سوالاتی که پس از فرار برای شاه مطرح شد؛ جهت اطلاع آقای علایی
آقای علایی! اگر در تاریخ انقلاب اسلامی و انگیزه هایی که مردم را به صحنه آورد و اعمال و رفتاری که شاه را منفور ملت ساخت، به دقت نگاه می کردید، مطمئنا به سوالات ذیل می رسیدید. پرسش هایی که برای شاه پس از فرار می توانست مطرح شود: ۱. ای کاش وقتی پدرم فرمان کشف حجاب را صادر می کرد، آن قدر فهم و درک داشتم تا بتوانم به او بگویم این قبیل اقدامات در مملکت شیعه حکم انتحار دارد. ای کاش آن قدر قدرت داشتم تا بتوانم او را از این اقدام ضد قرآن و اسلام در کشور مسلمان و در مملکت امام زمان(عج) باز دارم تا خشم ملتی که قرن ها با باور های دینی و ارزش های اسلامی نسل اندر نسل زیسته، انباشه نمی شد و نهایتاً دامن حکومت من را نمی گرفت. ۲. ای کاش به جای غلطیدن در دامن غرب و اشاعه فرهنگ اباحی گری که سر عناد با اسلام ناب و اعتقادات مردم داشت به رهنمود های خمینی (امام خمینی ) و مراجع عظام و مردمی که به آن ها به عنوان ورثه انبیاء دل داده اند گوش جان می سپردم و سقوط و روسیاهی برای خود نمی خریدم. ۳. ای کاش با تصویب قانون منحوس کاپیتولاسیون، کرامت مردم مسلمان ایران را به یک سگ امریکایی نمی فروختم. ای کاش می دانستم آن اقدام رو در رویی و ایستادن جلو مردمی است که طبق آیات قران کرامت انسانی خود را با هیچ چیز معاوضه نمی کنند، چه رسد به مفاد رذیلانه بی قانونی کاپیتولاسیون. ۴. ای کاش پدرم در کشور شیعه که مردمش عاشق و شیدای امام حسین علیه السلام و همه عاشوراییان هستند، مراسم عزاداری و تعزیه را تعطیل نمی کرد و خودم و زنم در میان چنین ملتی که اهل حلال و حرام است، در نهایت بی شرمی جام بر جام مظهر استکبار جهانی (کارتر) نمی زدم و با این رفتار حرام اندر حرام آتش به انبار باروتی که از خشم کارهای خلاف اسلام من و پدرم ایجاد شده بود، نمی زدم. ۵. ای کاش مراجع عظام و روحانیت شیعه در قم و سایر شهر ها را که هر یک ده ها و صدها و میلیون ها مقلد داشتند و ملت آن ها را محرم خود دانسته و از آن ها کسب تکلیف شرعی می کردند، ارتجاع سیاه نمی خواندم و با این کار سخیف آینده ای این گونه ذلت بار برای خود تدارک نمی دیدم. ۶. ای کاش آن روز که (امام) خمینی را به محبس کشیدم و او را به ترکیه تبعید کردم، می دانستم رابطه ملت با او چگونه است؟ ای کاش می دانستم چه حماقتی را و چه خیانتی را مرتکب می شوم! ۷. ای کاش در نهایت بی تدبیری و در اوج وابستگی به بیگانه، چشم در چشم مردم مسلمان و معتقد، فراماسون های بهایی را بر مسند قدرت نمی نشاندم، صهیونیست های آدم کش که خون مسلمانان فلسطینی را شیشه می کردند، به کشور شیعه امام زمان راه نمی دادم و برای آن ها فرش قرمز پهن نمی کردم و در پایتخت کشور شیعه برای شان بند و بساط عیش و نوش و سفارت نمی گستردم. آقای علایی! اگر شاه خائن و فراری در خلوت خود اندک هم به خود آمده باشد، تردید نکنید سوالاتی از این دست از خود پرسیده است. چرا که اقداماتی از این دست بود که شاه را سرنگون کرد و اسلام مداری و شیعه محوری بود که مردم را به رهبری امام خمینی علیه او بسیج کرد و انقلاب بزرگ اسلامی ۵۷ را محقق ساخت. سید حسین طاهری