وقتی دُم شیطان را چیدند
*علی خضریان// ۱۰ سال از روزهایی که رژیم صهیونیستی با یورش به لبنان جنگ ۳۳ روزه یا به قول لبنانی ها «نبرد تموز» را کلید زد، می گذرد؛ جنگی همه جانبه که براساس یک «نقشه جامع» توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و حتی احزاب شاخص طیف ۱۴ مارس لبنان طراحی شده بود و قرار بود طی آن حزب الله را از لبنان حذف کنند. تعبیرشان هم این بود که یک ماری در منطقه وجود دارد که سر آن در تهران، وسط آن در سوریه و دم این مار در لبنان است و مناسب ترین جایی که می توان در ابتدا به این مار لطمه زد، دم آن است؛ چراکه این دم فاقد دولت مستقر در لبنان بوده و نزدیکی آن به اسرائیل، تهدید خطرناک تری برای آنهاست. به خوبی در خاطرم هست آن روزها که از فعالان جریان دانشجویی بودم در جمع های دانشجویی طی روزهای آغازین جنگ و با توجه به تجهیزات نظامی صهیونیست ها، نگرانی عمیقی نسبت به سرنوشت آن وجود داشت و شاید بروز برخی فجایع انسانی همچون کشتار حدود ۶۰ غیرنظامی در روستای قانا که اکثرا زن و کودک بودند و سکوت مجامع جهانی در قبال آن، ضمن اینکه چشم جهانیان را به جنایت حیرت بار صهیونیست ها خیره کرد، دیگر کمترین شکی باقی نگذاشت که صهیونیست ها با همراهی غرب برای نابودی حزب الله هیچ محدودیتی حتی در برابر افکار عمومی جهانیان ندارند و احتمال یکسره شدن کار علیه حزب الله بسیار بالا رفته است. اما پس از گذشت ۳۳ روز، حزب الله لبنان توانست با حفظ قدرت آتش خیره کننده اش و نشانه دقیق روی نقاط حساس رژیم صهیونیستی- شامل قلب قطار شهری حیفا و آشیانه هواپیماهای فوق مدرن در پادگان هوایی صفد- و از سوی دیگر حفظ خطوط ارتباطی و حفظ کامل شبکه شبانه روزی المنار به عنوان پیروز این میدان سخت شناخته شود تا بار دیگر غربی ها با دریافت پیام مقاومت مجبور شوند با کشاندن پای شورای امنیتی که طی این ۳۳ روز در خوش بینانه ترین حالت نتوانسته بود مانع کشتار وحشیانه صهیونیست ها شود، با صدور قطعنامه ۱۷۰۱ به این جنگ پایان دهد. چقدر آن روزها زود گذشت و چه جالب که این روزها همزمان شده با پیروزی هایی دیگر از جبهه مقاومت در موصل در مقابل مرتجعان منطقه که از حامیان پشت صحنه آن روزهای صهیونیست ها بودند و امنیتی که در سایه حضور قدرتمند حزب الله و استفاده درست از قدرت هوشمندش در لبنان شاهدش هستیم در کنار تمام ناآرامی های منطقه همه و همه مزد مقاومتی است که لبنانی ها ۱۰ سال پیش در چنین روزهایی جدا از اعتقادات دینی و مذهبی شان صورت دادند و نگذاشتند حزب الله صرفا در شیعیان لبنان خلاصه شود؛ چراکه لبنانی ها به عینه می بینند که دغدغه ها، مطالبات و اقدامات حزب الله نیز به شیعیان محدود نبوده و نگاهش به مسائل باندی و گروهی نیست بلکه با لحاظ کردن منافع ملی به دنبال رسیدن به شرایطی مطلوب برای همه لبنانی هاست و این رمز موفقیت و محبوبیتی است که همه لبنان را در روزهای سخت جنگ ۳۳ روزه پای کار نگه داشت و این نگاه می تواند برای هر گروهی درس باشد. حزب الله از یک سو با پیگیری مساله عدالت و رسیدگی به محرومان و همچنین دنبال کردن آزادی های اجتماعی به عنوان یکی از دال های اصلی در چارچوب گفتمان انقلابی در جامعه لبنان توانسته ضمن خنثی سازی طرح های اختلاف افکن مخالفان داخلی و دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای اش امروز به عنوان یک نهاد اجتماعی محبوب و مقتدر به ایفای نقش بپردازد. واقعیت جامعه لبنان امروز و پس از یک دهه از حماسه مقاومت ۳۳ روزه به گونه ای است که حزب الله لبنان نه فقط به عنوان یک گروه سیاسی بلکه به عنوان یک نهاد اجتماعی، فرهنگی قدرتمند و البته مردمی و با پایگاه اجتماعی دیگر حذف شدنی نیست. حزب الله قدرتمند، با پایگاه مردمی بسیار امروز کابوس کسانی است که روزگاری می خواستند حذفش کنند و به اصطلاح دم مقاومت را از منطقه برچینند اما امروز حقیقت صحنه این است که حزب الله در منطقه نه فقط در لبنان بلکه در هر کجا که نامی از مقاومت در برابر ظلم است قدرتمند ایستاده و دُم شیطان را چیده است. *فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی