آیا پرونده خون های آلوده را می توان فراموش کرد؟
به گزارش خبرگزاری فارس، یادداشتی در قالب نامه ای سرگشاده خطاب به شهردار تهران به قلم صادق زیبا کلام منتشر شده، فارغ از اینکه ادبیات این نامه به جای اینکه متضمن نقد و متکی به استدلال سیاسی باشد آکنده از عقده گشایی های سیاسی است، چند نکته را باید به نگارنده این مطلب یادآوری کرد: ۱. برگزار کننده برنامه مربوط به پرونده خون های آلوده، فرهنگسرای انقلاب اسلامی بوده که اصولا روند و ماهیت برنامه هایش در چارچوب اهداف و آرمان های انقلابی تعریف می شود. این برنامه ها اساسا متضمن محتوا و رویکرد و گفتمانی است که گفتمان انقلابی را تقویت می کند و اگر این هویت، مبنای تشخیص و تحلیل قرار می گرفت این سوال که چرا چنین برنامه ای برگزار شده، پاسخ پیچیده ای نخواهد داشت. هر چند که به نظر نمی رسد افرادی که از این هویت انقلابی بسیار فاصله گرفته اند و در دنیای دیگری سیر می کنند، این روزها نگاه درست و عمیقی از آن هویت انقلابی داشته باشند. ۲. در این برنامه مقرر شده بود پرونده حقوقی قربانیان و آسیب دیدگان واردات خون های آلوده بررسی شود. این حقی است که از شماری از شهروندان تهرانی در سال هایی نه چندان دور تضییع شده و حمایت از حقوق شهروندی ساکنان یک شهر، بخشی از تکالیف یک مرکز انقلابی است و اینکه چرا شما که خود شهروند همین شهر هستید و اتفاقا هم مدعی اشراف کامل به این پرونده، آنقدر که دیگران را به ندانستن و نفهمیدن متهم می کنید، از دفاع از حقوق شهروندی هموطنان خود عقب می نشینید، سوالی است که به نظر می رسد پاسخی ندارد جز اینکه منفعت طلبی های سیاسی آنقدر بالا گرفته که سخن از حق و حقوق قربانیان، گناهی نابخشودنی تلقی می شود. ۳. اتفاقات و حوادثی مانند پرونده خون های آلوده در همه کشورهای جهان با حساسیت اجتماعی بالایی از سوی مردم دنبال می شود. در بسیاری از همان کشورهایی که شما سنگ آنها را به سینه می زنید افکار عمومی از چنین وقایعی به سادگی عبور نمی کند و اتفاقا نسبت به فاجعه ای که بر آن ها گذشته واکنش نشان می دهد. نشان آن هم اعتراض ها و اجتماع هایی است که در بسیاری از کشورهای جهان همزمان با سفر مقامات خارجی کشورهای مختلف صورت می گیرد، حالا اینکه افرادی چون شما می خواهند صدای حمایت از قربانیان پرونده خون های آلوده را در گلو خفه کنند، اقدامی از سر سیاست ورزی و کوته نظری و پا پس کشیدن از منافع و حقوق اجتماعی مردمی است که تاریخ در آینده درباره آن قضاوت خواهد کرد. هر چند که تصور نمی کنم کتمان تاریخ و ظلم و جنایت اجنبی به واسطه منافع برخی جزو پارادیم شما قرار گرفته باشد. ۴. اینکه در فاجعه ارسال خون های آلوده، علاوه بر ایران کشورهای دیگری هم قربانی شدند استدلالی نیست که با اتکا به آن بتوان پرونده مربوط به این اتفاق را بسته شده تلقی و ظلمی که در حق مردم روا داشته شد را فراموش کرد. هر چند که این نوع نگاه و برداشت، از شمایی که فراموش کرده اید عملکرد کشورها و شهرها ملاک عمل و الگو برای ما نیست عجیب هم نمی نماید که اصولا منطق جنابعالی با اصول ما در تضاد است. ۵. نوشته اید جمعیت ۱۳ میلیون نفری تهران، شما ابتدا می بایست اطلاعاتتان را درباره تهران به روز کنید و بالاتر ببرید چرا که جمعیت تهران ۸.۵ میلیون نفر است، البته اگر قرار است این جمعیت بنا به منفعت های سیاسی اصلاح طلبان در بزنگاه های سیاسی و تاریخی کمتر و بیشتر شود، حرف دیگری است. دومین نکته هم اینکه محض یادآوری به خاطرتان بیاوریم که انتخاب شهردار برای شهر تهران بر اساس فرایندی انتخابی انجام می شود، ابتدا مردم به شوراهای اسلامی شهر ها رای داده و پس از آن نمایندگان آنان در شورا، شهردار را انتخاب می کنند. باز هم برای یادآوری خوب است بدانید سیاستگذاری و نظارت بر عملکرد شهردار نیز بر عهده شوراهاست و اگر تنگ نظری های سیاسی هنوز گوش و چشم شما را نبسته باشد باید شنیده باشید که در همین چند روز پیش نمایندگان مردم در شورا بحث مشابهی را درباره همین پرونده خون های آلوده مطرح کردند و از اینکه به بهانه های سیاسی حقوق حقه این قربانیان نادیده گرفته شده و عده ای می خواهند صدای آنها را خاموش و از پیگیری حقوق آنها به بهانه های سیاسی عقب نشینی کنند انتقاد کردند. ۶. تحلیل رفتار اصول گراها و افرادش بیشتر از آنکه برای خودشان مهم باشد گویا برای شما تبدیل به بهانه ای جهت مطرح کردن خود در جامعه شده است. ۷. آقای قالیباف در رقابت های سیاسی توانسته به یک رای مناسب در بین کاندیداها دست پیدا کند و عدم پیروزی انتخاباتیش برای او و هوادارانش یک عدم پیروزی مقتدرانه بوده است. حالا اینکه شما و افرادی چون شما نانِ سیاست را به نرخ روز می خورید موضوعی است که پشت پرده بماند و دم خروس پیداست و مردم نیت های پنهان شما را از پشت واژه ها و ادبیات نوشتارتان می بینند. اینکه چطور بی انصافی را در حق قالیباف، جوانی که ۸ سال از این مملکت دفاع کرد و جنگید و نیروی داوطلب بود و در همین جنگ برادرش شهید شد تا شما امروز آزادانه و با ادبیاتی توهین آمیز به او و آدم هایی چون او بتازید و به دفاع از نخست وزیر فرانسه و رییس جمهور امریکا بر آیید. البته این رفتار از شما تازه نیست و همگان می دانند اصرار و کینه شما از ایشان و اصول گرایان برای همگان آشکار است. ۸. پیشنهاد می کنم یکبار خودتان را که اتفاقا خیلی هم به دنبال مطرح شدن هستید و این از سبک نوشتار و گفتار و کنش های سیاسی تان پیداست در معرض انتخابات ریاست جمهوری، مجلس، شورای شهر و یا حتی شورای محله قرار دهید تا میزان مقبولیت و محبوبیت شما بر همگان آشکار شود. مسعود پیرهادی