امیرحسین قاضی زاده، نماینده مجلس شورای اسلامی؛
در انتخابات اخیر، شاهد اجماع حول فرد اصلح بودیم

0 ۱۶۴

امیرحسین قاضی زاده، نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی، عضو هیئت رئیسه مجلس و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در مصاحبه ایبا یکی از رسانه ها نکاتی را مطرح کرده است که در ادامه می خوانید؛ آقای قاضی زاده! علت سکوت جبهه پایداری در بعد از انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ کدام سکوت. به نظر می رسد بعد از انتخابات پایداری در موضع سکوت قرار گرفته و از ۲۹ اردیبهشت هیچ واکنشی را از سوی این تشکل سیاسی درباره فضای پسا انتخابات مشاهده نکردیم؟ باید ببنیم پایداری قبل، حین و بعد از انتخابات چگونه عمل کرد. این یک سیر است. طرح موضوع شخصی نمی خواهم انجام دهم. حرکت را ببنیم. الان همه فعالان سیاسی می گویند پایداری این دوره خیلی دقیق عمل کرد. حالا چرا این اتفاق افتاد؟ چون پایداری دنبال یک گفتمان بود، نه مصداق. گفتمانش هم این بود که باید اصلح را آورد و می شود حول اصلح اجماع و مقبولیت ایجاد کرد. این گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم برنده شد یعنی از سال ۱۳۷۶ دوستان دنبال معرفی صالح مقبول بودند، بعد از ۲۰ سال این حرف که باید اصلح را آورد؛ جا افتاد، برنده شد و نتیجه گرفت. اما نتیجه اش شکست بود. خیر اصلا شکست نبود. شما یک چهره حداکثری را به میدان آوردید و شکست خورد. خیر، اصلا این نبود. جناب آقای رئیسی از زاویه مقبولیت عمومی در زمانی که وارد ماجرا شد، چهره حداکثری نبود. ۴۳ درصد مردم در نظرسنجی ها می گفتند ما آقای رئیسی را نمی شناسیم بنابراین کجا یک چهره حداکثری بود. یادمان باشد انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، آقایان ولایتی، قالیباف و حدادعادل را معرفی کردند استدلال هم این بود که همه مردم آنها را می شناسند، در مقابل آقای جلیلی به علت اینکه ناشناخته است یا مقبولیت ندارد نباید نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. در واقع دعوای بین معرفی صالح مقبول و اصلح بود. این دوره تغییر و چرخشی که در جریان اصولگرایی اتفاق افتاد پیوستن به گفتمان اصلح و ایجاد اجماع حول اصلح بود. صالح از اصلح ممیزات کمتری دارد بنابراین هر گروه از مومنان نگاهی دارند و از دید خود به او نگاه می کنند بنابراین به نتیجه نمی رسند اما کسی که می تواند اتفاق نظر روی نام خود ایجاد کند اصلح است چون عیب کمتری دارد. گفتمان معرفی نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم پیروز شد و بالاترین میزان رأیی که در انتخابات ریاست جمهوری جریان اصولگرا می توانست پیرامون یک چهره اصولگرای جدی و بدون عیب حاصل کند -البته به جز دوره ای که مقام معظم رهبری رئیس جمهور شدند که اجماع نظام و مردم بود- اتفاق افتاد. معتقدم انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بالاترین میزان موفقیت برای جریان اصولگرا بود و یک رشد عجیب و غریب اتفاق افتاد. آقای جلیلی نامزد گفتمانی پایداری در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ، ۴ میلیون رأی آورد اما آقای رئیسی ۱۶ میلیون رأی آورد. یعنی ظرف چهار سال آرای نامزد گفتمانی ۴ برابر رشد کرد بنابراین دوستانی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ را شکست ترجمه می کنند اشتباه و غلط است. نامزد گفتمانی دولت را به زحمت انداخت، هفته دوم تبلیغات آقای روحانی و دوستانش فکر می کردند رقابت را باختند بر همین اساس او مجبور شد برای برنده شدن در انتخابات، رابطه خودش را با نظام قرمز کند، البته هزینه های این اقدام را خواهد پرداخت، یعنی به این سادگی ماجرا تمام نمی شود. این دعواهایی که بعد از انتخابات وجود دارد به خاطر عبور آقای روحانی از خطوط قرمز در زمان انتخابات است. از سویی یکسری مطالبه برای جمعی از آرای سیاه ایجاد کرد از یک طرف هم حرف هایی را زد که روی برگشتن و نگاه کردن به روی نظام را ندارد. معتقدم این پیروزی لب مرزی آقای روحانی خیلی برای او پرهزینه بود. هیچ رئیس جمهوری حتی آقای خاتمی هم این ریسک را نکرد. حتی میرحسین موسوی هم قبل از برگزاری انتخابات سال ۸۸ اینگونه حرف نزد. بر همین اساس آقای روحانی تذکر شنید که «مراقب باش بنی صدر نشوی». پایداری یک زمانی سروصدا زیاد داشت، آیا الان کاملا تغییر تاکتیک داده و با سکوت می خواهد برنامه های خودش را پیش ببرد؟ این طور نیست، دبیرکل و سخنگوی پایداری مصاحبه می کنند، بیانیه می دهند. پایداری جریان زنده ای است که اینقدر با آن تقابل می شود. وقتی می خواهند کسی را بزنند می گویند پایداری چی است. چرا جمنا و پایداری مثل دو هوو یکدیگر را نگاه می کنند؟ اصلا این طور نیست اگر مثل هوو به هم نگاه می کردند سر حمایت از آقای رئیسی توافق نمی کردند. توافق شان روی نام آقای رئیسی تاکتیکی بود، اگر جمنا به آقای قالیباف می رسید پایداری حاضر بود از آقای قالیباف حمایت کند؟ ما یک جریان گفتمانی هستیم. فرق پایداری در این است که گفتمانی عمل می کند و متوقف به اشخاص نمی شود. سال ۹۲ آقای جلیلی و سال ۹۶ با آقای رئیسی. اینها معیارهایی است که براساس زمان و مکان باید طرح شود. کدام جریان را می شناسید که به گزینه مدنظرش برای آمدن التماس کند اما نیایدفتاح مصداق ان است .رئیسی مصداق ان است. میر کاظمی مصداق آن است، آقای جلیلی که ۴ سال کار کرده بود، بگوید امروز تشخیص دادم نیایم. اینها در انتخابات برنده شد و باید این اتفاقات را دید. اینها الگوی درست انتخابات در نظام اسلامی است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.