لذت عاقلانه نه لذت غافلانه ؛ وقتی بهار آمد به یاد قیامت باش

0 ۱۳۵

یادداشت زیر، تنظیم شده گفتاری از حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی است. با سپاس از دفتر معظم له. در رابطه با ایام تحویل سال و فرا رسیدن عید نوروز، میتوان گفت آن هایی که عاقل اند و حکیمانه زندگی می کنند، بهره کامل و کافی از زندگی می برند. یعنی هم لذت های جسمانی و بدنی می برند و هم لذت های روحانی و عقلی. اگر کسی عاقل باشد بهترین لذت را از زندگی مخصوصا در فصل بهار می برد اما اگر کسی غافل باشد فقط لذت ظاهری می برد. توضیح مطلب این است که در روایات آمده: «إذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی بهار آمد، به یاد معاد باشید. وقتی بهار می آید دوتا کار در عالم طبیعت و عالم ماده انجام می گیرد. اگر کسی نداند چه کاری در طبیعت انجام می گیرد و چه کسی این کار ها را انجام می دهد، فقط یک حیات گیاهی دارد یعنی در حد گیاهان لذت می برد از خوردن و پوشیدن لباس نو. این «حیوان نام» هنوز متخیل و متوهم و… نشده، و فقط یک لذت گیاهی می برد. مگر گیاه لذت ندارد؟ گیاه هم تغذیه دارد و بالنده است و جامه نو در بر می کند؛ این برگ ها لباس نویی است برای این ها. جوانی که از همه جا غافل است و فقط به این فکر است که نوروز را خوش باشد، یک لذت گیاهی دارد یعنی خوب غذا می خورد، خوب می گوید، خوب می خندد، خوب جامه در بر می کند، می خرامد و دیگر هیچ. این، بهره غافلان است اما اهل بیت عصمت و طهارت که به حقیقت عالم آگاه هستند و ما را به حقیقت عالم آگاهی می دهند، فرمودند شما عاقلانه زندگی کنید نه غافلانه. بهره مادی ببرید، از هوای لطیف لذت ببرید، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید اما از این رسیدن بهار به یاد معاد باشید: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» به یاد معاد باشید. در قرآن کریم بیش از هر چیزی بعد از مسأله توحید ما را به جریان معاد آشنا می کنند زیرا آن که سازنده است، مسأله معاد است. اعتقاد به خدا به عنوان این که او واجب الوجود است، به عنوان این که خالق کل است، به عنوان این که مدیرعامل کل جهان و رب الارباب است؛ در مشرکان حجاز هم بود؛ این اعتقادها مشکل را حل نمی کند، این فقط ثمره علمی دارد. آن که مشکل را حل می کند، ربوبیت جزیی است که رب انسان کیست، نه رب عالم! این ربوبیت جزیی چیست؟ انسان باید تحت تدبیر چه کسی باشد، قانون چه کسی را گوش بدهد؟ این را مشرکین قبول نداشتند. بعد هم مسأله معاد است. انسان که مرد، می پوسد یا از پوست به درمی آید؟ مشرکان می گفتند انسان که مرد، می پوسد: «إِنْ هِی إِلا حَیاتُنَا الدنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیی» بعد از مرگ خبری نیست. اگر کسی بعد از مرگ را انکار کند و مرگ را پوسیدن بداند، تمام حیات را تا گور خلاصه می بیند بنابراین می گوید هر اندازه ممکن است در این جا بهره ببریم. قرآن کریم در بسیاری از آیات سخن از معاد را مطرح می کند که مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است؛ مرگ نابودی نیست، هجرت است؛ در روایات نورانی اهل بیت آمده است: «إنما تنتقلون من دار الی دار» اگر برای ما روشن شد که مرگ از پوست به در آمدن است نه پوسیدن و هجرت، میلاد جدید و یک مرحله دیگر است، خواهیم دانست که باید چیزی را تهیه کنیم که آن جا کارایی داشته باشد. در روایات فرمودند وقتی بهار آمد، شما به فکر معاد باشید. در بهار دوتا کار اساسی انجام می گیرد یکی این که خوابیده ها بیدار می شوند و یکی این که مرده ها زنده می شوند و در قرآن کریم از هر دو راه برای مسأله معاد استفاده شده است. در جریان خواب فرمود: «یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ ثُم یبْعَثُکمْ» این که هر شب انسان می خوابد، نموداری از مرگ است چون «النوم اخ الموت» در خواب، روح بخش مهم تعلقش از بدن را کم می کند و در حد حیات گیاهی بدن را نگاه می دارد؛ بدن او در بستر است، اما خودش در عالم خودش حرکت می کند. تعبیر قرآن کریم درباره خواب توفی است یعنی انسان خوابیده، متوفی است چه این که انسان مرده هم متوفی است منتها در مرگ تعلق بین نفس و بدن بالکل قطع است اما در خواب فقط قسمت مهم تعلقش قطع است؛ لذا تعبیر وفات درباره موت هم هست: «اللهُ یتَوَفی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ التی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها» او متوفی است و ما در خواب متوفاییم «هُوَ الذی یتَوَفاکمْ بِاللیلِ وَ یعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنهارِ» ما هر شب متوفا می شویم و بعد بیدار می شویم. بعد می فرماید این، نشانه قیامت است؛ کسی که می میرد مانند به خواب رفتن است منتها قدری بیشتر، پس خوابیدن و بیدار شدن نموداری از معاد است. در بهار تمام این درخت هایی که خواب رفته اند، بیدار می شوند. آن گیاهان و آن درختانی که چندین سال قبل از بین رفته اند و خاک شدند و الآن خاک شان پای این درخت هاست؛ این ها مرده اند، بهار خدا این ها را زنده می کند. دوتا کار در بهار می شود یکی این که این درخت هایی که خوابند بیدار می شوند برای این که خشک نشده اند. وقتی دیگر درخت ها بیدار شدند و آب خوردند و هوا دیدند و نور دیدند و کود دیدند، تغذیه می کنند. کار تغذیه کردن این ها این است که خاک های اطراف خودشان را جذب می کنند و این درختی که یک متر بود، دو متر می شود؛ چراکه خاک خورده و هوا خورده. این خاک مرده را خدا از راه تغذیه زنده کرد و همین خاک را به صورت میوه درآورد، همین خاک را به صورت برگ درآورد، همین خاک را به صورت خوشه و شاخه درآورد. این چنین نیست که در باغ یک کار بشود که خوابیده بیدار بشود بلکه در باغ دوتا کار می شود؛ یکی اینکه خوابیدهها بیدار میشوند و اینکه مردهها زنده میشوند قرآن کریم فرمود خدای سبحان باران نازل می کند، زمین مرده را زنده می کند: «یحیی اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» نه یحیی النبات بعد نومها. زمین مرده را زنده می کند. خدای سبحان در قرآن کریم فرمود خوابیده ها را بیدار می کند و مرده ها را زنده می کند: «کذلِک یحْیی اللهُ الْمَوْتی» این چنین خدای سبحان این بدن های پوسیده را دوباره نو می کند. اهل بیت (علیهم السلام) فرمودند: «اذا رأیتم الربیع فاذکروا النشور» وقتی که بهار آمد به یاد قیامت باشید. این کسی که حکیمانه به بهار نگاه می کند، هم مطلب جدید می فهمد و هم لذت علمی می برد، برهان اقامه می کند و جانش تغذیه می شود؛ در نشاط است که مطلبی را فهمیده؛ بدنش هم از هوای تازه، از گل ها، بهار، لذائذ و نسیم لذت می برد. پس آدم عاقل از بهار دو لذت می برد ولی آدم غافل یک لذت از بهار می برد؛ اصرار کتاب و سنت این است که شما هرگز به کم قناعت نکنید. آدم وقتی مطلبی را فهمید کاملا لذت می برد؛ لذتی که انسان از مطلب عمیق می برد بیش از لذتی است که از خوردن یک غذای لذیذ عاید او می شود؛ لذا فرمودند وقتی بهار شد شما به این فکر باشید که اگر خواب هستید بیدار بشوید و اگر خدای ناکرده آن مرگ دامن گیر شما شد، خودتان را با آیات الهی زنده کنید. در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) در نهج البلاغه آمده است که بعضی ها مرده متحرک اند: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» ایشان فرمود این ها صورتا زنده اند؛ آن جان شان، آن قلب شان، آن فکرشان مرده است: «فَالصورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِک مَیتُ الْأَحْیاءِ» یعنی در میان زنده ها راه می روند ولی مرده اند. اگر کسی با این معارف آشنا باشد، خودش را زنده می کند؛ وقتی زنده شد از حیات لذت می برد. بنابراین خاصیت بهار این است که اگر انسان به یاد معاد بیفتد، هم لذت عاقلانه می برد و هم لذت حسی.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.