هدف جبهه پایداری پالایش اصولگرایان واقعی از اصولگرایان تقلبی است

0 ۲۱۰

سید محمدجواد ابطحی ،عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس و نماینده مردم خمینی شهرگفت : هدف جبهه پایداری پالایش اصولگرایان واقعی از اصولگرایان تقلبی است چارچوب های وحدت که این روزها باید حتی جدی تر از مصادیق مورد بحث قرار بگیرد، چیست؟ چارچوب های وحدت جبهه پایداری در واقع همان معیارهای وحدت است که از بطن منشور اصولگرایی اعلام شده است. پایبندی به ولایت فقیه، اسلام و قانون اساسی از جمله اصول این وحدت به شمار می رود. همچنین استکبار ستیزی، ساده زیستی، عدالت محوری و استقلال خواهی نیز از پایه های دیگر اصولگرایی است که جبهه پایداری نیز آنان را دنبال می کند. حرکت جبهه پایداری به منظور پالایش اصولگرایان واقعی از بعضی عناصر نفوذی یا اصولگرا نمایان و یا اصولگرایان تقلبی است که به جد این هدف را تعقیب می کنیم. افرادی انحرافی به نام اصولگرایی وارد عرصه می شوند که ذاتا با اصولگرایی مشکل دارند، این ها اگر به نام اصولگرایی وارد مراکز تصمیم گیری سه قوه شوند، مسیر متعالی انقلاب را منحرف خواهند کرد. ما معتقدیم که دشمن درصدد است از همین راه ها وارد شود و با ترفندهای به ظاهر نخ نما و نفوذ در اصولگرایان بتواند در درازمدت به اهداف شیطانی خود برسد؛ بنابراین باید بسیار بصیر و هوشیار بود، به همین جهت است که مقام معظم رهبری از وقایع ۸۸ و به عقیده من از سال ۶۹ بر عنصر بصیرت تاکید داشته و دارند. لازمه بصیرت داشتن تشخیص سره از ناسره است. آیا جبهه پایداری عامل افتراق اصولگرایان است؟ قطعا نه، معتقدم باید از جبهه پایداری و تشکیل آن استقبال شود. دوستان اصولگرا گمان نکنند که با ایجاد جبهه پایداری رقیبی برای آنان به وجود آمده است. جبهه پایداری داعیه رقابت و امتیازخواهی ندارد بلکه تمام دغدغه ما این است که مبادا با حرکات و نقشه های دشمن، اصولگرایان گرفتار بازی های سیاسی شوند و دود آن به چشم نظام، مصالح ملی و مردم برود. توبه مردودین را باید پذیرفت اما علم را نباید بر دوش آنها گذاشت به نظر شما آیا کسانی که در آزمون فتنه ۸۸ با عدم اتخاذ مواضع روشن و سکوت در قبال آن مردود شدند، می توانند در انتخابات پیش روی مجلس در مرکزیت تصمیم گیری برای اصولگرایان قرار گیرند؟ آیا می توان گفت که چون ممکن است این افراد توبه کرده باشند، باید از سابقه آنها در فتنه چشم پوشی کرد؟ ببینید، سوال ما هم همین است، شنیده می شود که برخی از بزرگان می گویند این آقایان توبه کرده اند، خدا تواب و توبه پذیر است و این موارد جای خود را دارد، ما هم آن را می پذیریم اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این افراد در محوریت قرار گیرند زیرا مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود. بنابراین سادگی است که به صرف توبه کردن این افراد و پذیرقتن اشتباهاتشان، آنان را در محوریت اصولگرایی قرار دهیم. در حال حاضر با توجه به اینکه این افراد اکنون اصولگرایان را همراهی می کنند ما آنان را جزو اصولگرایان می دانیم اما آیا می توان آنان را با سابقه ای که دارند در محور امور و تصمیم گیری قرار داد؟ این موضوع از نظر عقلی درست نیست. در حوادث صدر اسلام و حوادث انقلاب اسلامی نیز همین ساده اندیشی ها و سطحی نگری ها ما را به چالش کشید و فرصت های ذی قیمتی از انقلاب را در اختیار دشمنان قرار داد. بصیرت، دور اندیشی و عقل ایجاب می کند که ما توبه این افراد را بپذیریم و آنان را جزو برادران خود بدانیم اما علم را به دوش آنها نگذاریم، زیرا همانطور که مولای متقیان، حضرت علی(ع) فرموده اند باید علم به دوش اهل صبر و بصیرت باشد. معتقدم این افراد نباید در محوریت اصولگرایان بوده و تصمیم گیر و تصمیم ساز باشند بلکه می توانند به عنوان عضوی از مجموعه بزرگ اصولگرایی در انتخابات شرکت داشته باشند و فعالیت کنند. از دید شما ساز وکار تصمیم گیری وحدت اصولگرایان چگونه باید باشد؟ آیا پیشنهاد خاصی در این زمینه دارید؟ حالا که جامعتین وارد کار شده باید از این اقدام استقبال کرد و محوریت افرادی چون آیت الله مصباح یزدی، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خوشوقت و آیت الله علم الهدی را غنیمت شمرد و از حضور این بزرگان بهره برد اما بحث ما این است که باید در زیر رهنمودهای این بزرگان، ساز و کارهایی را ترتیب داد که حداکثر نتیجه را برای وحدت اصولگرایان داشته باشد و حداقل خسارت را وارد کند. معتقدیم می توان همین ساز و کار ۷+۸ را تعمیم داد و با برطرف کردن نقایص، آن را به عنوان یک محوریت اصولگرایان قبول کرد؛ مشروط به اینکه کمیته ۷+۸ اصراری بر تعداد افراد نداشته باشد و افرادی که در فتنه سال ۸۸ سکوت کردند، مواضع دو پهلو داشتند و یا به نفع فتنه گران موضع گرفتند، در جمع این کمیته نباشند. با این وجود با همین ترکیب و ساز و کار و داروان و گروه ها می توان امید داشت که به وحدت حداکثری رسید و کمترین تنش و چالش را در جریان انتخابات شاهد بود. اجازه انتشار نشریات توقیف شده در آستانه انتخابات ساده اندیشی است اخیرا رهبر انقلاب فرموده اند که باید دقت کرد که انتخابات مجلس به چالش امنیتی برای کشور تبدیل نشود، به نظر شما چه اقداماتی باید صورت گیرد تا چالش امنیتی به وجود نیاید؟ و راه های مقابله با این موضوع چیست؟ آزموده را آزمودن خطاست. ما شاهد بودیم که چگونه انتخابات سال ۸۸ به چالش و معضل امنیتی تبدیل شد. رهبر گران قدر انقلاب همین آگاهی را می دهند که برخی افراد از مخالفت با نظام هنوز مایوس نشده اند و همچنان به دنبال راهکاری برای ضربه زدن به نظام اسلامی هستند. این دسته از افراد خود را بازسازی کرده و با به کار بردن ادبیات جدید و با همان انگیزه مبارزه به منظور تصاحب سنگرهای نظام، وارد عرصه می شوند. این افراد چند اقدام انجام می دهند، اول اینکه مردم را از شرکت در انتخابات منصرف می کنند، سپس در صورت حضور مردم در انتخابات، نفوذی های خود را به عنوان کاندیدا مطرح کرده و روی این افراد تبلیغ می کنند. اگر در نهایت نتیجه مورد نظرشان به دست نیامد ادعای تقلب در انتخابات کرده و درخواست تشکیل کمیته صیانت از آرا را می دهند و خلاصه اینکه معضل ایجاد می کنند. بنابراین باید با توجه به تجربیات گذشته در برگزاری بیش از سی دوره انتخابات در کشور و به ویژه با نظر به حوادث اخیر، از اکنون میدان را از دست این افراد بگیریم. وقتی مشاهده می شود که در آستانه انتخابات نشریات توقیف شده دوباره اجازه نشر می گیرند، این ساده اندیشی است که به صاحبان این نشریات بگوییم، بسم الله، بفرمایید شروع به کار کنید. باید دقت کرد که این روزنامه های توقیف شده مجددا اجازه نشر گرفته اند و باز همان رویه قبلی را در پیش گرفته اند. همان سیاه نمایی های گذشته، مصاحبه با افراد دگر اندیش، بزرگ کردن بیانیه خانه سینما، تبلیغ فیلم جدایی نادر از سیمین، انتشار صحبت های مرحوم دولت آبادی و غیره. چرا ما باید در آستانه انتخابات ساده اندیشی کرده و به هجم وسیعی از این رسانه ها اجازه فعالیت دهیم با وجود اینکه می دانیم یکی از ابزار فتنه گران، رسانه است. اما انتظار می رود با پیروی عملی و خالصانه از رهنمودهای رهبری و پرهیز از شعارهای قومی گرایانه هیچ چالشی در مملکت ایجاد نشود چرا که یکی از ابزارهای ایجاد چالش و کشاندن عرصه به سمت انحراف، بحث های قومیت هاست که متاسفانه شاهد هستیم که برخی از نمایندگان مجلس به این موضوع دامن می زنند و این نکته باید مورد توجه دستگاه های امنیتی قرار گیرد. تعدادی از جریان های نزدیک به فتنه و برخی از افراد موثر در این جریان با توهم اینکه نظام به حضور آنان در انتخابات نیاز دارد، شرط و شروطی را مطرح کرده اند، به نظر شما شرط نظام برای حضور مجدد این افراد چه باید باشد؟ از قدیم گفته اند: “کسی را در ده راه نمی دادند، سراغ کدخدا را می گرفت”. شرط گذاری مردودشدگان برای نظام، بی شباهت به لطیفه نیست. این نظام است که با رافت اسلامی با این دسته از افراد برخورد می کند. آنها در مقامی نیستند که بتوانند شرط بگذارند و وجودشان را مقید به شرط بدانند. ما باید برای این افراد تعیین تکلیف کنیم همانطور که شورای نگهبان هم صلاحیت ها را بررسی می کند؛ این افراد باید از مسائلی که دوستان و رهبرانشان برای آنان به وجود آوردند ابراز برائت کنند. زیرا حوادث سال ۸۸ خطر کمی نبود که از بیخ گوش نظام گذشت. در آن زمان اگر رهبری های مدبرانه مقام معظم رهبری و حضور آگاهانه مردم در صحنه نبود فتنه گران قصد داشتند فاتحه نظام را بخوانند. بنابراین این افراد باید توبه کرده و با صراحت مجازات عمل خود را تحمل کنند. افرادی هم که خود دچار تخلف شده اند باید محاکمه شوند. این افراد اگر در محور تصمیم گیری قرار گیرند ممکن است دوباره حرف های گذشته خود را با ادبیات جدیدتری مطرح کنند و به مردم آدرس غلط بدهند. آنان گمان می کنند مردم فراموشکارند بنابراین می خواهند بار دیگر وارد عرصه انتخابات شوند. از شورای نگهبان انتظار می رود که در این زمینه با قاطعیت بیشتری عمل کند و با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و امام راحل به عنوان دیده های بینای نظام، بدون ملاحظه قانون را عملیاتی سازد و از ورود نامحرمان به مراکز حساس نظام جلوگیری کرده و برخی را با اقتدار عزل صلاحیت کند. مردم نیز انتظار دارند شورای نگهبان با کسانی که به روی نظام پنجه کشیدند، چهره نظام را مخدوش کردند و با سیاه نمایی در مورد دستاوردهای نظام اسلامی، آن را زیر سئوال بردند و یاس، دلسردی و ناامیدی را در بین آنان ایجاد کردند، با قاطعیت برخورد کند. شرط اول برای پذیرش این افراد اعلام برائت از رهبران شان و فتنه گران است و به هیچ عنوان نمی توان آنان را در مراکز حساس نظام مانند مجلس قرار داد. این افراد باید با اعلام نام خود با رسانه ها مصاحبه کرده و بگویند از کروبی، خاتمی و موسوی تبری پیدا کرده اند و از اعمالی که همراهان رهبران فتنه مانند مهاجرانی و حلقه ماسونی جرس در لندن و آمریکا تشکیل دادند، بیزاری بجویند. معتقدم این ها اگر تخلفی مرتکب شده اند باید برای محاکمه پیش قدم شوند و با اقرار به گناه و اشتباه خود به دستگاه قضایی اعلام کنند که آماده محاکمه هستند زیرا تخلف آنان تنها محدود به فرد نیست و اجتماعی محسوب می شود که گناه کبیره ای در راستای ضربه به نظام اسلامی به شمار می آید. آنان باید پس از توبه در عمل هم نشان دهند که واقعا از رهبران خود بریده اند نه اینکه به اصطلاح یکی به میخ بزنند و یکی به نعل، یعنی از این طرف بگویند از فتنه گران بیزاریم و از طرف دیگر با آقای خاتمی دیدار داشته باشند و نقشه های جدید بکشند. بی شک در صورت تبری این افراد، جایشان برای ورود به صحنه های سیاسی و فعالیت های سیاسی آزاد است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.