پاسخ رهبر معظم انقلاب به ۱۰ پرسش درباره مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا

0 ۱۳۰

به گزارش پایگاه رسمی جبهه پایداری انقلاب اسلامی، دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری به مناسبت روز دانشجو، مروری بر دیدگاه ها و مواضع حضرت آیت الله خامنه ای درباره تقابل ملت ایران و دولت آمریکا را در قالب پرسش و پاسخ ، تنظیم و منتشر کرد. متن این پرسش و پاسخ به این شرح است: ۱. آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریکا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟ مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی از سال ۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد که به وسیله ی آمریکائی ها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائی رسماً آمدند ایران، با چمدانهای پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیلهی آمریکائی ها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائی ها نداشت. او در مقابله ی با انگلیسی ها ایستاده بود و به آمریکائی ها اعتماد کرده بود؛ امیدوار بود که آمریکائی ها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانه ای داشت، به آنها اظهار علاقه میکرد، شاید اظهار کوچکی میکرد. با این دولت، آمریکائی ها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتی که در تهران سر کار است، یک دولت ضد آمریکائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباری اقتضاء کرد، آمریکائی ها با انگلیسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند. تقریباً ده سال از این قضیه گذشت، حادثه ی قیام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامی و مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی پیش آمد. یعنی اینها ده سال فشار آوردند، کتک زدند، زندان کردند، اعدام کردند، هر کار خواستند در این کشور کردند؛ بالاخره یک انفجاری در ده سال بعد از این قضیه در خرداد ۴۲ اتفاق افتاد. اینجا هم طرف قضیه اگرچه حکومت ظالم طاغوت و حکومت پهلوی بود، اما آمریکائی ها پشت سر این حکومت قرار داشتند؛ آنها بودند که آن را تقویت میکردند و به وسیله ی او بر همه ی امور کشور ما مسلط شده بودند. این مبارزه ادامه پیدا کرد تا سال ۴۳؛ آمریکائی ها ناگزیر شدند مستقیماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال ۴۳ تبعید کردند. اینجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پیش ببرند و به خیال خودشان ملت ایران را مغلوب کنند؛ اما ملت ایران مغلوب نشد. بعد از سال ۴۳ که حکومت مطلقه ی محمدرضا پهلوی به پشتیبانی آمریکائی ها در کشور هزاران فاجعه آفرید و آمریکائی ها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعه طلبی و تجاوز در ایران ادامه دادند؛ ده ها هزار مستشارشان در ایران بردند، خوردند، پول گرفتند، شکنجه تعلیم دادند، هزاران جنایت در ایران کردند، بالاخره در سال ۵۶ و دنبالهاش سال ۵۷ این حرکت عظیم ملت ایران به رهبری امام بزرگوار شروع شد. این دفعه، این مبارزه دیگر مبارزهای نبود که امید پیروزی برای دشمن وجود داشته باشد. ملت ایستاد، مقاومت کرد، فداکاری کرد؛ مردانش، زنانش، حتّی دانش آموزانش در خیابانها کشته شدند؛ اما سرانجام در سال ۱۳۵۷ ملت ایران پیروز شد. یعنی در این مبارزه ی طولانی از سال ۳۲ تا سال ۵۷ – در طول مدت بیست و پنج سال مبارزه – بالاخره آن که پیروز میدان شد، ملت ایران بود. بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان ۱۰/۰۸/۱۳۹۱ ۲- آذر در تاریخ ما با چه ویژگی هایی باید شناخته شود؟ جنبش دانشجوئی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است – شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد – که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شده ی این حرکت، همین ۱۶ آذر است. جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب – سرکوب عجیب همه ی نیروها و سکوت همه – ناگهان به وسیله ی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا ۱۶ آذر در همه ی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است. دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۲۴/۰۹/۱۳۸۷ ۳- مصادیق دشمنی دولت آمریکا علیه ملت ما چه بوده است؟ کمک به حرکتهای تروریستی دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره ی ترش و با لحن مخالفت روبه رو شد. البته آنها با محاسبات خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتی اش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیم گیری سیاسی اش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعی بود برای چرای آمریکائیان و نظامیان آمریکائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نکنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریکا – چه رؤسای جمهور جمهوری خواهشان، چه رؤسای جمهور دمکراتشان – با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری کرد؛ این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. اولین کاری که از طرف امریکائی ها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکنده ی جمهوری اسلامی و کمک به حرکتهای تجزیه طلب و تروریستی در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطه ای از نقاط کشور که حرکتهای تجزیه طلب در آنجا زمینه ای داشت، انگشت آمریکائی ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتی در مواردی عناصر آمریکائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این کار هنوز هم ادامه دارد. تصرف دارائی های ایران بعد تصرف و حبس دارائی ها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بی حسابی را در اختیار آمریکائی ها گذاشته بود، برای اینکه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را که میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب تر اینکه این وسائل را در یک انباری جمع کرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبگار کردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یک ملت غصب کنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده که از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست. چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود برای حمله ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمیگرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال – بخصوص در سالهای آخر – همیشه آمریکائی ها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند – کمک مالی، کمک تسلیحاتی، کمک کارشناسی سیاسی – خبرهای ماهواره ای میدادند و امکانات خبررسانی داشتند. تحرک نیروهای ما را در جبهه در ماهواره هایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه های صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. شلیک به هواپیمای مسافربری ما بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائی با موشکی که از ناو جنگی شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، که همه شان کشته شدند. بعد به جای اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش کند؟ میتواند فراموش کند؟ اهانت به ملت ایران از تروریستهای جنایتکاری که در داخل کشور ما مرد را، زن را، جماعت را، فرد را کشتند، علمای بزرگ تا بچه های خردسال را ترور کردند و کشتند، حمایت کردند؛ به اینها اجازه دادند که در کشورشان فعالیت کنند؛ دائما علیه کشورمان تبلیغات خصمانه کردند. رؤسای جمهور آمریکا در طول این سالها – بخصوص در دوره ی هشت ساله ی رئیس جمهور زائل شده ی قبلی – هر وقت علیه ملت ایران، علیه کشور ما، علیه مسئولین ما، علیه نظام جمهوری اسلامی صحبتی کردند و حرف مهمل و چرندی گفتند، اهانتی به ملت ایران کردند. در طول این سالها همیشه همین جور بوده است. آشفته سازی امنیت منطقه ما به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی امنیت منطقه ی ما را، امنیت خلیج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگی کردند؛ برای مقابله ی با جمهوری اسلامی – و البته در واقع برای پر کردن جیب کمپانی های سلاح – سیل سلاحها را به کشورهای منطقه سرازیر کردند؛ از رژیم صهیونیستی بی قید و شرط حمایت کردند… هر وقت شورای امنیت خواست علیه رژیم صهیونیستی قطعنامه ای بگذراند، آمریکا سینه اش را سپر کرد، آمد جلو و دفاع کرد و نگذاشت. تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران در هر مناسبتی و بی مناسبت کشور ما را تهدید کردند. دائم گفتند حمله میکنیم، گفتند طرح نظامی روی میز ماست، چنین میکنیم، چنان میکنیم. هر وقت علیه کشور ما حرف زدند، ملت ما را تهدید کردند. البته این تهدیدها در ملت ما اثر نکرد، اما آنها دشمنی خودشان را از این راه نشان دادند. به ملت ایران، به دولت ایران، به رئیس جمهور ایران بارها اهانت کردند. یکی از آمریکائی ها چند سال قبل گفت ریشه ی ملت ایران را باید کند! در همین سالهای اخیر یکی از مسئولین آمریکائی گفت ایرانی خوب و معتدل ایرانی ای است که مرده باشد! به این ملت بزرگ، به این ملت با شرف، به این ملتی که فقط گناهش این است که از هویت و استقلال خود دفاع میکند، اینجور اهانتها کردند. تحریم ما به قصد دشمنی سی سال کشور ما را تحریم کردند، که البته این تحریم به سود ما تمام شد. ما باید از آمریکائی ها از این بخش تشکر کنیم. اگر ما را تحریم نمیکردند، ما امروز به این نقطه ای از علم و پیشرفت که رسیده ایم، نمیرسیدیم. تحریم همیشه ما را وادار کرده که به خود بیائیم، به خود فکر کنیم، از درون خود بجوشیم. ولی آنها قصدشان این خدمت نبود، آنها میخواستند دشمنی کنند. بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۰۱/۰۱/۱۳۸۸ ۴- علت اصلی دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟ علت دشمنی عمیق و آشتی ناپذیر استکبار و در رأس آنها آمریکا و شبکه ی صهیونیستی دنیا با جمهوری اسلامی، این حرفهائی که گاهی گوشه و کنار گفته میشود – چه چیزهائی که آنها شعارش را میدهند، چه تصوراتی که بعضی در داخل میکنند – نیست. مسئله این است که جمهوری اسلامی یک «نفی» با خود دارد، یک «اثبات». نفی استثمار، نفی سلطه پذیری، نفی تحقیر ملت به وسیله ی قدرتهای سیاسی دنیا، نفی وابستگی سیاسی، نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور، نفی سکولاریسم اخلاقی؛ اباحیگری؛ اینها را جمهوری اسلامی قاطع نفی میکند. یک چیزهائی را هم اثبات میکند: اثبات هویت ملی، هویت ایرانی، اثبات ارزشهای اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش برای دست پیدا کردن بر قله های دانش؛ نه فقط دنباله روی در مسئله ی دانش، و فتح قله های دانش؛ اینها جزو چیزهائی است که جمهوری اسلامی بر آنها پافشاری میکند. این نفی و این اثبات؛ اینها دلیل دشمنی آمریکا و دشمنی شبکه ی صهیونیستی دنیاست. دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۲۴/۰۹/۱۳۸۷ ۵- علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریکا چیست؟ آیه ی شریفه ی قرآن می فرماید: «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروه الوثقی». این، اعتصام به حبل اللَّه را برای ما معنا می کند. تمسک به حبل اللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و کفر به طاغوت. امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحده امریکاست؛ زیرا صهیونیسم را او به وجود آورده است و آن را تأیید می کند. امریکا جانشین طاغوت اعظم قبلی یعنی انگلیس است. امروز تجاوز رژیم ایالات متحده و همفکرانش و همکارانش، دنیای اسلام را در وضعیت دشواری قرار داده است و دنیای اسلام در پیشرفت خود، در موضعگیری خود، در ترقی مادی و معنوی خود، زیر فشار امریکا و همکاران و همفکران اوست. در بسیاری از بخشهای امت اسلامی ایمان باللَّه هست؛ اما کفر به طاغوت نیست. کفر به طاغوت لازم است. بدون کفر به طاغوت،تمسک به عروه ی وثقای الهی امکانپذیر نیست. ما کشورها و دولتها و ملتها را به این که به جنگ با امریکا بشتابند، دعوت نمی کنیم؛ ما دعوت می کنیم که تسلیم امریکا نشوند. بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی ۳۰/۰۵/۱۳۸۵ ۶-آیا رابطه با امریکا خطر او را برای ما کم می کند؟ رابطه ی سیاسی با آمریکا برای ما مضر است. اولاً خطر آمریکا را کم نمیکند. آمریکا به عراق حمله کرد؛ در حالی که با هم رابطه ی سیاسی داشتند، سفیر داشتند؛ این آنجا سفیر داشت، آن هم اینجا سفیر داشت. رابطه که خطر جنون آمیز و سیطره طلبانه ی هیچ قدرتی را از بین نمیبرد. ثانیاً وجود رابطه برای آمریکائی ها – نه امروز، همیشه اینطور بوده – وسیله ای بوده است برای نفوذ در قشرهای مستعد مزدوری در آن کشور. انگلیسی ها هم همین طور بودند. انگلیسی ها هم در طول سالیان متمادی سفارتخانه شان مرکز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ کسانی که حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانه ها یکی از کارهایشان این است… اینها این خلأ را در ایران دارند؛ احتیاج به پایگاه دارند، و پایگاه ندارند؛ این را میخواهند. احتیاج به رفت و آمد آزاد و بی دغدغه ی مأموران جاسوسی و مأموران اطلاعاتی شان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما این را ندارند. ارتباط، این را برای آنها تأمین میکند. حالا مینشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطه ی با آمریکا برای ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه ی با آمریکا برای ما مفید است. آن روزی که رابطه ی با آمریکا مفید باشد، اول کسی که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه های استان یزد ۱۳/۱۰/۱۳۸۶ ۷- چرا با آمریکا مذاکره نمی کنیم؟ مذاکره ی در سایه ی تهدید و فشار، مذاکره نیست. یک طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهدید بکند و فشاری بیاورد و تحریمی بکند و یک دست آهنی ای را نشان بدهد و از آن طرف هم بگوید خیلی خوب، بنشینیم پشت میز مذاکره! این مذاکره، مذاکره نیست. اینجور مذاکره ای را ما با هیچ کس نمیکنیم. آمریکا همیشه با این چهره برای مذاکره وارد میدان شده است. آمریکا صادقانه مثل یک مذاکره کننده ی معمولی وارد میدان نمیشود، مثل یک ابرقدرت وارد مذاکره میشود. ما با چهره ی ابرقدرتی مذاکره نمیکنیم. ابرقدرتی را بگذارند کنار، تهدید را بگذارند کنار، تحریم را بگذارند کنار، برای مذاکره یک هدف و نهایت مشخصی فرض نکنند که باید مذاکره به آنجا برسد. جمهوری اسلامی زیر بار این فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبک خود به هر فشاری پاسخ خواهد داد. به زورگوئی متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتی که نردبان پوسیده ای هم هست، پائین بیایند، اشکالی ندارد؛ اما تا وقتی که آنجور است، امکان ندارد. بیانات در دیدار دانش آموزان و دانشجویان ۱۰/۰۸/۱۳۹۱ ۸-بعد از این مدت مبارزه کدام کشور پیروز میدان بوده است؟ ماندن انقلاب، نشانه پیروزی ملت ایران این در خور تأمل است. وقتی ما فهمیدیم که در اینجا آن که پیروز شده است، اراده و تصمیم قاطع یک ملت همراه با ایمان و توکل به خداست، این درسی میشود برای همه ی ملتها؛ این یک اصلی میشود در همه ی تحولات تاریخی؛ فلسفه ی جدید تاریخ، مبتنی بر اصول اسلامی، با نگاه کردن به این حادثه، به بار می نشیند، تدوین میشود و مورد قبول همه قرار میگیرد؛ و این واقعیت اتفاق افتاده است؛ یعنی ملت ایران در تمام این مدت و تا امروز، پیروز این میدان عظیم است. به چه دلیل؟ به طرف ایران نگاه کنید؛ دلیلش این است که اینها میخواستند انقلاب را از بین ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلکه روزبه روز قوی تر شد. امروز نسل جوان ما که در زمان انقلاب نبوده است، در دوره ی جنگ تحمیلی نبوده است، امام را ندیده است، با همان انگیزه و با همان عزم و تصمیمی درس میخواند، کار میکند، زندگی میکند و نفس میکشد که جوان دوران انقلاب با آن عزم و تصمیم، انقلاب را به وجود آورد. اینها نشانه های بارز زنده بودن انقلاب است. پیشرفت روز به روز ایران اسلامی علاوه ی بر همه ی اینها، نظام اسلامی را ملاحظه کنید؛ نظام اسلامی استحکام پیدا کرد، ریشه دوانید، حرف خودش را به دنیا منتقل کرد، ملتها را در مقابل عظمت خود وادار به اذعان و اعتراف کرد، خود را در چشم ملتهای مسلمان و غیر مسلمان بزرگ کرد. امام بزرگوار ما حتّی در چشم دشمنان خود، یک شخصیت عظیم و عالیرتبه است. ملت ایران به عنوان یک ملت پولادین، یک ملت مقاوم، یک ملت مؤمن، یک ملت با بصیرت، در دنیا معرفی شده است و در کشور، نظام اسلامی توانسته کشور را متحول کند. ایرانی که امروز شما می بینید، ایرانِ دوران قبل از انقلاب نیست. ایرانِ دوران قبل از انقلاب، یک کشورِ عقب مانده بود؛ یک کشورِ فراموش شده بود؛ یک ملتِ بی ابتکار بود. با این همه استعداد، با این همه مواریث تاریخی، با این فرهنگ غنی، این ملت هیچ بروز و ظهوری نه در صحنه ی علم دنیا داشت، نه در صحنه ی سیاست دنیا داشت، نه در صحنه ی فناوری دنیا داشت، نه حرف نوئی برای دنیا داشت، نه ابتکاری در زمینه ی مسائل منطقه و مسائل دنیا داشت؛ تابع محض بود. در داخل کشور، بجز یک مناطق معدودی که مورد توجه مسئولان و سردمداران رژیم بود، بقیه ی مناطق کشور دچار ویرانی و دچار ناآبادانی بود… ایرانِ امروز این پیشرفتها را دارد؛ این کارها، این ابتکارات، این بروز جوانها در میدان علم و سازندگی و حضور قوی در همه ی بخشها. این حرفها آن زمان وجود نداشت. کشور پیش رفته؛ این پیروزی است. انقلاب زنده ماند، نظام روزبه روز بارورتر و ریشه دارتر شد، ملت روزبه روز آگاهی اش بیشتر شد. افول ارزشهای آمریکائی در دنیا هیچ کس نیست که شک داشته باشد در این که آمریکا در این سی سال، بیش از سی رتبه از لحاظ اقتدار و وجاهت جهانی سقوط کرده؛ همه این را می بینند و میدانند؛ خود آمریکائی ها هم به همین اقرار میکنند. همین سیاستمداران قدیمیِ کهنه کارِ آمریکائی، دولتها و دولتمردان فعلی را – که باید گفت دولتمردان و دولتزنان (!) فعلی را – مسخره میکنند که شما آمریکا را از آنجا رساندید به اینجا. راست هم میگویند؛ امریکا سقوط کرده. امروز هیچ دولتی در دنیا به قدر دولت آمریکا منفور نیست. اگر امروز دولتهای منطقه ی ما و دولتهای دیگر جرأت کنند و یک روزی را به عنوان روز برائت و نفرت از دولت آمریکا معین کنند و به مردم بگویند در این روز بیائید راهپیمائی کنید، بزرگترین راهپیمائی تاریخ در دنیا اتفاق خواهد افتاد! این از موقعیت آبروئی آمریکا. از لحاظ موقعیت منطقی و فکری آمریکا: بالاخره یک دولت و یک ملت متکی است به آن فکر و منطقی که ارائه میدهد. ملتها فقط با پول که در دنیا اعتبار پیدا نمیکنند؛ باید فکر و منطقی وجود داشته باشد. آمریکائی ها میگفتند ما یک اصولی داریم – به قول خودشان – ارزشهائی داریم؛ ارزشهای آمریکائی. برای این اصول و ارزشها، در دنیا هی سر و صدا میکردند. امروز نگاه کنید ببینید وضعیت ارزشهای آمریکائی به کجا رسیده… می شود اینجور نتیجه گیری کرد که قدرت آمریکا، دولت آمریکا، استکبار آمریکا که در مقابل ملت ایران قرار گرفته بود و این مبارزه ی طولانی را از سال ۳۲ با ملت ایران شروع کرده بود – که امسال سال ۹۱ است – در این مبارزه، آن که شکست خورده، همان دولت مستکبرِ متکبرِ خودبزرگ بین آمریکاست؛ و آن که پیروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ایران است. دیدار مسئولان نظام ۲۷/۰۵/۱۳۸۹ ۹- آمریکا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟ توطئه ها ادامه پیدا خواهد کرد، تا یک مقطعی؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه جانبه ی کشور که این، کارِ شما دانشجوها، کارِ شما نسل جوان است. آن وقتی که توانستید کشور را به اقتدار علمی و به اقتدار اقتصادی برسانید و آن وقتی که توانستید عزت علمی را برای کشور فراهم کنید، آن روز البته توطئه ها کم خواهد شد؛ مأیوس خواهند شد. تا وقتی به آن نقطه نرسیده ایم، منتظر توطئه ها باید بود و آماده ی مقابله ی با این توطئه ها باید بود. و إن شاء اللَّه هرروزی که بگذرد، شما قوی تر خواهید بود، دشمن شما ضعیف تر خواهد شد و آن روزی که پیروزی نهائی نصیب ملت بشود، إن شاء اللَّه روز دوری نخواهد بود. دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت ۲۴/۰۹/۱۳۸۷ ۱۰- سرانجام مبارزه ی تاریخی ملت ایران با دولت مستکبر آمریکا چه خواهد بود؟ ما یقین داریم که در این کارزاری که بین حق و باطل، امروز راه افتاده است – کارزار بین اسلام و معارف اسلامی و بیداری اسلامی از یک سو، و طمع ورزیهای استکباری سیاستهای شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنی دولت امریکا از یک طرف دیگر – پیروزی با ماست؛ پیروزی با طرف حق است. در این، هیچ تردیدی وجود ندارد. همه ی قرائن این را نشان میدهند و تأیید میکنند. طبیعتِ سنن الهی هم همین است؛ یعنی غیر از این معنی ندارد. آن گروهی که طرفدار حقند اگر بایستند و اقدام بکنند، شکی نیست که بر باطل پیروز خواهند شد. سنتهای الهی در جهت تقویت حق است و انتظار طبیعی از جریان سنن الهی در تاریخ، اقتضاء این را دارد. ما هم داریم به تجربه این را مشاهده میکنیم. بیانات در دیدار میهمانان شرکت کننده در چهارمین مجمع جهانی اهل بیت (ع) ۲۸/۰۵/۱۳۸۶ انتهای پیام/

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.