و ابعاد فراملی حل و فصل نشود، طراحی نظری و کاربردی استراتژیکی ملی و ایجاد ترکیب های فراملی امکان پذیر نخواهد بود. – از گذشته، اصلی را در اقتصاد سیاسی داشتیم که اگر کشورها به لحاظ اقتصادی با هم قفل شوند، به لحاظ سیاسی خیلی عاقلانه تر رفتار می کنند. در ماجرای «برجام» برخی حامیان توافق هسته ای تأکید داشتند آنچه ادامه آن را تضمین می کند، نه این تعهدات بلکه فراهم کردن زمینه سرمایه گذاری خارجی در ایران است. – منطق اتحادیه اروپا هم همین بود؛ یعنی کشورها وقتی به هم قفل می شوند، در حوزه های سیاسی نمی توانند هر کاری که می خواهند انجام دهند و مجبور به تعامل می شوند. روسیه در این رابطه یک استثناست و خیلی به اقتصاد جهان قفل نیست. اگر روسیه روابط گسترده ای با آمریکا به لحاظ اقتصادی داشت، حتما در ماجرای اوکراین، به گونه دیگری رفتار می کرد. – چینی ها دومین کشور در دنیا از نظر هزینه های نظامی هستند اما پیچیده و پوشیده عمل می کنند. نه صحبت می کنند و نه پز و نمایش می دهند اما خودشان را به لحاظ اقتصادی آن قدر به کشورها قفل کرده اند که برای کشورها امکان ندارد به افق های بلندپروازانه نظامی چین اعتراض کنند. – برمی گردیم به تلقی خاصی که ما از جهان داریم. به عنوان مثال، زمانی است که روابط آلمان و فرانسه از لحاظ اقتصادی به قدری اهمیت دارد که آنها اختلافات سیاسی شان را به حاشیه می رانند و حتی حاضر می شوند بر سر مسایل سیاسی با هم مصالحه کنند. – این وضعیت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبه روز بیشتر به هم گره می خورد و قفل می شود. از آنجا که از نظر اقتصادی درحال قفل شدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا می کند. – کشورهای آسه آن ۱۰ کشور در آسیای جنوب شرقی هستند که با هم یک بلوک اقتصادی تشکیل داده اند. به این ترتیب که ویزا را بین خودشان برداشتند، ۶۲۰ میلیون نفر جمعیت دارند و قرار است بین خودشان ۵۴۰ هزار مایل جاده و ۱۱ هزار و ۷۰۰ مایل راه آهن ایجاد کنند تا به هم قفل شوند. وقتی کشورها از نظر اقتصادی به هم قفل شوند، در حوزه های دیگر هم کوتاه می آیند و مسائل غیراقتصادی شان را هم حل می کنند. دولت روحانی با کارگردانی امثال زنگنه در مهمترین حوزه نفت و گاز که در واقع مادر اقتصاد ایران محسوب می شود، در حال قفل کردن اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی است تا با این اهرم هر دولتی در ایران «مجبور» باشد که اولویتهای طرف قرارداد را بر هر اولویت ملی، ارزشی، اعتقادی و ایدئولوژیک دیگری ترجیح دهد. *سردبیر سایت رجانیوز و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی