مطهری : جبهه پایداری از ولی فقیه، استبداد عادل ساخته است / جعفری از نزدیکان بنی صدر : برخی به قبضه کردن قدرت و به زعم آقای بهشتی؛ تحقق “دیکتاتوری صلحا” مشروعیت بخشیدند
یکی از نکاتی که در تبلیغات انتخاباتی هفته گذشته نمایان بود، اظهارات علی مطهری سرلیست منتقدان دولت علیه جبهه پایداری بود. مطهری در مناظره با حجت الاسلام سید محمود نبویان از اعضای جبهه پایداری انقلاب اسلامی اظهار داشت که جبهه پایداری از ولی فقیه استبداد عادل ساخته است. در پاسخ به این اظهارات دکتر سید محمود نبویان گفت: سخنگوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی، علی مطهری نیست که مواضع جبهه پایداری را اعلام می کند و اگر عضو جبهه پایداری بنده هستم هیچ گاه واژه استبداد عادل را از اعضای جبهه پایداری نشنیدم. مطهری چند بار دیگر نیز در محافل دانشگاهی و غیر دانشگاهی این اتهام را علیه جبهه پایداری انقلاب اسلامی تکرار کرد اما در ورای پاسخ به این اتهام مضحک، به نظر می رسد نحوه ی مواجهه ی آقای مطهری با منتقدانش و انگ زدن ایدئولوژیک به آن ها مشابه مسیر تبلیغاتی بنی صدر و سازمان منافقین در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب است. یکی از مهم ترین اتهاماتی که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی به دلیل حمایت او از ولایت فقیه وارد می شد، این بود که او اعتقاد به “دیکتاتوری صلحا” یا همان “استبداد عادل” دارد! محمد جعفری از نزدیکان ابوالحسن بنی صدر و سردبیر وقت روزنامه انقلاب اسلامی (وابسته به بنی صدر) چند سال پیش در کتاب گروگان گیری و جانشینان انقلاب در این باره می نویسد: «اما متاسفانه آنها (مجاهدین و چپ های افراطی) با حادثه سازی های پی درپی خود، در گنبد و کردستان و دانشگاه برای آقای خمینی و حزب جمهوری اسلامی فرصت ایجاد می کردند تا به قبضه کردن قدرت و به زعم آقای بهشتی تحقق “دیکتاتوری صلحا” مشروعیت بخشیدند و بنا به قولی دیگر از آقای بهشتی که گفته است، ما باید دیکتاتوری ملی داشته باشیم.» (ص۳۶( اما این نسبت دروغ مورد اعتراض عباس سلیمی نمین مدیر دفتر تاریخ معاصر ایران قرار گرفت و او در نقدی بر این کتاب می نویسد: «اولاً آقای جعفری به کارگیری واژه هایی چون “دیکتاتوری صلحا” و “دیکتاتوری ملی” را به نقل از تقی رحمانی در کتاب “سقوط دولت بازرگان، ص۱۴۳” به دکتر بهشتی نسبت می دهد که وی نیز این ادعا را به نقل از “یکی از دوستان” مطرح ساخته است. ثانیاً در این روایت مجهول، تقی رحمانی ذکری از دیکتاتوری صلحا به میان نیاورده و ثالثاً در یک بحث تاریخی به هیچ وجه نمی توان به این گونه نقل قول های فاقد راوی مشخص، استناد کرد. از طرفی چرا ایشان مشخص نمی سازد ماهیت مجاهدین خلق و چپ های افراطی که بعدها به عنوان چپ آمریکایی معرفی شدند چه بود و چرا توطئه ها در نقاط مختلف برای تجزیه کشور منجر به تقویت امام می شد؟» به هر حال، به نظر می رسد کاهش آرای علی مطهری علی رغم تبلیغات گسترده، حمایت تلوزیون های ضدانقلاب و اظهارات جنجالی بیشتر ریشه در افزایش شناخت و بصیرت مردم داشته باشد و برای ترمیم این مسئله، نیازی به انگ زدن و استفاده از روش های گروه های بدنام نیست.